روی سخن این نوشته نه با غیر بومیها بلکه با ساکنان کردستان است. وقتی بالاترین مقام کشور چنین جایگاهی را برای استان ما ترسیم کردهاند طبیعی است که آحاد جامعه کردی به ویژه نخبگان فکری، روحانیان، دانشگاهیان، روزنامهنگاران، هنرمندان، نویسندگان، گویندگان، و اهل تفکر و فضیلت باید بار سنگینی بر دوش خود احساس کنند؟
رهبر معظم انقلاب، سال 86 در جریان بازدید از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران پس از استماع قطعه شعری از صاحب غرفه انتشارات پرتوبیان متعلق به یک شهروند کرد بانهای توقفی معنیدار کردند و از آقای توکلی صاحب انتشاراتی پرتو بیان سراغ مرحوم عبدالرحمن شرفکندی(هژار)، ادیب پرآوازهی کردستانی را گرفتند و سپس با بیان اینکه» کردستان مرکز ذوق ادبیات است» خطاب به وزیر وقت ارشاد که همراهشان بود گفتند: «مرحوم هژار کتاب قانون ابن سینا را به حدی زیبا ترجمه کردهاند که انسان هربار که می خواند لذت می برد.»
ایشان، چند سال بعد بار دیگر در جمع استادان دانشگاهی و نخبگان علمی، موضوع مرجعیت علمی «ایران» را مطرح کردند و یادآور شدند:» زمانی که رییس جمهور بودم طرح احیا جایگاه مرجعیت علمی ایران را مطرح کردم و موضوع قانون ابن سینا را گفتم که ترجمه شود که بعدها متوجه شدم یك مترجم خوشقلمِ بسیار خوش ذوق كُرد [هژار] این را به فارسى ترجمه كرده است».
معظمله آخرین بار در سفر به کردستان در 22 گولان سال 88 بار دیگر مواردی از صفات و ویژگیهای فرهنگی کردستان و مفاخر آن را برشمردند که بدون شک شنیدن آن از زبان رهبری برای خیلیها شاید باور کردنی نباشد. ایشان، با استناد به شناختی که از شاخصهای فرهنگی و عمق مسایل کردستان دارند پسوند فرهنگی را برای کردستان برگزیدند. این جملات در شرایطی از زبان ایشان جاری میشود که بسیاری از اهالی کردستان و یا حتی مدیران امور فرهنگی همین استان مرحوم هژار و دیگر مفاخر آن را آنگونه که رهبر معرفی میکنند؛ نمیشناسند.
رهبری، با آن همه مشغله کاری، وقتی اینگونه در باره مرحوم هژار یا سایر مفاخر کُردی و ابعاد اهمیت ترجمه کتاب قانون و مرجعیت علمی سخن میگویند و کردستان را استان فرهنگی مینامند حجت بر همگان تمام است. یعنی کردستان در احیای مرجعیت علمی کشور نقشی بیبدیل داشته و به نسبت این سهم باید در اداره امور کشور مشارکت نماید. روی سخن این نوشته نه با غیر بومیها بلکه با ساکنان کردستان است. وقتی بالاترین مقام کشور چنین جایگاهی را برای استان ما ترسیم کردهاند طبیعی است که آحاد جامعه کردی به ویژه نخبگان فکری، روحانیان، دانشگاهیان، روزنامهنگاران، هنرمندان، نویسندگان، گویندگان، و اهل تفکر و فضیلت باید بار سنگینی بر دوش خود احساس کنند؟
توسعه کردستان که گویا این روزها مد نظرمسئولان استان است و در گذشته نیز بوده است و البته مارا بدان کمترامید است در گرو گسترش هویت فرهنگی کردستان با همه مفاخر علمی، ادبی و حفظ بافت مذهبی و قومی آن است. نمی شود دم از توسعه زد اما نخبگان کرد و اهل سنت را در اداره امور کشور مشارکت نداد. نمیشود گفتمان توسعه را فراگیر کرد اما جوانان کردستان همچنان شاهد بی عدالتی در جذب و گزینش نیرو برای بهکارگیری در سیستم اداری باشند. نمی شود توسعه را شعار اول خود دانست اما با مردم به دیده تحقیر نگریست. بدون شک شاهکلید این معما اعتمادسازی است.
اگر نگاههای تنگ نظرانه جناحی و وجود برخی چهرههای افراطی و ناسازگار و یا شبکههای مافیایی قدرت و ثروت در درون نظام را مانعی فراروی توسعه بدانیم، بدون شک بیانات رهبری- که میتوان آن را نوعی تایید هویت فرهنگی کردستان تلقی کرد- فصل الخطاب است و باید مورد اهتمام همهی دوستداران و علاقهمندان توسعه از هر جناح و دستهای قرار گیرد.
در شرایط فعلی، چارهای جز عبور از بحرانها و پیچهای تند با استفاده از توانمندیهای رسانهای و بیان شیوای سخنوران کرد نداریم و لازمه عبور از این گردنههای سخت گذر، هوشیاری جامعه در مقابل تهدیدات با استفاده از تجارب گذشتگان است.
تواضع و عقلانیت نظام سیاسی تا حدودی شرایط را برای عبور تسهیل کرده است؛ اما کافی نیست. به موازات تواضع سیاسی نظام حاکم، نخبگان و افراد متنفذ جامعه کردی نیز باید با احساس مسئولیت و هوشیاری، آسیبها را بشناسند و ضمن مقابله با آن بستر لازم برای توسعه استان و افزایش ظرفیتهای فرهنگی را فراهم سازند.
سلیمان اللهمرادی- سردبیر روزنامه روژان
آدرس کوتاه خبر: