خصلت پرخاشگری و تندخویی مختص این رفیق گردنشکسته ما نیست و اسم این بنده خدا بد در رفته وگرنه بیشتر مردم در سالهای اخیر به نوعی کمصبری و عدم خویشتنداری دچار شدهاند.
راستش را بخواهید ما یک رفیقی داریم که طول قامت ایشان با احتساب پاشنه کفش و موهای سرش سر جمع به یک متر و 50 سانت هم نمیرسد. وزن این شازده هم با ظرف و استخوان با دو کیلو ارفاق به زور به 50 کیلوگرم میرسد اما اگر هر روز پاچه چند نفر را نگیرد و دست به یقه نشود روزش شب نمیشود! یعنی شانس آوردیم که این بابا هیکلی ندارد و کتکخورش هم ملس است و گرنه در شبانه روز با نصف جماعت شهر از همسایه طبقه بالا و پائین آپارتمان، کسبه محل، عزیزان راننده تاکسی گرفته تا پارکبان، پلیس راهنمایی و رانندگی، همکاران اداری و... هم مشت و لگد میشد.
البته این خصلت پرخاشگری و تندخویی مختص این رفیق گردنشکسته ما نیست و اسم این بنده خدا بد در رفته وگرنه بیشتر مردم در سالهای اخیر به نوعی کمصبری و عدم خویشتنداری دچار شدهاند که به هیچ عنوان قادر به تصمیمگیری منطقی و عقلانی نیستند در مواقع بحرانی - حتی شرایط عادی – نیستند.
افزایش آمار درگیریها و نزاعهای فیزیکی نیز حاکی از همین موضوع است؛ البته داستان تنها به دعواهای فیزیکی و کلامی در سطح خیابانهای شهر محدود نمیشود و گستره این بیاخلاقی در فضاهای مجازی (حتی در بین افراد به اصطلاح تحصیلکرده و صاحب نام و نشان) به مراتب بیشتر و وسیعتر از کوچه و بازار و کوی و برزن است.
بعد از فراگیر شدن استفاده از فنآوریهای نوین و امکان ورود به فضای مجازی توسط همه اقشار جامعه، موجی از بی بند و باری کلامی و هجمه گفتاری در سطح جامعه راه افتاد که در حال در نوردیدن پردهها و سدهای عفاف و حیای کلامی میباشد. در واقع اگر افراد تا دیروز به سبب برخی ملاحظات جنسیتی، سنی، قومیتی و... در مواجهه با افراد حرمتها را حفظ میکردند و پردهدری نمیکردند، امروزه با پر رنگتر شدن نقش فضای مجازی در زندگی، رعایت آداب ادب، رنگ باخته و ظاهراً دیگر «ادب، آداب ندارد» و افراد در مناقشات و حتی بحثهای شغلی، اعتقادی، هنری و... از دایره ادب و نزاکت خارج شده و در پردهدری، گوی را از یکدیگر میربایند.
دردمندانه بعد از گسترش فضای مجازی تعداد این دعواهای مجازی و بگومگوهای گاهاً فاقد محتوی و ارزش به شدت افزایش پیدا کرده است. در حقیقت اینچنین به نظر میرسد افرادی که تا دیروز توان یا قدرت انجام دعوای فیزیکی و در سطح رسانه هم قلم قابل اعتنایی نداشته و ندارند، موقعیت مناسبی برای عرض اندام پیدا کردهاند و سعی میکنند با یافتن سوژههای آبکی، بزرگنمایی آنها و توجه به فرع و حاشیه، اصل داستان را زیر سوال ببرند و بستر را برای انجام کارهای نهان خود فراهم سازند. پزشکان را در مقابل پرستاران و یا هنرمندان، فرهنگیان را با سایر کارمندان مقایسه کنند و سه ماه تعطیلی آنان را دستاویزی برای جنجال، یک روز بحث عرب و عجم را علم کنند و روز دیگر دعوای رسانهای دو ورزشکار یا هنرپیشه را ناخن بزنند و قس علی هذا...
در این وادی نیز افرادی که به هیچ عنوان صلاحیت، مطالعه و آشنایی با مبحث مورد مناقشه ندارند وارد گود شده و با اظهار نظرات پوچ و فاقد ارزش محتوایی آتش این منازعات را باد زده و باعث به بیراه رفتن بحث و خلط مطلب شده و ماحصل این دعواهای کودکانه، بیاخلاقی و ولنگاری فرهنگی خواهد بود؛ بی آنکه نتیجهای عاید گروهی شود.شاید اگر وقت میکردیم و به جای پناه بردن به پستها و مطالب بیشماری که در فضای مجازی پراکنده میشود چهار صفحه کتاب سودمند میخواندیم و لابلای این کتابها به این بیت نظامی میرسیدیم که:
بد مشنو وقت گرانگوشی است
زشت مگو نوبت خاموشی است
چند نویسی قلم آهسته دار
بر تو نویسند زبان بسته دار
امروز در هر مناقشه فرهنگی یا سیاسی و یا شغلی نظر نمیدادیم و دخالت نمیکردیم. البته شاید...
آدرس کوتاه خبر: