از محدودیتها نگفتند؛ بهجای ناامیدی و تکرار این عبارت "اینجا ایرانه بشین سر جات تا بمیری و اون دنیا انشالله جات بهتر خواهد بود" تلاش کردند که مرا در جهت بهبود کیفیت زندگیام کمک کنند. ...
البته بعضی اوقات اصلا دلم نخواسته به ظاهر سالم باشم چون اگه قرار بود سالم باشم و مثل بعضیها برای دیگران مزاحمت و درد سر ایجاد کنم؛ اختلاسگر باشم یا خلافکار یا چاقوکش؛ معلولیت را با تمام سختیها و حسرتهایش میپذیرم. ...
دلنوشته یک معلول کردستانی: «سمانه» باعث شد تا شناخت بهتر و کاملتری نسبت به جنس مخالفم پیدا کنم. واقعا به او علاقهمند شده بودم. رویاهای متاهلیام را با سمانه میساختم... ...