نمونههای زیادی وجود دارند که افراد ناشنوا توانستهاند با یادگیری مهارتهای زبانی رشد کرده و کارهای خارقالعادهای انجام دهند.
هشتم مهر هر سال برابر سیام سپتامبر، «روز جهانی ناشنوایان» نامگذاری شده است. هدف از این نامگذاری، ارتقای فرهنگ ارتباط با ناشنوایان، دانستههایی از زبان اشاره و آگاهی سیاستمداران و همچنین عموم مردم از مشکلاتی است که این قشر با آن رو به رو هستند.
نعمت شنوایی
در اهمیت حس شنوایی، این گفته هِلِن کِلِر، گویاتر از هر سخنی گویاتر است. او که با وجود نابینایی و ناشنوایی، یکی از موفقترین افراد استثنایی است، میگوید: «اگر این فرصت به من داده میشد که یکی از دو حس خود را بازیابم، ترجیح میدادم نابینا بمانم، ولی بشنوم».
اگر از نعمت شنوایی محروم باشیم، هرچند آموختن برای ما ناممکن نمیشود، ولی بسیار دشوار است. پس توجه به این نعمت بزرگ الهی که یکی از راههای بسیار مهم آموختن و فهمیدن است، حالت سپاس را پیش میآورد و تصور نبود آن کافی است تا به ارزش آن پی ببریم. از این رو، خدا در قرآن کریم میفرماید: «بگو: اگر خداوند شنوایی و دیدگان شما را بگیرد و بر دلهایتان مهر بزند، کدام معبود آن را به شما پس میدهد؟» شکرانه این نعمت، بهرهگیری خداپسندانه و مسئولانه از آن است، چنان که در یکی از دعاها، خواسته بندگان از خداوند این است: «پروردگارا! ما را از گوشها، چشمها و نیروهایمان بهرهمند گردان».
شیوهی رفتار در جامعه و خانوادهای که کودکان ناشنوا دارند چه اهمیتی دارد
شیوه رفتار اعضای خانواده و جامعه با کودک ناشنوا، در رشد عاطفی، سازگاری اجتماعی، آمادگی آموزش مهارتهای زبانی و تحصیل او بسیار مهم و تعیینکننده است. خانواده و اجتماع با پذیرش واقعبینانه مشکل فرد ناشنوا باید در راه پرورش استعدادها و تواناییهای او یاریاش دهند. وضعیت مطلوب برای ناشنوا، استفاده از موقعیتهای در دسترس افراد عادی است. وظیفه اصلی در تربیت کودک ناشنوا و کمک به رشد او، بر عهده خانواده است. باید وضعیت واقعی کودک را پذیرفت و بهترین کار را برای کمک به وی انجام داد. پذیرش فرد ناشنوا از طرف خانواده، اجتماع و شناخت تفاوتهای او و کنار آمدن با آن، نیازمند عشق، علاقه، صبر، حوصله و برخورد منطقی است.
موانع ارتباط اجتماعی ناشنوایان با جامعه
آیا تاکنون از خود پرسیدهاید که ارتباط موجود در جامعه، چه قدر صحیح و منطقی است که به ارتباط آسانتر با ناشنوایان بینجامد؟ مگر نه اینکه یکی از مهمترین اهداف آموزش ناشنوایان، اجتماعی کردن آنهاست؟ آیا به عنوان پدر و مادر ناشنوا، معلم ناشنوا، دوست ناشنوا یا عضوی از جامعه، با خود اندیشیده اید که آیا ناشنوایان به این هدف دست یافتهاند و اگر نه، علت چیست؟
به یقین، یکی از عوامل دست نیافتن مربیان ناشنوا و نیز خود ناشنوایان به این هدف، نقص ارتباطی موجود در رفتارهاست. بنابراین، نادرستی ارتباطها، اجتماعی شدن ناشنوایان و به تبع آن، تعلیم و تربیت آنان را خدشهدار ساخته است.
رفتارهای ترحم آمیز
یکی از موانع برقراری ارتباط ناشنوایان با جامعه، رفتارهای ترحمآمیز اطرافیان است. اگر چه در آموزههای اخلاقی و دینی، در باره رعایت رحم و انصاف بسیار سفارش شده است، ولی باید توجه داشت که رعایت عدالت حکم میکند رفتارهای ترحمآمیز، به جا استفاده شود. در بعد آموزشی نیز ترحم بیمورد و بیاندازه، به گستاخی، مظلومنمایی و افت تحصیلی ناشنوایان میانجامد. این رفتارها موجب میشود فرد ناشنوا، خود را موجودی مستحق ترحم بداند. در نتیجه، نخستین مشکلی که ناشنوایان را تهدید میکند، افسردگی و دوری کردن از جامعه است و دور شدن ناشنوا از جامعه، به فرآیند جامعهپذیری او آسیب جدی وارد میکند.
زبان اشاره
سخن گفتن، یکی از ویژگیهای ممتاز بشری است؛ انسان از راه سخن گفتن با دیگر افراد جامعه رابطه برقرار میکند، میفهمد و میفهماند. ناشنوایان نیز میکوشند به شیوهای خاص با دیگران ارتباط برقرار کنند. زبان اشاره، زبان ارتباط ناشنوایان است که سبب میشود آنها با یکدیگر و دیگران ارتباط برقرار کنند. قانون مدنی ایران، در سال ۱۳۰۷ این زبان را به عنوان وسیلهای برای تفهیم و تفاهم به رسمیت شناخته است. نخستین کسی که زبان اشاره را در ایران به وجود آورد، زندهیاد استاد جبّار باغچهبان بود. گفته میشود زبان اشاره، از زمان بقراط حکیم برای ناشنوایان مرسوم بوده است.
دستهای انسان
در باغچه زندگی نشسته بود و با دستان کوچکش چیزی می کاشت. نگاهش کردم، حس اعتمادش با نگاهم برانگیخته شد و با چشمان معصومانهاش فهمید چه میپرسم. گفت: ستاره میکارم. دوباره نگاهش کردم، پاسخ داد: میوههای ستارهام، خورشید خواهد شد. حس غریبی به من دست داد. چرا خورشید؟ لبخندی زد و باز با همان نگاه پاسخ داد: تمام هستی با آب، خاک و خورشید پیوندی زندگیبخش دارد. گلها با تابش خورشید بر میخیزند. پرسیدم: پرندگان؟ پاسخ داد: پرواز زیباست، من آواز آنها را حس میکنم... و انسان؟ به زمین نگاه کرد و این بار با انگشتان اشاره زبان گشود: ما که میخواستيم زمین را آماده مهربانی کنیم، افسوس که خود نامهربان بودیم.
آری او ناشنوا بود و برای ايجاد رابطه، از دستهایش استفاده میکرد؛ همان گونه که تاریخ انسان اندیشهورز، رابطهای ناگسستنی با دستهای انسان دارد. لحظهای تصور کنید ما اگر یک لحظه نشنویم چی به سر ما میآيد. در کمال تعجب باید گفت که خروجی چنین روشی این بود که هلن توانست در مهارتهای زبانی به حدی پیشرفت کند که تبدیل به یک نویسنده و فعال سیاسی شود.
هلن کلر تنها یکی از نمونههایی است که ثابت میکند افراد ناشنوا نیز اگر در معرض تعلیم و یادگیری مهارتهای زبانی باشند، میتوانند درست همانند سایر افراد با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار کرده و پیشرفت کنند.
نقش تعلیم در رشد افراد ناشنوا
یک فرد ناشنوا مثل هلن کلر توانست با تعلیم درست، اصولی و خلاقانه همانند سایر افراد شده و فعالیتهایی را انجام دهد که هیچ کس از یک فرد ناشنوا توقع ندارد. این مسئله ثابت میکند که فرایند تعلیم و آموزش افراد ناشنوا تا چه اندازه میتواند باعث شکوفایی آنها شود.
امروزه افراد زیادی در حوزه ناشنوایان بررسی و تحقیق میکنند و نتیجه این بررسیها در سرنوشت ناشنوایان و بهبود زندگی آنان نقش تعیینکنندهای دارد.
افرادی که با ناشنوایان در ارتباط هستند، میتوانند با استفاده از دادههای جدید و خلاقانه فرایند تعلیم و آموزش ناشنوایان را بهبود بخشند. بی شک یک معلم میتواند در این زمینه بهترین فرد برای تقویت مهارتهای زبانی یک ناشنوا باشد.دنیای ناشنوایان چه رنگی است
سفر به دنیای ناشنواها آرزوی هر انسانی است چون دنیای آنها متفاوت است و یکی از سوالاتی که ممکن است توسط افراد پرسیده شود این است که افرادی که ناشنوا به دنیا میآیند به چه زبانی فکر میکنند. این سوال همواره برای افرادی که در چنین شرایطی قرار ندارند یک مسئله پیچیده و نامعلوم بوده و بسیاری را دچار چالش کرده است.
دنیای ناشنوایان چه خصوصیاتی دارد و زبان تفکر ناشنوایان چیست؟
یکی از مشکلاتی که همواره بشریت با آن مواجه بوده این است که افرادی که در شرایط خاص قرار نداشته و به آنها افراد نرمال جامعه میگویند، همواره افراد خاص را با متر و معیارهای خود تحلیل میکنند و همین مسئله باعث نتیجهگیریهای اشتباهی در طول تاریخ شده است. چپدستان بسیار زیادی در طول تاریخ به خاطر این مسئله دچار مشکل شدند و مجبور بودند تا نوشتن با دست راست را یاد بگیرند.
افرادی که سالم بوده و مشکل ناشنوایی ندارند، در هنگام تفکر از زبان مادری خود استفاده میکنند، اما علم ثابت کرده که در واقع تفکر لزوماً متکی به زبان نبوده یا حداقل متکی به زبانی متعارف که قابل تکلم باشد، نیست.
در واقع افراد میتوانند از طریق تصور کردن، به یاد آوردن الگوهای سه بعدی، ژستها، حرکات بدن، هیجانات، احساسات و موارد اینچنینی که هیچ ارتباطی به زبان نداشته نیز تفکر کنند.
اگر بخواهیم مثالی در این حوزه بزنیم که افراد بتوانند با درک بهتری با این مقوله برخورد کنند باید گفت که سایر پستانداران و پرندگان نیز از همین شیوه برای تفکر استفاده میکنند.
این موضوع به خصوص در جانورانی که برنامهریزی کرده و برای کارهای خود نقشه میکشند به وضوح دیده میشود. در واقع آنها از تفکر غیر زبانی بهره میبرند، حتی آنها خواب نیز میبینند و این نشان میدهد که برای تفکر و کارکرد مغز حتما نیاز به زبانی که از واژهها و صداها به وجود آمده نیست.
بر اساس بررسیهای صورت گرفته میتوان گفت ناشنوایانی که از زبان اشاره برای ارتباط برقرار کردن استفاده میکنند، درست مثل سایر افراد برای تفکر کردن نیاز به یک زبان دارند، اما نکته بسیار مهم این است که آنها به جای اندیشیدن و فکر کردن به صداها، به حرکات دست فکر کرده و از این طریق در ذهن خود فرآیند تفکر را انجام میدهند.
افراد ناشنوا پیش از یادگیری زبان اشاره به چه طریق فکر می کنند؟
حال که به این سوال بسیار مهم پاسخ دادیم که افراد ناشنوا از چه زبانی برای تفکر استفاده میکنند، سوال دیگری که ممکن است مطرح شود این است که اگر یک فرد ناشنوا با زبان اشاره و حرکات دست آشنا نباشد، چگونه میتواند فرایند تفکر کردن را انجام دهد، چرا که بیان شد افراد ناشنوا از طریق به یاد آوردن حرکات دست فکر می کنند.
در پاسخ به این سوال باید گفت که مهمترین گروهی که دارای چنین شرایطی هستند و میتوان آنها را مورد آزمایش و ارزیابی قرار داد، کودکان ناشنوا هستند که هنوز با زبان اشاره آشنا نشده و نمیتوانند از این زبان برای برقراری ارتباط استفاده کنند.
بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که این دسته از افراد ناچار هستند تا برای تفکر به محتواهای سادهتر در ذهنشان رجوع کنند. این محتوا شامل احساسات، هیجانات، علائم حسی، بوها و موارد این چنینی است.
در واقع در ذهن افراد مفاهیم سادهتری برای تفکر، شکل میگیرد. زمانی که این گروه از ناشنوایان با زبان اشاره و حرکات دست آشنا میشوند، این حرکات جایگزین رفتارهای سادهتری است که در ذهن آنها در گذشته مورد استفاده قرار میگرفت.
آشنایی یادگیری مهارت های زبانی در بین افراد ناشنوا
همان طور که قبلی اشاره کردیم، به هر میزانی که فرد ناشنوا در مهارتهای زبانی رشد کند، روشهای جدید و پیچیدهتر جایگزین روشهای قدیمی و سادهتر میشود.
این مسئله سبب میشود تا ذهن افراد تلاش کند که از این روشها برای تفکر بهره ببرد و نتایج قابل قبولی را به دست بیاورد.
نمونههای زیادی وجود دارند که افراد ناشنوا توانستهاند با یادگیری مهارتهای زبانی رشد کرده و کارهای خارقالعادهای انجام دهند.
معلمان ما میتوانند روش جالبی را برای بهبود فرایند یادگیری دانشآموزان ناشنوا بهکار گیرند. مثلا کلمات را در کف دستان دانشآموز ناشنوا بنویسند و در کسب مهارتهای زبانی به آنها کمک کنند.
علائم مشکلات شنوایی میتواند کم، متوسط و یا وخیم باشد. افرادی که دارای مشکلات کمشنوایی هستند، خصوصاً در محیطهای پر سر و صدا قادر به درک گفتار باقی افراد نیستند. از طرف دیگر گاهی مشکلات شنوایی آنقدر شدید میشود که فرد برای درک بهتر صداهای محیط باید از سمعک استفاده کند.
برخی دیگر ناشنوا هستند و برای درک سخنان دیگران و ارتباط برقرار کردن باید لبخوانی کرده و از زبان اشاره مخصوص ناشنوایان استفاده کنند. در ایالات متحدهی آمریکا ۱۵ درصد افراد بالای ۱۸ سال دارای مشکلات شنوایی در سطوح مختلف هستند.
در پایان باید بگوییم ناشنوایان گرچه نمیتوانند با گوشهایشان بشنوند، اما با هزاران دریافتهای حسی صداهایی را میشنوند که ما قادر به شنیدنش نیستیم.
صداقت و راستی که شاید آرزوی فریاد آن را دارید در ضربان حیاتتان میتپد و شما میشنوید، نه با حس شنواییتان، بلکه با تمام وجودتان...
آدرس کوتاه خبر: