جمعه، 31 فروردین 1403
روژان پرس » اخبار » عربده‌هایی که شنیده نمی‌شود؟

آفت توسعه؛

عربده‌هایی که شنیده نمی‌شود؟

0
کد خبر: 92

عربده‌هایی که شنیده نمی‌شود؟

اگر قوه قضاییه به وظایف خود عمل کند و حقوق شهروندان را محترم شمارد، بدیهی است که هیچ کس جرئت نمی‌کند که رسانه و شبکه‌های اجتماعی را عرصة ترکت‌ازی، عربده‌کشی و تحقیر و توهین دیگران قرار دهد.
این روزها در شبکه‌های اجتماعی شاهد برخی مطالب، نوشته‌ها و عکس‌ها هستیم که با اخلاق و رفتار حرفه‌ای رسانه مغایرت دارد. ادبیات و منطق مطالب مذکور به گونه‌ای بوده است که مشابهت‌های زیادی بین آنها با زبان، ادبیات و رفتار برخی گروه‌های اجتماعی که به لحاظ جامعه‌شناختی به لمپن معروف‌اند، وجود دارد. حضور این نوع ادبیات و منطق که گاه نیز ناآگاهانه مورد استفاده قرار می‌گیرد، نوعی کج‌روی و آسیب در رسانه‌های جمعی محسوب می‌شود. کج‌روی و آسیبی که فضای سالم مطبوعاتی و اخلاق رسانه‌ای را خدشه‌دار می‌سازد.
منظور از لمپنیسم، رسانه‌های عامه‌پسند نیست. لمپنیسم در این بررسی، رفتار، اخلاق و ادبیاتی است که ممکن است در رسانه‌های مختلف نمود پیدا کند. این مسئله را از منظر اخلاق رسانه‌ای نیز می‌توان مورد بررسی قرار داد. اخلاق رسانه‌ای که ضمن دفاع از آزادی بیان، حق‌گرایی و حقیقت‌گویی، مسئولیت اجتماعی و حفظ حرمت امور شخصی افراد را نیز در فعالیت مطبوعاتی و رسانه‌ای لازم، ضروری و اصول قطعی و مسلم می‌داند، درعین حال بر رعایت عفت عمومی، نفی خشونت و پرهیز از زبان نامناسب و اجتناب از ناسزاگویی تأکید می‌کند.
جنبه‌هایی از رفتار لمپنی که این روزها بیشتر در شبکه‌های اجتماعی جلوه‌گر است، مصادیق بداخلاقی رسانه‌ای یا بی‌توجهی به اصول پذیرفته شده حرفه‌ای است.
لمپنیسم، به تعبیری همان لات‌منشی است؛ رفتار و اخلاقی که قاعدتاً متعلق به قشرهای فرودست جامعه محسوب می‌شود؛ اما امروزه این رفتار و خرده فرهنگ، به مدد رسانه‌ها عمومیت بیشتری یافته و شکل‌های مدرن نیز به خود گرفته است. شناسایی، تدوین و تبیین این رفتار، اخلاق و ادبیات، امکان مقابله با آن را بهتر فراهم می‌سازد. لمپنیسم اصطلاحی است جامعه‌شناختی برای توصیف آن دسته از گروه‌های اجتماعی که از «فرهنگ کج‌رو» برخوردارند.
واژة لمپن نخستین بار توسط مارکس در کتاب نبرد طبقاتی در فرانسه برای توصیف طبقات اجتماعی به کار برده شد. این مفهوم، در اصل اصطلاحی آلمانی و به معنای «ژنده‌پوش» است. لمپن پرولتاریا از نظر مارکس طبقه‌ای فروتر از طبقة کارگر است و با چند ویژگی شناخته می‌شود:
1. بقایای جامعه ما قبل صنعتی هستند
2. در شرایط سختی زندگی می‌کنند
3. در حاشیة حیات اجتماعی قرار دارند
4. به راحتی خود را تسلیم ارتجاع می‌کنند رفتار و عملکرد لمپن‌ها و نقشی که در فعالیت‌ها و دگرگونی‌های اجتماعی ایفا کرده‌اند، به این گروه اجتماعی، هویت ویژه‌ای بخشیده است. دربارة لومپن، همچنین گفته شده که «پست‌ترین افراد یک جامعه، از قبیل اوباش، دزدان و چاقوکشان حرفه‌ای و عناصر وازده و ولگرد، لمپن خوانده می‌شوند. این قبیل افراد در مسیر تحولات اجتماعی نقش خطرناکی بازی می‌کنند و در خدمت گروه‌ها و افراد معلوم‌الحال از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کنند. آنها به دست همین افراد در جامعه رعب و وحشت ایجاد کرده و در محیطی ناآرا محکومت می‌کنند». ملوین تامین نیز در کتاب جامعه‌شناسی قشربندی و نابرابری‌های اجتماعی، خصوصیات دیگری برای لمپن‌ها که آنها را اعضای طبقة کارگر پایین می‌نامد، برمی‌شمرد:
1. نگاهی ساده به دنیا دارند
2. انسان در نظر آنها توانایی چندانی ندارد
3. سطح منابع مادی‌اش پایین‌تر از سطح نیازها و خواسته‌هایش است
4. چون در معرض تغییرات ناگهانی و زیان‌های غیر قابل پیش‌بینی هستند، پیوسته در ناامنی فرساینده به‌سر می‌برند
5. همّ و غمّ اصلی آنها یافتن شیوه‌ای از زندگی است که بتواند ناامنی‌اش را تخفیف دهند

ویژگی‌های فردی و اجتماعی لمپن‌ها
1. زندگی بی‌ثبات: لمپن‌ها به دلیل کارهای موقت و زودگذر و مشاغل متفاوتی که دنبال می‌کنند؛ زندگی موقت، بی‌سرانجام و بسیار آشفته‌ای دارند. آنها هیچ‌گاه اطمینانی به تداوم زندگی خود ندارند و احساس می‌کنند زندگی موقتی دارند. به این جهت، لمپن موجودی لحظه‌ای است و دم را غنیمت می‌شمارد.
2. فقدان بینش منسجم لمپن‌ها به علت احساس بی‌سرانجامی زندگی و کار موقت، عناصری مردد، متزلزل، بی‌شخصیت و فاقد بینش معین و منسجم‌اند. لمپن معتقد است که هرنوع موافقت و مخالفت با نیروهای مختلف اجتماعی، موجب ناراحتی و درد سرش می‌شود؛ به همین دلیل، سعی می‌کند با فرصت‌طلبی موقعیت خود را برحسب منافع آنی و خصوصی خود با مراکز قدرت تنظیم نماید. لمپن‌ها، هرجا کوچکترین احساس خطری کنند و یا منافع بیشتری برای خود تشخیص دهند، بلافاصله تغییر جهت می‌دهند.
3. ستایشگر قدرت: لمپن‌ها در برابر قدرت، بی‌اندازه عاجز و ناتوان‌اند و قدرت را ستایش می‌کنند. آنها چون فاقد هرگونه قدرت اقتصادی، سیاسی یا فکری هستند و در وضع و نوع اشتغال، درآمد و امکانات و وضعیت زندگی به طبقات توانمند جامعه وابسته‌اند، بنابراین بی‌اندازه قدرت‌پرست‌اند و قوی را ستایش می‌کنند، به عناوین مختلف مدح می‌گویند و در بزرگداشت و شکوه و عظمتش، داستان‌ها می‌سازند. و متقابلاً ضعیف را خوار نموده و به انحای مختلف مورد شماتت و سرزنش قرار می‌دهند.
لمپن درعین حال، مرده قدرت است و حاضر است جانش را به خاطر کسب قدرت و حفظ حیثیت و موقعیت خود به خطر اندازد.
4. بی.انضباطی و‌ آشوب‌طلبی ماجراجویی، غوغاگری، فتنه‌گری، آشوب‌طلبی، بی‌انضباطی، عدم تبعیت از قانون، از خصایص‌ اساسی و مهم لمپن‌هاست. براساس همین روحیات، شرکت و حضور لمپن‌ها در فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی، پرسر و صدا، ویرانگر و در عین حال ناگهانی، موقت و زودگذر است.
5. منش فردگرایانه: مجموعه شرایط زندگی، کار و اعمال فوق، موجب افکار و اعمال فردگرایانة لمپن‌هاست. لمپن‌ها با اعمال فردی،‌ مشاغل فردی، فکر فردی، سردرگمی‌های فردی و... از جمله نیروهای اجتماعی هستند که تمام مظاهر و خصوصیات زندگی فردی را در خود جمع دارند. لمپن در انواع فعالیت خود، کوشش دارد به طور فردی در جمع پراکنده بدرخشد و به اتکای استعداد و تجارب شخصی برای خود موقعیتی کسب کند. مشاغل و زندگی فردگرایانة لمپن، او را در تمام زمینه‌ها به طرف کوشش فردی می‌کشاند و همیشه به دنبال زندگی خصوصی و کامیابی‌های فردی است. هر لمپن، متناسب با هوش، استعداد و امکانات فردی و اجتماعی می‌تواند در زندگی موفقیت‌ها و پیروزی‌هایی به دست آورد. می‌توان گفت لمپن‌ها انسان‌هایی آشفته، دم‌غنیمت شمار، مذبذب و بی‌شخصیت، فرصت‌طلب، فاقد بینش منسجم، ستایشگر قدرت، ماجراجو و بی‌انضباط و مصداق یک موجود فردگرای کامل هستند.
ویژگی‌های زبان و ادبیات لمپنی: زبان و واژگانی که لمپن‌ها به کار می‌برند، عمدتاً متأثر از فرهنگ شفاهی است. بسیاری از کلمات و اصطلاحاتی که مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، توسط لمپن‌ها به کار می‌رود. مفاهیم کلمات و تلفظ بسیاری از واژه‌ها در زبان لمپنی، محصول و نتیجة شرایط زندگی و چگونگی کسب درآمد و نحوة ارتباط با گروه‌ها، اقشار و طبقات دیگر است. زبان لمپنی آمیخته‌ای است از لغات، ضرب‌المثل‌ها، قصه‌ها و امثال و حکم عامیانه. دشنام و کلمات بی‌ادبانه در زبان آنها زیاد به کار می‌رود و از القاب و صفات زشت و ناپسند برای توصیف دیگران استفاده می‌کنند. چون با خرد و اندیشه و منطق و استدلال نمی‌تواند سخنی را نقد و بررسی و ارزیابی کند، با شعربافی و حاشیه‌پردازی به جنگ اندیشمندان می‌آید؛ به همین دلیل مطالب لمپنی منطقی سست و ضعیف دارد. آنان موقعیت خود را با مراکز قدرت تنظیم می‌کنند و خطابه‌های مکتوب را از چشم‌انداز آنان ایراد می‌کنند. این افراد با جابه‌جایی قدرت سیاسی در کشور تریبون عوض می‌کنند و با بی‌پروایی، گذشتة خود را ریاکاری و نفاق می‌نامند و به ملامتی بودن خود، افتخار می‌کنند.
برای مقابله با بداخلاقی باید به دو طریق عمل کرد:
الف) نظارت بیرونی
ب) نظارت درونی
منظور از نظارت بیرونی، وضع قوانین مؤثر و پیگیری‌های حقوقی است. وجود قوانین و دادگاه‌های حقوقی، اجازه نمی‌دهد که رسانه‌ها به طور اعم از حقوق و امتیازات خود سوء استفاده کنند. اگر قوة قضاییة کشور و نظام دادگستری به وظایف خود صحیح، دقیق و همه‌جانبه عمل کنند و حقوق شهروندان را محترم شمارند، بدیهی است که هیچ کس جرئت نمی‌کند که رسانه و شبکه‌های اجتماعی را عرصة ترکت‌ازی، عربده‌کشی و تحقیر و توهین دیگران قرار دهد. نظارت درونی برای مقابله با بداخلاقی رسانه‌ای و بروز رفتارهای لمپنی می‌تواند از طریق تشکل‌های رسانه‌ای و انجمن‌های صنفی اعمال شود.
خانه مطبوعات به منظور پاسداری از حرمت و قداست این حرفه باید به گونه‌ای عمل کند که «بداخلاقی» مجال بروز پیدا نکند و آنها که به این شیوه‌ها برای تحدید و تهدید دیگران متوسل می‌شوند، دریابند که بهایی گزاف را باید پرداخت کنند. بهایی که پایان زندگی حرفه‌ای آنها را رقم می‌زند.
چکیده‌ای از مقاله "لمپنیسم یا بداخلاقی رسانه‌ای" نوشته بهروز گرانپایه
کلید واژه ها:
لمپنیسم رسانه ای
دسته بندی: اخبار / اسلایدر / سیاسی
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید