تحلیل روژان از علل توسعهنیافتگی اقتصاد کردستان
پرچمداران توسعه اقتصادی کردستان
زمان پیشرفت یک ملت زمانی است که از اقتصادی قدرتمند برخوردار باشند و این تنها در زمانی محقق میشود که سرمایه در دست افراد دارای اهلیت عقلی و صلاحیت اخلاقی قرار گیرد.
سالهاست که کردستان از تبعیض در توسعه اقتصادی رنج میبرد؛ صاحب نظران به انواع مختلف نگرانی خود از این روند را ابراز داشته و کارشناسان علوم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم مدام در مورد تاثیرات منفی ناتوازنی در توزیع منابع، اختیارات و اعتبارات بر روند توسعه ملی و به چالش کشیدن آن تذکر دادهاند، اما تا کنون گوشی شنوا برای شنیدن انتقادات و تذکرات نبوده و در بر همان پاشنه قدیم میچرخد، تا جائی که میزان تاب آوری اقتصاد ملی در برابر نوسانات عادی و جنگ اقتصادی ابرقدرتها را به حداقل ممکن کاهش داده است.
زمانی که دولتها پول داشتند، کردستان در لیست سرمایهگذاری دولتی نبود، زمانی که دولتها ناچار به قرار دادن کردستان در لیست شدند، روند خصوصیسازی و اجرای اصل 44 قانون اساسی تبدیل به رویکرد اصلی حاکمیت شد و دولت بستر سازی برای حضور بخش خصوصی را تنها وظیفه خود دانست.
اما نگاه به عملکرد حاکمیت در خصوصی سازی هم حکایت از محروم شدن کردستان از این برنامه و تداوم حاشیه نشینی این استان دارد، مقایسه وضعیت حاکم بر استان با وعدهها و شعارهای قدرتمندان و متولیان اداره کشور بهترین مدرک برای اثبات ادعاست.
تبعیض در توزیع منابع بانکی، تخصیص بودجه تامین زیرساختها، پرداخت یارانهها، اعمال معافیتها و انتصاب مدیران توانمند به روال سابق ادامه دارد به طوری که کار به جائی رسیده که اکثر سرمایهگذاران بعد از طی مراحل مقدماتی در ادارات و بانکها فرار را بر قرار ترجیح میدهند تا بتوانند هم آرامش خود را نجات دهند و سرمایه خویش را.
روال مدیریت تا حدی غلط بود که جدای از اینکه نتوانست واحدهای قدرتمند جدید را بسازد بلکه واحدهای قدرتمند حکومت قبلی و سرمایهگذاران خوش باور را هم ورشکست کرد؛ برای نمونه اشاره میشود به کارخانجات نساجی کردستان، رنگرزی شاهو، پوشاک کردستان، فرش نخشین، فرش غرب بافت، فرش چیمن، کفش زریوار، سیگار سقز، میخ فولاد، دکمه صدف و ملامین تیکوشین.
کمبود زمین صنعتی، محدودیت شدید منابع بانکی، محرومیت از یارانههای مستقیم، قوانین سخت گیرانه نظام اداری، بیگانه بودن بدنه کارشناسی ادارات با روشهای نوین توسعه، وحشت برخی مدیران و کارشناسان از نهادهای نظارتی و... بیشترین سهم را از عقب ماندگی کردستان دارند.
اما در کنار این وضعیت ترسناک، هستند کسانی که با عشق به تولید، ایجاد اشتغال و علاقه به پیشرفت اقتصادی کردستان، تمام موانع و خطرات را با جان و دل خریده و وارد جرگه اقتصاد استان شدهاند، تا جائی که شدت عشق و علاقه برخی از این افراد چنان بالا بود که با وصف اینکه قبلا ورشکست شده بودند اما بازهم وارد میدان شدند تا بتوانند دین خود را به جوانان کورد ادا کنند.
دولت در طول چند سال گذشته مدام دم از برداشتن موانع از سر راه تولید و حمایت از سرمایهگذار میزند اما در عمل هیچ اقدامی انجام نداده و اگر چند واحد کوچک هم در استان وجود دارد به علت ریسک پذیر بودن سرمایهگذار و مسئولیت شناسی تعداد اندکی از مدیران و کارشناسان استان در میدان ماندهاند.
مردانی چون علی تحسری، سید عبدالله قریشی، برهان حسینی، نجیب شریفی، سید کمال حسینی، اقبال صادقی، جلیل آزادی، نادر کریمی، جمال ساعدی، کریم محمودی و... در ردیف افرادی قرار دارند که خطر را به جان خریده و در 4 جبهه تبعیض در توسعه، جنگ روانی مخالفان پیشرفت کردستان، لجن پراکنی ماموران مافیاهای غارتگر منابع طبیعی و معدنی و مشکلات ناشی از تحریم میجنگند تا بتوانند آروزی چند پدر و مادر را برآورده و سرنوشت چند جوان کورد را سروسامان دهند.
زمان پیشرفت یک ملت زمانی است که از اقتصادی قدرتمند برخوردار باشند و این تنها در زمانی محقق میشود که سرمایه در دست افراد دارای اهلیت عقلی و صلاحیت اخلاقی قرار گیرد زیرا اینها منابع را به خدمت تولید، اشتغال، مالیات و بیمه میگیرند، اما زمان سقوط یک ملت زمانی است که پول در اختیار افراد فاقد صلاحیت اخلاقی قرار گیرد چون آن را تبدیل به بستری برای احتکار، قاچاق و دلالی میکنند که موجب به هم ریختن نظم اقتصادی و بی سر و سامانی زندگی افراد و خانوادهها خواهد شد.
این را هم باید پذیرفت که بزرگترین عامل حضور سرمایهگذار و موفقیت وی، نوع نگرش جامعه به 2 مقوله سرمایه و سرمایهگذار و 3 مقوله رانت، دلالی و قاچاق است، باید جامعه به این اقناع برسد که همه پولها سرمایه نیست و همه پولداران سرمایهگذار نیستند.
جامعه باید سرمایهگذار را ارج نهاده و خود را موظف به حراست از منافع تولید کننده و تاجر بداند تا هم سرمایه از مسیر تولید و اشتغال خارج نشود و هم سرمایهگذار فرار را بر قرار ترجیح ندهد، همه میدانیم که تجربه میلیونها سال بشر در مدیریت و اقتصاد ثابت کرده که دولت نمیتواند سرمایهگذار و کارآفرین موفقی باشد و باید تنها بستر سازی و حمایت از بخش خصوصی را بر عهده گیرد.
زمانی بود که عدهای رانتجو و مخالف پیشرفت کردستان با استفاده از احساسات آرمانگرایانه صرف و ذهنیات فاقد تجربه، تلاش کردند تا مردم را در برابر سرمایهگذار قرار دهند و در اندک زمانی شعار «مرگ بر سرمایهدار» را در کردستان رواج داده و سبب فرار بخش عظیمی از سرمایه استان شده و خود مشغول رانت جوئی و قاپیدن منابع طبیعی و معدنی استان شده و آنها را به صورت خام از استان خارج کردند.
در این سوی ماجرا هم جامعه به سمت نابسامانی اقتصادی ناشی از فرار سرمایهگذار و تاراج منابع رفت و کم کم سایه فقر، بیکاری، فلاکت، مهاجرت، تجرد، طلاق، کاهش باروری و افت آمار ازدواج گسترش یافت.
در 3 سال گذشته عدهای از افراد که یا مامور باندهای رانتجو، یا مخالف پیشرفت کردستان و یا باج خواه بودند، فضای مجازی را تبدیل به میدان تخریب شخصیت سرمایهگذاران کردند که نتیجه این امر پشیمان شدن سرمایهگذاران مایل به حضور در کردستان، دلسرد کردن سرمایهگذاران فعلی از توسعه واحدهای تولیدی و انتقال منابع سرمایهگذاران کورد به خارج از ایران و سایر استانها شدند که هیچ اسمی به جز «جنایت» را نمیتوان بر آن نهاد.
آدرس کوتاه خبر: