پنج شنبه، 13 اردیبهشت 1403
روژان پرس » اسلایدر » برگی از تاریخ کردستان- ایل جاف

به بهانه عروج شادروران، لاله سرحد خلیفه یونس از سرکردگان ایل جاف از طایفه رغزایی

برگی از تاریخ کردستان- ایل جاف

0
کد خبر: 1556

برگی از تاریخ کردستان- ایل جاف

براساس مدارک و شواهد، بنیانگذار این ایل توسط شیخ محمد زاهد ملقب به پیر خضر شاهو به انجام رسیده است. شعرا و ادبای بزرگی همچون، مولوی تاوه‌گوێزی، نالی و مینه جاف، مولانا خالد شهرزوری، ذشیخ عثمان سراج الدینی(ره)، طاهر بگ و احمد بیگ جاف، ولی دێوانه و دهها نخبه دیگر از این شجره طیبه هستند.
ملتی که به گذشته و سیر تکاملی و نقاط انقطاع و بازخوانی انتقادی خود نپردازد، محکوم به روان پریشی، بحران هویت و عذاب وجدان و نیز تجربه مجدد نشیب‌های تاریخی است.
تاریخ، عرصه تکوین هویت وخودآگاهی ملی است و غایبان تاریخ، جاماندگان امروز جهان معاصرند؛ پس باید تاریخ راجدی گرفت و به تدوین آن همت کرد و از واگذاری تبیین و تکوین هویت و هستی معنوی خویش به دیگران باز ایستاد و نباید منتظر بود تا دیگران برای ما تاریخ بنویسند.
تاریخ محلی و تک‌نگاری‌های محلی نه خرد نگری ونه مدعی زیادت خواهی است، بلکه گامی آغازین و اساسی در راستای خویشتن‌شناسی، تکوین هویت ملی، خودآگاهی قومی و بازسازی تاریخ ملی است. هدف نگارنده نیز از این یاداشت چیزی جز این نیست و نبوده است.
افول ستارگان درخشان سران عشایر و ایل و تبارمان، باعث حسرت وآهی می‌شود که ناخودآگاه از درون انسان (ناله و فریاد)ی بر می‌خیزد که چون نفخ صور باعث نباء عظیم می‌گردد
به‌ش ئێمه ئه‌بێ ده‌رد و خه‌فه‌ت بێ
رۆژێ به به‌زمێ جه‌رگ‌مان له‌ت له‌ت بێ
قه‌ت نه‌بوو جاری گه‌ردشی ده‌وران
چه‌رخی هه‌ڵسورێ به که‌یفی کوردان
درگذشت پیر روشن ضمیر و زینت‌بخش مجالس و محافل، خیر و صلح‌جو مرحوم شادروان  سرحد فرزند  خلیفه یونس  جاف از  تیره  رغزایی و سرکرده جاف در اقلیم کردستان عراق مرا بر آن داشت تا ضمن واکاوی خاستگاه، وجه تسمیه و ذکر برخی از بزرگان این ایل صاحب مقام و جاه و خادم به دین و دولت  را به ملت شریفم هدیه نمایم. باشدکه صاحبان فکر و اندیشه را وادار به جبران نقایص بنده بنماید.
ایل جاف یکی از بزرگترین اتحادیه‌های ملت کُرد است که سرداران بزرگی را در درازنای زمان به خود دیده است؛ به طوری که اکثر سرداران عثمانی، صفویه و افشاریه از بین این طایفه برگزیده شده‌اند. براساس مدارک و شواهد، بنیانگذار این ایل توسط شیخ محمد زاهد ملقب به پیر خضر شاهو به انجام رسیده است. شعراء و ادبای بزرگی همچون، مولوی تاوه‌گوێزی، نالی و مینه جاف، مولانا خالد شهرزوری، ذشیخ عثمان سراج الدینی(ره)، طاهر بگ و احمد بیگ جاف، ولی دێوانه  و دهها نخبه دیگر  از این شجره طیبه هستند.
مقتدرترین پاشایان جاف مرحوم محمود پاشا فرزند محمدپاشا  است که در سنه 1262ه.ق متولد شده و پس از فوت پدرش در سال 1308ه.ش به ریاست عشیره جاف و قائم مقام حلبچه برگزیده می‌شود. وی در تمام کردستان عراق و تا شهر سنندج نفوذ داشته و از خانقین تا مریوان و بانه و سقز کنترل قبیله خود را به دست گرفته و پس از او کیخسرو بیگ جاف جانشین شد و آنگاه محمد علی بیگ این منصب را داشته است.
عثمان پاشا دیگر حاکم جاف درسال1263ه.ق تولد یافته و به مدت 5سال از طرف دولت ایران حاکم جوانرود و زهاب بوده است. او درسال 1327ه.ق وفات یافته است. در زمان سلطان عبدالحمید عثمانی و در اواخر فرمانروایی قاجاریه، ریاست ایل خود رابر عهده داشته است و بارها منصب وزارتی به ایشان پیشنهاد شده که ریاست بر ایل خود را بر وزارت عثمانی ترجیح داده و با اقتدار حکومت کرده است.
عثمان پاشا هم درکردستان عراق و هم در کردستان ایران نفوذ زیادی داشت. دولت عثمانی به پاس خدمات ارزنده‌اش لقب میر میرانی به او داد و حکومت ایران نیز هدایای نفیسی فرستاد.
طاهر بیگ پسر عثمان پاشای جاف در سال 1295ه.ق در شهر حلبچه به دنیا آمد و بر اثر ذوق خدادادی و تعلیم بزرگان دوران خود، به شعر و شاعری روی آورد و قائم مقام حلبچه شد و به زبان‌های عربی و ترکی نیز آشنا بوده است. او درسال 1337ه.ق در شهر سلیمانیه درگذشت و در قبرستان روستای عه‌با بیلی که در نیم فرسخی حلبچه واقع شده مدفون است.
دیگر ستاره درخشان ایل جاف، احمد مختار بیگ فرزند دیگر عثمان پاشا بود که در سال 1316ه.ق در حلبچه تولد یافت و مدتی قائم مقام حلبچه بود و ایامی هم به نمایندگی و وکالت پارلمان عراق رسید. وی جوانی با بصیرت و خلاق بود و بالاخره در سال 1353ه.ق هدف گلوله‌ی ناجوانمردی قرارگرفت و در جوار برادرش طاهربیگ  در روستای عه‌با بیلی مدفون گردید. سپس سردارانی همچون حسن فهمی ابن علی ابن محمودپاشا، عبدالمحمد بیک ابن عبدالحمید ابن عثمان پاشا و علی بیگ ابن احمد بیگ ریاست عشیره جاف را بر عهده داشته‌اند.
عثمان پاشا‌ی جاف به علماء و شعراء و ادبا توجه خاصی داشته و هرساله مساجد بزرگ و حوزه‌های علمیه را تعمیر و بازسازی کرده و برای طلاب  و روحانی حقوق و مواجب تعیین می‌کرده‌اند.
شیخ سراج الدینی، کاک احمد شیخ (سلیمانی)، پیر خضر شاهو، شیخ عیسی برزنجی، شیخ عباس کومایین، از دیگر بزرگان ایل جاف هستند که سرسلسله آنها حضرت شیخ عبدالقادر گیلانی (ره)  است.
شیخ رضا طالبانی طایفه جاف را چنین مدح می‌نماید:
خزمینه مه‌ده‌ن په‌نجه له‌گه‌ڵ عه‌شیره‌تی جافا
مێشووله نه‌چێ چاکه به گژ قولله‌یی قافا
یعنی ای خویشاوندان با عشیره جاف ستیز نکنید، بهتراست پشه از درگیری با قله قاف احتراز نماید.
و درجای دیگر به زبان فارسی چنین می‌سراید:
به محمودی مرا روی نیاز است
که صد محمود در پیشش ایاز است
به کیخسرو نژادی می‌کنم ناز
که بر کیخسروانش کبر و ناز است
فلک بر درگهش همچون غلامان
دولا گردیده، گویی در نماز است.
عادله خانم همسر عثمان پاشا پس از مرگ شوهر، رهبری قبایل جاف را برعهده داشته است و از سوی ملکه انگلستان لقب و عنوان(بهادر) گرفته و سالها در حلبچه و نواحی مرزی ایران و عراق حکومت کرده است.
ایل جاف به دو طایفه بزرگ جاف مرادی و جاف جوانرود و دریک تقسیم‌بندی دیگر به 3 گروه  یعنی گوران  تقسیم می‌شوند. ایل مرادی در سال 1114به دست رئیس طایفه کرد طاهربگ جاف ساماندهی می‌شوند و امپراطوری عثمانی در سال 1700 نام پاشا به آنها داده است. جاف‌ها توسط قاجار و رضا پهلوی تخته قاپو شده‌اند.
وجه تسمیه جاف
مروج الذهب مسعودی، نوشته علی ابن حسین مسعودی تاریخ‌نویس و دانشمند عرب قرن چهارم که حدود1100سال پیش می‌زیسته، در کتاب خود در مورد کردهای جاف می‌نویسد: جاف یکی از طوایف کرد در ولایت جبال هستند با نام طایفه جاوانیه که به نظر می‌رسد تغییر یافته جاو یا جاوان و یا گاوان است.
جاوانیه، جلالیه یا همان گلالیه یا گلالی که طایفه‌ای بزرگ در نزدیکی شهرزور هستند. ولادیمر مینورسکی جاف‌های امروزی را منتسب به جاوان کرد یا گاوان یا جابان همان صحابی پیامبر(ص) می‌داند. عرب‌ها به دلیل سرسختی و مقاومت و تندخویی، آنان را (جاف) یعنی تندخو می‌نامیده‌اند؛ زیرا جاف به معنای دلیر و شجاع است. دردانشنامه بزرگ اسلامی ذیل نام جاف چنین آمده است:
جابان صحابی پیامبر(ص) در مکه صاحب فرزندی به نام مامون گردید و ابو یحیی  ابن مامون ابن جاوان از علمای حدیث بوده و در سال 173 هجری در کردستان وفات یافته و فرزندان و نوه‌های وی بعد از فتح کردستان توسط مسلمین، به منطقه بازگشته و به اشاعه دین اسلام پرداخته‌اند و اغلب دانشمندان علوم اسلامی تا اواخر قرن دوم هجری از خطه کردستان برخاسته‌اند.
ایل جاف از لحاظ نژادی به دودسته منقسم می‌شوند:
دسته اول از عشیره جاوان کرد هستندکه در کرکوک و... ساکن هستند و هم اکنون خانم اشواق جاف از پارت دمکرات نمایندگی آنان را در پارلمان عراق بر عهده دارد.
دسته دوم همان بازماندگان جاوانیه یا گلالیه هستند و در سراسر دنیا پراکنده‌اند. از زمان عباسیان تا ابتدای حکومت قاجار به دلیل روحیه سلحشوری و وفاداریشان مورد توجه بوده‌اند و به تیره‌های بسیار تقسیم شده‌اند.
نادرشاه افشار عده کثیری از مردمان جاف را با نام عقیلی‌ها که اغلب سکونت‌گاهشان در ( دربندیخان‌)عراق بود و جمعی از آنان را همراه خود نموده و برای دفع افغان‌های شورشی به اصفهان برد و بعد از یک سال آنها را به استرآباد(کردکوی فعلی) برای جلوگیری از حمله ترکمان‌ها کوچاند و در فتح هندوستان هم ، نادر شاه را همراهی کردند.
عثمانی‌ها هم از آنان در جنگ‌ها بهره می‌جستند. در سال 1048هجری قمری چون جاف‌ها به سلطان مراد چهارم عثمانی در فتح بغداد یاری رساندند به آنان لقب (جاف مرادی) داد که امروزه پرجمعیت‌ترین دسته  از جاف‌های عراق هستند.
در جریان جنگ جهانی اول سالهای 1914 تا 1918 میلادی ورود قوای روسیه به ایران و کردستان  و کرمانشاه، جاف‌ها با همکاری نیروهای عثمانی  روس‌ها را شکست دادند و آنها را وادار به عقب‌نشینی کردند؛ به همین دلیل عثمانی‌ها علاقه خاصی به ایل جاف داشتند تا آنجا که حلبچه که درآن وقت‌ها اهمیت خاصی نداشت و تنها عده قلیلی از سورانی‌ها وهورامی‌ها ساکن بودند درسال 1700 میلادی به آبادانی آن همت گماشتند به گونه‌ای که در زمان تشکیل کشور عراق، محمد پاشا جاف آن را سروسامان داد و در راستای بیداری قومی و سیاسی مردم آن سامان اقدامات موثری انجام داد. اما با زوال عثمانی، عرب‌ها در عراق و قاجار در ایران درصدد ضربه به این ایل برآمدند؛ به گونه‌ای که در ایران آنها را تخته قاپو کردند و برخی نیز به عراق گریختند و در عراق هم عرب‌ها را جایگزین نمودند اما پس از مدت‌ها آوارگی در شهرهای چمچمال، سلیمانیه و کرکوک و در ایران درثلاث بابا جانی و جوانرود ساکن شدند.
در زمان شاه اسماعیل صفوی 906-930 ه.ق اختلافات مذهبی آنان را ناتوان ساخت و به موجب معاهده زهاب که میان نمایندگان سلطان مراد چهارم و شاه صفی امضاء شد، تعدادی از جاف‌ها در ایران ماندند و در زمان قاجار1210-1344 ه.ق ایل جاف از لحاظ سازمان ایلی، قشربندی پیشرفته‌ای داشتند و بیگ‌زادگان در راس تشکیلات ایل، از لحاظ سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در وضع مطلوبی بودند.
در دوره رضا شاه (1304 تا 1320)ه.ش در ایران در جریان خلع سلاح عشایر، عشایر جاف درگیر منازعات ناشی از آن شدند و در دوره محمد رضا پهلوی(1320-1357 ه.ش) در ایران عشایر جاف در حدود نواحی سقز و گروس بیجار تردد می‌کردند و بر اثر تحولات سیاسی در عراق و تلاش در راستای سلب مالکیت و... در زمان عبدالکریم قاسم، جمع کثیری از سران عشایر جاف به ترکیه و ایران پناهنده شدند و برخی در کرمانشاه اسکان داده شدند. که می‌توان به داوودجاف برادر زاده‌ی عثمان پاشا   و علی بگ جاف و قبیله شرف‌بیانی به قصر شیرین و قبیله طالبانی کرکوک به سرپرستی شیخ نجم الدین به کرمانشاه در سال 1338خورشیدی اشاره کرد.
داوود بیگ جاف در سال 1338 خورشیدی وارد کرمانشاه می‌شوند. وی در زمان فیصل دوم به مدت 20 سال از منطقه کلار سلیمانیه نمایندگی پارلمان عراق را عهده‌دار بوده است‌.
استاد اردشیر کشاورز در کتاب تاریخی «جوانرود در گذرتاریخ» می‌نویسد: داوود بیگ در سال 1338 خورشیدی همراه عائله‌اش در دو دستگاه لندرور وارد کرمانشاه شدند و از جانب استانداری خانه‌ای دو طبقه و مسکونی در کوچه معروف حمام بلور در خیابان پهلوی، شریعتی کنونی در اختیارش قرارداده شد و... بعد ادامه می‌دهد و نقل می‌نماید که: داوود بیگ جاف 11پسر داشت یکی از پسرانش در سال 1342 به علت سقوط از طبقه دوم منزل مسکونی  درگذشت و در قبرستان دولت‌آباد روانسر به خاک سپرده شد و من با سربست یکی از پسران داوود بیگ جاف در دبیرستان کزازی کرمانشاه  در کلاس چهارم متوسطه شعبه ادبی (دهم دبیرستان) هم‌کلاس و دوست صمیمی بودم. برادر سربست به نام سالار جاف به صورت مستمع آزاد در این دبیرستان حاضر می‌شد تا موفق به اخذ دیپلم  گردید و بعدها به سمت نمایندگی مجلس شورای ملی دوره محمدرضا شاه رسید. برادر بزرگترش سردار جاف مقام آجودانی کشوری برعهده داشت. همچنین در جوانرود ایران هم بزرگانی همچون حبیب‌الله بیگ باباخانی، مصطفی خان باباجانی، محمد بیگ جاف، عبدالکریم بیگ، فتاح بیگ ولد بیگی جوانرودی، بهرام بیگ ولد بیگی، حاج یعقوب بیگ سردار امجد ولدبیگی که در سال 1340 ه.ق در جوانرود بدرود حیات گفته تنها بخشی از بزرگان این ایل بزرگ و ستودنی است.
این شجره طیبه و خاندان باکفایت همچنان در طول زمان در جهان می‌درخشند و برحسب نیاز به خدمت اقشار مردم مبادرت می‌ورزند که شادروان لاله سرحد فرزند خلیفه یونس فرزند موالی فرزند سرحد  جاف از تیره غزایی و گلالی که  در سال 1937 میلادی در روستای دزکره  واقع در30 کیلومتری سلیمانیه عراق متولد شده از این کاروان هستند و یک عمر منزل وی محل تشکیل جلسات مهم با مقامات و مسئولین و رتق و فتق امور مردم به‌ویژه عشایر و اقوام مختلف بوده است.
لاله سرحد از خیرین منطقه بوده و خود و 9 فرزندش به تعبیر قرآن کریم (بال رحمت را بر والدین و مردم گسترده‌اند.
این مجاهد نستوه با کوله‌باری از خرد و دانایی و دین و عرفان همراه با عدالت و سخاوت به سوی معبود شتافت و پس از تشیع بر دوش میلیون‌ها نفر اشک برگونه، چون گنجی گران‌بها به خاک سپرده شد.
آه آیا این خاک پاک ما را هم در خود جای خواهد داد؟
ئه‌م خاکه پاکه هێنده لام چاکه
به شوری سه‌ودای دیده‌م نمناکه
به ته‌ماشای دوور تێری لێ ناخوم
که‌ی ده‌‌م کێشیته سینه‌ی خۆم ئاخۆم
سڵام له ڕۆحی  ئه‌و گه‌وره پیاوه
ناوی هه‌ر به‌رزه وه‌کوو هه‌تاوه
روحش شاد یادش گرامی
کامیل(خالد) گلباغی
منبع: روزنامه روژان
کلید واژه ها:
ایل جاف جاف
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید