یک بار نیز حمام بوکان را از وی اجاره کردم اما بلافاصله پشیمان شدم و با ٨٠٠ تومان سود آن را به فرد دیگری واگذار نمودم...
امیر حقیقی: ماموستا هژار پاییز سال ١٣٦٣ در زمان اقامت در عظیمه کرج در نامهای خطاب به مرحوم نادر ایلخانی زاده(١٣٩٤-١٣٢٠) به مواردی مانند همکاری جهت وصول طلب هزینه فروش منزل شراکتی با یکی از اقوامش به نام مرحوم حسنخالی از یک مهندس تهرانی و نیز رساندن سلام به عبدالله خان [شهیدی] اشاره کرده است.
سبک نگارش زیبای استاد قابل تامل است. در کتاب خاطرات استاد شرفکندی صفحه ٤١ در رابطه با مرحوم محمدامین آقای ایلخانی زاده (١٣٧٧- ١٢٩٠) میخوانیم: "سال بعد بازرگان گندم شدم. شریکی هم برای خودم دست و پا کردم. گندم بوکان را به تبریز می بردیم و میفروختیم. به دلیل حجم فراوان محصول اگر از هر کیلو گندم نیم شاهی هم سود میبردیم، باز هم به صرفه بود.... آن روز به دیدار محمدامین آقا از خوانین بوکان رفتیم. قپان و سرانه احشام بازار را به قیمت ٨١ هزار تومان از ایشان اجاره نمودیم...
یک بار نیز حمام بوکان را از وی اجاره کردم اما بلافاصله پشیمان شدم و با ٨٠٠ تومان سود آن را به فرد دیگری واگذار نمودم...
متن نامه:

منتهای عرض احترامات مرا به حضور حاجی محمدامین آغا تقدیم کن. عبدالله خان را سلام رسانم و از خدا شفایش [ را] میطلبم.
مخلصتان هەژار
آدرس کوتاه خبر: