جمعه، 10 فروردین 1403

مرضیه خاکی

این داستان؛ نگین

هرچند داستان غم‌انگیز نگین، برایم دردناک است و من به سختی می‌توانم به شنیدن آن گوش دهم اما خودم را به‌عنوان یک روزنامه‌نگار سرزنش می‌کنم و قانع می‌شوم صبورانه بشنوم تا راوی صادقی برای درد و رنج زنان زادگاهم باشم. ...

بو ساڵوەگەری کیمیابارانی هەڵەبجه

ام الفساد

لە ناو ماڵ و کەپر و کۆخی هەزار ساڵەی بە تۆپ و تانک و تۆقاندن خانەبگیر و دەس بە سەر کەی لوری لوری بیانبەی بۆ زیندەچاڵ بوون بە چە دەنگێ بە کام واچ و وشە و کەلام لێی بکەین یاد... ...

روایتی از هزاران اندوه زنان حلبچه

تـولـد ئـاوات/ مرضیه خاکی

ناهید، باردار بود و با نوزادی غافل از این همه غم و اندوهی که اتفاق افتاده راهی کشور ايران می‌شود، در شهر کامیاران، نوزادشان به دنیا می‌آید و اسم نوزاد را «ئاوات» می‌گذارند. ...

روایتی از زنان قهرمان حلبچه

این داستان؛ «عمه‌ی ئاوات»

حلبچه شهری است لبريز از داستان‌های انتظار و غم بی‌پايان خانواده‌های داغدار که‌ با گذشت ساليان دراز هنوز خانواده‌ها منتظر بازگشت گم‌شده‌هایشان‌ هستند. ...

سلیمان الله مرادی

صدام و سنندج

در آن زمان مرسوم بود که رادیو صدای عراق به خاطر حفظ برخی مصلحت‌ها و بیم از محافل به اصطلاح دفاع از حقوق بشر لااقل در اطلاعیه‌های نظامی خود لاپوشانی می‌كرد و بمباران مناطق مسكونی را به عنوان مراكز نظامی و یا اقتصادی قلمداد می‌كرد؛ اما شامگاه 28 دی ماه سال ...