شنبه، 15 اردیبهشت 1403
روژان پرس » اخبار » نفوذ سعدی بر خاص و عام زمان حیات خود

کیهان‌شیخ

نفوذ سعدی بر خاص و عام زمان حیات خود

0
کد خبر: 1817

نفوذ سعدی بر خاص و عام زمان حیات خود

پس از بازگشت به شیراز و به گمانی دیدن آنچه خود نامردمی می‌نامد دست از پریشان‌گویی می‌کشد و تصمیم به تربیت‌، تعلیم و بازگو کردن فرهنگ و آداب پیش از دگرگونی فرهنگی آن زمان با ابزار شعر که بسیار در او بی مانند و بی بدیل است می‌زند.
در زمینه پژوهش تاریخی ادیبان و شاعران از طریق بررسی اشعار شاعر و اگر در زمان حیاتش شناخته شده باشد به واسطه آنچه که هم‌عصران او متکوب کرده‌اند می‌توان به اندیشه، مطبوعات‌، روابط اجتماعی و رفتاری آنها به اندازه‌ای پی برد
‌سعدی، شناخته‌ترین و برجسته‌ترین ادیب در اعصار تاریخ ادبیات ایران و جهان است با مراجعه به هم عصران او و البته اشعار، رسائل و آنچه از ایشان امروز در دست داریم میتوان دریافت که دغدغه‌ی سعدی مسائل اجتماع و فرهنگ بشری است
پس از هجوم مغول ضربات مهلکی به فرهنگ و رسوم ملی ایرانیان وارد شد و رفتار مردمی رنگ و بوی نامردمی گرفت و اینان از چشم سعدی پنهان نبوده است.
در مواعظ می‌فرماید:
جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم
به مردمی که گر از مردمی اثر دیدم
مگر که مرد وفادار از جهان گم شد
وفا ز مردم این عهد هیچ اگر دیدم
پس از بازگشت به شیراز و به گمانی دیدن آنچه خود نامردمی می‌نامد دست از پریشان‌گویی می‌کشد و تصمیم به تربیت‌، تعلیم و بازگو کردن فرهنگ و آداب پیش از دگرگونی فرهنگی آن زمان با ابزار شعر که بسیار در او بی مانند و بی بدیل است می‌زند چنانکه خود در دیباچه گلستان تقریر می‌کند:
یک شب تأمل ایام گذشته می‌کردم و بر عمرِ تلف‌کرده تأسف می‌خوردم و سنگ سَراچه دل به الماسِ آبِ دیده می‌سفتم و این بیت‌ها مناسب حال خود می‌گفتم:
هر دم از عمر می رود نفَسی
چون نگه می‌کنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روز دریابی
خَجِل آن کس که رفت و کار نساخت
کوسِ رحلت زدند و بار نساخت
خواب نوشین بامداد رَحیل
باز دارد پیاده را ز سبیل
هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و منزل به دیگری پرداخت
وآن دگر پخت همچنین هوسی
وین عمارت به سر نبرد کسی
یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غَدّار
نیک و بد چون همی بباید مُرد
خنک آن کس که گوی نیکی برد
برگ عیشی به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس ز پیش فرست
عمر برف است و آفتابِ تَموز
اندکی ماند و خواجه غِرّه هنوز
ای تهی‌دست، رفته در بازار
ترسمت پُر نیاوری دستار
هر که مزروع خود بخورد به خِوید
وقت خرمنْش خوشه باید چید
بعد از تأمل این معنی، مصلحت چنان دیدم که در نشیمنِ عُزلت نشینم و دامنِ صحبت، فراهم چینم و دفتر از گفت‌های پریشان بشویم و مِن‌بعد پریشان نگویم.
چنان که حتی در نصیحت و تربیت پادشاه و ملک هم رسائل همچون نصیحت‌الملوک و رسائل نثر در تربیت ملوک مینگارد
در رسائل نثر در تربیت یکی از ملوک میگوید:
معلوم شد که خسرو عادل دام دولته قابل تربیت است و مستعد نصیحت
و اینان شاهدی است در نفوذ شیخ‌الدین سعدی شیرازی بر خاص و عام زمان حیات خود که حتی به پادشاهان و درباریان و وزرا نیز درس تربیت می‌داد.
دسته بندی: اخبار / فرهنگی / یادداشت
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید