وقتی مردم احساس کنند که موفقیتهای ملی تاثیری در آینده آنها ندارد، آن موفقیتها برایشان بیمعنا میشود.
صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی همواره از مهمترین رویدادهای ورزشی کشور بوده است؛ اتفاقی که در گذشته با هیجان، جشنهای خیابانی، بوقهای ممتد خودروها و شور عمومی همراه میشد. اما این بار، خیابانها ساکت ماندند، کسی شادی نکرد، سوتی به صدا درنیامد و انگار برای بسیاری از مردم این صعود حتی ارزش توجه نداشت. چرا چنین شد؟ چرا تیمی که روزی نماد غرور ملی بود، حالا دیگر نمیتواند مردم را به وجد بیاورد؟
یکی از مهمترین دلایل این بیتفاوتی، مشکلات اقتصادی شدید است که زندگی بسیاری از مردم را تحتالشعاع قرار داده است. تورم، بیکاری، کاهش قدرت خرید و دشواریهای معیشتی باعث شده است که دغدغههای روزمره، بر هر هیجان و شادی ورزشی غلبه کند. مردمی که درگیر تأمین نیازهای اولیه زندگی هستند، دیگر فرصتی برای هیجانهای ورزشی ندارند.
در کنار مشکلات اقتصادی، یک حس ناامیدی و بیاعتمادی عمومی نیز در جامعه شکل گرفته است. بسیاری احساس میکنند که تیم ملی دیگر نماینده واقعی مردم نیست و موفقیتهای ورزشی، بیشتر به ابزاری برای تبلیغات حکومتی تبدیل شده است. روزگاری تیم ملی فوتبال ایران، نماد همدلی و اتحاد مردم بود، اما اکنون بسیاری آن را تیمی میدانند که بازیکنانش برای کسب پول و موقعیت بازی می کنتد، نه تیمی که برای افتخار مردمی که عاشقانه فوتبال را دنبال میکردند، میجنگد. حواشی مدیریتی در فوتبال نیز نقش مهمی در این سردی و بیتفاوتی داشته است. تصمیمات بحثبرانگیز مدیریتی، تغییرات کادرفنی و مربیان، فساد و بیبرنامگی فدراسیون، موجب شده است که حتی هواداران دوآتشه فوتبال نیز دلسرد شوند و دیگر آن شوق و اشتیاق گذشته را نداشته باشند.
جامعه ایران در حال گذار از تغییرات فرهنگی و اجتماعی است. به نظر می رسد نسل جوان دیگر مانند گذشته، فوتبال را مهمترین سرگرمی و دغدغه خود نمیبیند. آنها به مسائل جدیتری فکر میکنند: آیندهشان، آزادیهای اجتماعی، حقوق شهروندی و تغییرات بنیادینی که زندگیشان را تحت تأثیر قرار داده است. در چنین شرایطی، صعود به جام جهانی دیگر نمیتواند همان هیجان سابق را در میان مردم ایجاد کند.
وقتی مردم احساس کنند که موفقیتهای ملی تاثیری در آینده آنها ندارد، آن موفقیتها برایشان بیمعنا میشود. زمانی نه چندان دور، تیم ملی فوتبال ایران نماد غرور و هویت جمعی بود، اما اکنون این حس مشارکت و همبستگی از بین رفته است. سکوت خیابانها پس از صعود تیم ملی، بیش از آنکه نشانه کمرنگ شدن علاقه به فوتبال باشد، بازتابی از وضعیت اجتماعی و روانی جامعه است؛ جامعهای که دیگر انگیزهای برای شادیهای جمعی ندارد. این سکوت، زنگ خطری است نه فقط برای فوتبال، بلکه برای کلیت جامعهای که روزبهروز از امید و شور زندگی فاصله میگیرد.
آدرس کوتاه خبر: