بحرانهای صندوق ذخیرهی فرهنگیان که با فساد و اختلاس تا سو مدیریت همراه شد تنها به این مسائل ختم نگردید و حتی دولتها برای رفع کسریهای خود به دارایی معلمان و فرهنگیان چنگ زدند و نه تنها کمک معناداری به آن صورت نگرفت بلکه؛ خود این صندوق را غارت کردند.
فلسفهی تاسیس صندوق ذخیره فرهنگیان با سابقهای نزدیک به ۳۰ سال ابتدا محل اختیاری سرمایهگذاری فرهنگیان بود که بعدها تقریبا به شکلی اجباری؛ همه فرهنگیان را عضو آن کردند و درصدی از حقوق معلمان را به حساب این صندوق واریز نمودند و قرار بود با فعالیتهای مولد و تجاری این صندوق، سودآوری داشته باشد و هر قدر هم سود ایجاد کرد به همان اندازه دولتها به او پول تزریق کنند و به حساب فرهنگیان این سود تزریق شود؛ کار به جایی رسید که اکنون این صندوق با دارا بودن بانک سرمایه و با سرمایهگذاریهای موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان در هلدینگ پتروفرهنگ، هلدینگ مستقل انرژی سپهر که پتروفرهنگ سهامدار اصلی آن است، هلدینگ سرمایهگذاری فرهنگیان، هلدینگ سامان فرهنگیان، هلدینگ ساختمانی معلم و هلدینگ تدبیرگران اطلس و حدود ۱۰۰ شرکت تابعه و وابسته ساماندهی شده است به یکی از غولهای اقتصادی ایران تبدیل شود.
بحرانهای صندوق ذخیرهی فرهنگیان که با فساد و اختلاس تا سو مدیریت همراه شد تنها به این مسائل ختم نگردید و حتی دولتها برای رفع کسریهای خود به دارایی معلمان و فرهنگیان چنگ زدند و نه تنها کمک معناداری به آن صورت نگرفت بلکه؛ خود این صندوق را غارت کردند.
برخی مقامات در مورد فسادهای مالیای که در این صندوق صورت گرفت گفتند؛ برخی مفسدین را تعقیب، برخی وجوه را بازپسگیری و برخی را نیز زندانی کردهاند! اما هیچگاه گزارش شفافی از پیگیریها منتشر نشد و هر چه مفسدین از صندوق ذحیرهی فرهنگیان را به یغما بردند و هر چه دولتها منابع این صندوق را به شکل استغراضی مرهم ناکارآمدیها و سوء مدیریتهای خود کردند و این صندوق را با زیان انباشته مواجه کردند؛ هنوز هم این صندوق سود آور است.
این به آن معناست که منابع عظیمی از پاکترین حقوق و دستمزدهای آموزگاران، دبیران و کارکنان وزارت آموزش و پرورش؛ تحولی بزرگ از حیث مولد و تجاری را در کشور ایجاد کرد اما خود ذینفعان نتوانستند به نحو شایستهای از سرمایهگذاری خود سود ببرند و به امانت آنها خیانت شد.
هر چند که چند سالی است که صحبتهایی چون اصلاح اساسنامه، شفافیت مالی، تحقیق و تفحص، ساخت مسکن برای فرهنگیان، عضو کردن فرهنگیان برای نظارت و چنین اقداماتی در اثر اعتراض فرهنگیان شنیده میشود اما؛ وجدانهای منصف و آگاه میدانند که سهم فرهنگیان بازنشسته و فعال از سرمایهگذاری خود بسیار ناچیز است و هیچگونه پاسخگویی نسبت به مبالغ به یغما رفته، بدهی دولت، نحوهی بازرسیها از هلدینگهای بزرگ و شرکتهای تابعه و بانک این صندوق در دسترس نیست و چگونگی جبران ضربههای بزرگ این صندوق به اصطلاح ذخیره در طول ۳ دهه از قدمت آن هیچگاه مشخص نشده است که می توان آن را یکی از بزرگترین ظلمهای تاریخ ایران به نهاد تعلیم و تربیت و حق الناسی دانست که هیچ «گشت ارشادی» را برای آن راهاندازی نکردند.
سوال اساسی اینجاست که منابعی که از یک معلم در طول زندگی آموزشیاش به این صندوق واریز میشود چه مقدار است و سود به روز آن در طول این سالها چقدر میشود و مقدار باز پسدهی سود و اصل مبالغ در شرایط فعلی باید به چه میزان باشد و آیا میزان سود تعلق گرفته و مشکلات این صندوق؛ وهن و تمسخر جایگاه نزدیک به یک میلیون و ششصد هزار عضو آن نیست و مظالم و فسادهای رخ داده در این صندوق و بدهیهای دولت به این صندوق را چه افرادی میخواهند جبران کنند و در نهایت، مسئولیت دنیوی و اخروی سوء استفاده از فرهنگیان که با رویا فروشی به آنها گفتند که در ازای سرمایه گذاری به آیندهای بهتر می رسید با چه کسی است؟
در آستانهی روز معلم بهتر است به جای تعارفات و سخن پردازی از مقام معلم؛ حاصل دسترنج آنها را به آنها پس داد و اثبات کرد که معلمان فقط قشری برای سو استفادههای سیاسی و اقتصادی برخی مدیران نیستند.
آدرس کوتاه خبر: