صدای وزوز گوشی بلند شد، در را باز كردم، پیاده شدم، راننده در این فاصلهی كوتاه دوباره سیم را به گوشش چسبانده بود، گفتم: ممنون، دستت درد نكنه. راه افتادم. چند قدمی كه دور شدم، صدایش در گوشم پیچید: برو به جهنم احمقِ مُردنی... ...
آخر اگر یک جوان نتواند کاری کند، مشکلی حل نماید، فکر کند، خلاقیت به خرج دهد، ایده بدهد و انگیزه را به دیگران تزریق کند، پس دیگر از چه کسی میتوان این انتظار را داشت؟ ...