همزمان که مشغولیم حواسمان به سیستم دوپامینمان باشد که چگونه تلف میشود و نظارهگر این بردگی مدرن نیز باشیم که اگر فردای روز امید به زندگی کمتر شد یا خودکشی و افسردگی سر به فلک کشید یا اگر بدون فرهنگ لازم پولدار شدیم نگوییم چه شد؟؟ بدانیم حداقل بخشی را از اینجا خوردیم.
همزمان که راه میرود تپ و تپ میزند...
دوستش را میبیند
+ سلااام خوبی؟
- سلام سلامت باشی توم مشغولی که چقد داری؟؟
+ اره بابا منم مشغولم یه ۴۰-۵۰ میلیون همستر دارم
- خووبه منم ۷۰ میلیون دارم ، دیدی نات کوین چی شد؟؟ نداشتی تو؟؟
+ اره باباااا من قبل همه داشتم ولی فک میکردم الکیه دیگه بیخیالش شدم
- تپ سواپ چی؟؟
+ اونم....
بخشی از دیالوگ این روزهای ما...
تپ و تپ...
این روزها همه مشغول به کار شدهاند، پیام های پیوستن به تلگرام نشان از فعالیت پیر و جوان و حتی گاهی اموات میدهد. اما جنس این فعالیت انگار از آنچه که شناخته بودیم متفاوت است.
تپ و تپ...
خواستم از سیستم دوپامین بگویم که دوستم گفت: شاید مخاطب نداند دوپامین چیست! به همین دلیل گفتم بهتر است به زبان ساده بگویم دوپامین هورمون احساس خوب است. هورمونی که احساس لذت را به ما میدهد و زمانی که ما یک فعالیت لذت بخش را انجام دهیم دوپامین ترشح میشود.
بسیار شنیدهایم بزرگترها و نسل قبلی گذشته را لذت بخش تر از حال میدانند، و جوان ها و نوجوان های ما از عدم لذت در زندگی دادشان در آمده، انسان دیروز با خوردن، آشامیدن و رابطه جنسی دوپامینش ترشح میشد، اما انسان امروز با یک لایک دوپامنیش ترشح میشود و احساس لذت میکند و اکنون میزنیم تپ و تپ، تعداد سکهها بالا میرود، در ذهن ما تصور پولدار شدن دوپامین را ترشح میکند و احساس لذت میکنیم، تا کجا؟؟ تا زمانی که این خط هزار و گاهی تا صد هزار سکهای به آخر برسد ما کلیک میکنیم و احساس لذت میکنیم. ای کاش میدانستیم اگر دوپامینهایمان را اینجا خرج میکنیم در واقع سیستم دوپامینمان را به هم ریخته تر میکنیم؛ و زمانی این را میفهمیم که فعالیتهایی که همراه با کمی سختی باعث ترشح دوپامین میشدند دیگر باعث ترشح دوپامین نخواهند شد و به جایی میرسیم که میگوییم چرا من از هیچ چیزی لذت نمیبرم؟؟؟
تپ و تپ...
و اما این فاجعه زمانی عمق بیشتری پیدا میکند که پیامهای دعوت دانش آموزان را به این رباتهای تلگرامی میبینیم و کودکانی را مشغول استخراج به اصطلاح ارزها مییابیم و راستش را بگویم من میترسم از فکر کردن به اینکه با سیستمهای به هم ریخته این نسل چه کنیم؟؟
زمانی بود که انسان پول را وسیلهای برای زندگی میدانست اما امروز در دنیای مثلا مدرن و پیشرفته و در واقع مادی گرا و مصرف گرای ما پول نه وسیله بلکه هدف زندگیها شده و انسان متفکر امروز در بردگی سرمایه دست به هرکاری میزند و در این بردگی در رقابت با دیگر انسانها است، این تلخ ترین سکانس از این ماجراست، رقابت انسانها در بردگی!! هر ساعت و هر روز سکهها پر میشود و ما تپ و تپ کلیک میکنیم که خالی کنیم انگار سیزیف امروز ما به شیوهای دیگر تکرار میکند و محکوم به نوع جدیدی از تکرار شده است...
تپ و تپ...
همزمان که مشغولیم حواسمان به سیستم دوپامینمان باشد که چگونه تلف میشود و نظارهگر این بردگی مدرن نیز باشیم که اگر فردای روز امید به زندگی کمتر شد یا خودکشی و افسردگی سر به فلک کشید یا اگر بدون فرهنگ لازم پولدار شدیم نگوییم چه شد؟؟ بدانیم حداقل بخشی را از اینجا خوردیم.
سهراب در گذر زمان با صدای ساعت میگفت:
دنگ.... ، دنگ....
شاید اگر سهراب امروز بود از آخرین لحظات زندگی اراده و انسان عادی با صدای قلب میگفت:
تپ... ، تپ...
دوستش را میبیند
+ سلااام خوبی؟
- سلام سلامت باشی توم مشغولی که چقد داری؟؟
+ اره بابا منم مشغولم یه ۴۰-۵۰ میلیون همستر دارم
- خووبه منم ۷۰ میلیون دارم ، دیدی نات کوین چی شد؟؟ نداشتی تو؟؟
+ اره باباااا من قبل همه داشتم ولی فک میکردم الکیه دیگه بیخیالش شدم
- تپ سواپ چی؟؟
+ اونم....
بخشی از دیالوگ این روزهای ما...
تپ و تپ...
این روزها همه مشغول به کار شدهاند، پیام های پیوستن به تلگرام نشان از فعالیت پیر و جوان و حتی گاهی اموات میدهد. اما جنس این فعالیت انگار از آنچه که شناخته بودیم متفاوت است.
تپ و تپ...
خواستم از سیستم دوپامین بگویم که دوستم گفت: شاید مخاطب نداند دوپامین چیست! به همین دلیل گفتم بهتر است به زبان ساده بگویم دوپامین هورمون احساس خوب است. هورمونی که احساس لذت را به ما میدهد و زمانی که ما یک فعالیت لذت بخش را انجام دهیم دوپامین ترشح میشود.
بسیار شنیدهایم بزرگترها و نسل قبلی گذشته را لذت بخش تر از حال میدانند، و جوان ها و نوجوان های ما از عدم لذت در زندگی دادشان در آمده، انسان دیروز با خوردن، آشامیدن و رابطه جنسی دوپامینش ترشح میشد، اما انسان امروز با یک لایک دوپامنیش ترشح میشود و احساس لذت میکند و اکنون میزنیم تپ و تپ، تعداد سکهها بالا میرود، در ذهن ما تصور پولدار شدن دوپامین را ترشح میکند و احساس لذت میکنیم، تا کجا؟؟ تا زمانی که این خط هزار و گاهی تا صد هزار سکهای به آخر برسد ما کلیک میکنیم و احساس لذت میکنیم. ای کاش میدانستیم اگر دوپامینهایمان را اینجا خرج میکنیم در واقع سیستم دوپامینمان را به هم ریخته تر میکنیم؛ و زمانی این را میفهمیم که فعالیتهایی که همراه با کمی سختی باعث ترشح دوپامین میشدند دیگر باعث ترشح دوپامین نخواهند شد و به جایی میرسیم که میگوییم چرا من از هیچ چیزی لذت نمیبرم؟؟؟
تپ و تپ...
و اما این فاجعه زمانی عمق بیشتری پیدا میکند که پیامهای دعوت دانش آموزان را به این رباتهای تلگرامی میبینیم و کودکانی را مشغول استخراج به اصطلاح ارزها مییابیم و راستش را بگویم من میترسم از فکر کردن به اینکه با سیستمهای به هم ریخته این نسل چه کنیم؟؟
زمانی بود که انسان پول را وسیلهای برای زندگی میدانست اما امروز در دنیای مثلا مدرن و پیشرفته و در واقع مادی گرا و مصرف گرای ما پول نه وسیله بلکه هدف زندگیها شده و انسان متفکر امروز در بردگی سرمایه دست به هرکاری میزند و در این بردگی در رقابت با دیگر انسانها است، این تلخ ترین سکانس از این ماجراست، رقابت انسانها در بردگی!! هر ساعت و هر روز سکهها پر میشود و ما تپ و تپ کلیک میکنیم که خالی کنیم انگار سیزیف امروز ما به شیوهای دیگر تکرار میکند و محکوم به نوع جدیدی از تکرار شده است...
تپ و تپ...
همزمان که مشغولیم حواسمان به سیستم دوپامینمان باشد که چگونه تلف میشود و نظارهگر این بردگی مدرن نیز باشیم که اگر فردای روز امید به زندگی کمتر شد یا خودکشی و افسردگی سر به فلک کشید یا اگر بدون فرهنگ لازم پولدار شدیم نگوییم چه شد؟؟ بدانیم حداقل بخشی را از اینجا خوردیم.
سهراب در گذر زمان با صدای ساعت میگفت:
دنگ.... ، دنگ....
شاید اگر سهراب امروز بود از آخرین لحظات زندگی اراده و انسان عادی با صدای قلب میگفت:
تپ... ، تپ...
آدرس کوتاه خبر: