بیژن باغبانی چشـمچـران صدای بلندگو او را به خود آورد، نمیدانست چه اتفاقی افتاده كه همه نگاهش میكردند، مرد رؤياهايش هم ايستاده و هنوز نگاهش ميكرد، اين بار اما، به راستی لبخند میٰزد، انگار به كسی میخندد. ...