داستان مظلومیت و محرومیت کُرد و سرزمین کردستان به هر زبان که نقل شود باز مطلب ناگفته بسیار است، و باز باید در عرصه این سرزمین کهنسال به پژوهش و کند وکاو پرداخت تا واقعیات تاریخ این مرزوبوم روشن شود.
بررسی شان وجایگاه گهلواخیها از دیدگاه نابغه دوران آیت ا... محمد مردوخ کردستانی
بارها در محافل و مجالس میشنیدم که گویا مرحوم آیتا...مردوخ رحمها...علیه، با عشایر گهلواخی برخورد منصفانه و عدالتجویانهای نداشته است. همیشه کنجکاو بودم که چگونه ممکن است، چنین رادمردی که خود سرشار از شجاعت و شهامت و وطندوستی است با سران عشایری که بنا به نوشته ماموستا قانع، بحر سخاوت و شجاعت هستند و مورد افتخار هستند، چنین تصوری در اذهان شکل بگیرد.
فهخره بۆ من ئیعتزاز و حورمهتی 4 تایهفه
زهند یهک گهڵواخی دو شیروانی سێ، میدیا چوار
ئهی میللهتی گهلواخی زهده ی دهستی نهدامت
ئهی مهنشهئی ئیحسان و کهرهم، به حری سه خاوت
ئهو وهخته نهبوو توخمی نیفاق و شهر و شورش
بویه که ههموو دوژمنی خوت هاته ئیتاعه ت
از آنجایی که جوینده یابنده بود، بلاخره روزی با مطالعه کتاب نفیس استاد عباس کمندی تحت عنوان کوچه پسکوچههای سنندج از انتشارات علمی کالج چاپ 1393ه.ش از تیره عشیره شجاع قالقالی به مطالب زیر دست یافتم که عینا نقل میگردد:
درسال 31 هجری و زمان خلیفه دوم حضرت عمر ابن الخطاب(رض) ایران از دو ناحیه مورد حمله اعراب قرار گرفت. از ناحیه آذربایجان به فرماندهی حضرت امام حسن مجتبی(ع) و از ناحیه اورامان لشکری30هزارنفری به رهبری ابوعبید انصاری و عبدا...ابن عمر(رض). از آنجایی که 30سال از نوشتن نامه حضرت رسول اکرم (ص) به خسرو پرویز ساسانی میگذشت و نیز چون 30سال در نواحی کردنشین تبلیغ دین اسلام شده بود کردها بدون هیچ دفاعی به دین مبین اسلام گرایش پیدا کرده و تسلیم اعراب شدند و به اختیارالدینی ملقب شدند.
در همان زمان یزگرد سوم پادشاه جوان و فراری ایرانی که 19سال داشت در نواحی مرو به یک آسیاب پناه برد و شبانه به دست خسرونامی آسیابان که از تبار کردها بود کشته میشود.
خسرو آسیابان سر او را در خورجینی قرار میدهد و آنرا نثار مقدم حضرت امام حسن(ع) میکند.
در آن زمان آسیابان را (آردل) مینامیدند. امام حسن(ع) نیز به پاس این خدمت، خسرو آردل را به حاکمیت بر کردستان میگمارد و حکمی بدین صورت به او تفویض میکند: «مادامی که خراج گذار خلیفه وقت باشند و از اولاد حضرت رسول(ص) خونی نریزند، فصل در فصل و نسل در نسل بر حاکمیت کردستان استوار باشند.»
خسرو آردل حکم را بر دیده مینهد و اولین مقر حکومتی را در روستای پالنگان ناحیه ژاورود میزند و به حکومت برکردستان مشغول میشود.
اهل و اولاد خسرو آردل سالیان متمادی با نام (آردلان) برکردستان حکمرانی کردهاند. در زمان حکومت میرزا حسنخان اردلان، مقر حکومتی از پالنگان به حسنآباد منتقل شد و400سال بعد در زمان حکومت میرزا سلیمان اردلان، قلعه حسنآباد مورد حمله عثمانیها قرارگرفت و سر چشمه آب داخل قلعه در بیرون کشف و جریان آب به داخل قلعه قطع شد. بعد از دفع عثمانیها به دستور شاه صفی، میرزا سلیمان خان اردلان از حسنآباد به قلعه متروکه (سانان دژ)کوچ کرد.
حکومت به ازدیاد جمعیت و شهر شدن ساناندژ نیازمند بود؛ به همین دلیل بسیاری از اهالی منطقه (اوباتو) و مندمی و گلباغی به جانب ساناندژ مهاجرت دادند.
عشایر گهلواخی به دلیل مکنت مالی و شجاعت و لیاقت ذاتی همواره مورد توجه بوده و هستند؛ بنابر این در مراسم مهم ورسمی، جزو مدعوین و به تعبیری زینت بخش محافل ومجالس بودهاند. برای نمونه یک مورد که در تاریخ هورامان نوشته مظفر بهمن سلطانی هورامی با تصححیح وتعلیقات دکتر نادر کریمیان سردشتی، نشر احسان، چاپ اول، سال 1386 در صفحات 674 و 5 تحت عنوان سفر محمد رضا شاه به سنندج چنین آمده است:
درسال 1329خورشیدی به منظور استقبال از شاه به وسیله فرمانده لشکر (تیمسار محوی) عشایر کردستان به سنندج دعوت گردیدند. بر حسب دعوتنامه شماره 425 مورخ 11/5/26 اینجانب نیز به آنان ملحق و در فرودگاه مجتمع گردیدیم. صفوف ملاکین عمده و اشرف و اعیان وطبقات مختلف شهری بعد از سربازان و عشایر تشکیل گردیده بود. روح جاهطلبی و خودخواهی ملاکین بزرگ آنان را بر انگیخت، اعتراضات خود را طی چندین بار به وسیله فرماندار وقت به استحضار فرمانده لشکر رسانیدند. در جواب فرمانده لشکر اعلام داشت سرباختن است که سربازان را بر دیگران برتری بخشیده، عشایر نیز که از سربازان رشید این مرز وبوم هستند همانا بر سایر طبقات رجحان داشته و دارند.
اندک مدتی بعد شاه به وسیله هواپیما به فرودگاه وارد آمد به دنبال گزارش نظامی و معرفی مستقبلین و قرائت خطابهای چند، شاه راهی سنندج گردید و در منزل سردار معظم آصف اسقرار یافت. در شرفیابی روحانیان سر شناس شاه اوضاع سنندج را ضمن استفسار از مذهب شهروندان سئوال نمود؛ به استحضار رسانیدند، اکثر مسلمان و عده قلیلی مسیحی و کلیمی میباشند. سپس آئین عشایر را تفحص مینماید. فردی از حاضرین در اثر کینهتوزی و اغراض شخصی که با ایل گهلواخی داشته اظهار میدارد: «این گروه از خدا بیخبر گذشته از اینکه نه به دین پایبند و نه به مقدسات ملی علاقهمندند از شفقت و مروت نیز گریزان و از بیدادگری و خشونت بیامانند.» تنی چند از روحانیون بخصوص آیت ا...محمد مردوخ به استناد پژوهشگران آداب و رسوم مردمان کردستان، در تکذیب بیانات آقای... میپردازند و اظهار میدارد که: «این قوم اصیل آن صفت حمیده و پسندیده ایرانیان نیاکان خود را همانا جوانمردی و خداپرستی با گذشت زمان از دست نداده، زیرا عدم اختلاط و معاشرت با خارجیان باعث آن بوده و میباشد؛ مخصوصا احساسات تند مذهبی آنان معرف مراتب عرایض ما میباشد. شاه وضوح توضیح آیتا... مردوخ را که منافی و متضاد گفتههای آن روحانی بود مورد قبول و تایید قرار داد.
بعد در ادامه مولف کتاب زرین تاریخ هورامان چنین اظهار نظر مینماید:
قارئین محترم از مطالعه چنین افتراهای بیاساس و بدبینیهای عدهای از عناصر ماجراجو و روباهصفتانی که سودشان از جری و عاصی و بی کیش نمودن و خالی از حقیقت در باره عشایر پاک سرشت در ادوار گذشته بوده، میتوان با قضاوت صحیح و منصفانه دریابید که طناب کشیدن، حبس و جلای وطن نمودن مرزداران، از دسیسههای خائنانه نظایر چنین اشخاصی همچون... بوده که در حضور مصادر امور مملکتی مبادرت به اینگونه افتراهای ناروا نمودهاند.همچنان دیدیم و شنیدیم که این قوم اصیل ایرانی چنان به وسیله پتک زمان خرد و نابود گشتند که بازماندگانشان نیز از قافله پیشرفت مادی و معنوی و تمدن امروزی در رکودی عجیب بازماندند.
تجربیات تلخ گذشته نشان دهنده آن است که نیاکان ما بیشتر در اثر مفتنی بدسگالان و دیو صفتان در زیر چنگال بی رحمانه ظالمان، دست وپا زنان ، جان داده و یا در دریای جهل و فقر و بیماری غوطهور گشتند. امیداست این گذشتههای تاثرآور مورد آزمایش زمامداران مرزی و تغییر روش آنان باشد. چنانکه شاعر گوید:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
داستان مظلومیت و محرومیت کُرد و سرزمین کردستان به هر زبان که نقل شود باز مطلب ناگفته بسیار است، و باز باید در عرصه این سرزمین کهنسال به پژوهش و کند وکاو پرداخت تا واقعیات تاریخ این مرزوبوم روشن شود.
آدرس کوتاه خبر: