بازرگانی به عنوان یک حرفه و پیشه با اهمیت در مناطق مختلف کردستان از روزگاران باستان تا به امروز وجود داشته و یکی از جنبههای مهم اجتماعی و فرهنگی مردم بوده است.
قبلا در نوشتاری در باره آواز یا گورانی و پیشینهی آن مختصری گفته شد و یک نمونه گورانی را مورد بحث قرار دادیم؛ در نوشتار حاضر قصد داریم از مفهوم و معنای یک گورانی کردی در باره یک حرفه که از روزگاران بسیار قدیم درمناطق کردنشین رایج بوده است تفحص و پژوهش نماییم تا بیشتر به اهمیت این بخش از ادبیات شفاهی کردی پی ببریم.
خوم کوڕه کاروان گا به بارهوه
سهرخهو بشکێنی به لای یارهوه
یعنی من یک پسری تازه به دوران رسیدهام و اکنون به سن نوجوانی رسیدهام، کاروانی هستم یعنی کارم بازرگانیه،کالاها و وسایلم را بر گاوم بار زدهام، یک عاشق پر شور ونشاطم، ای کاش میشد به آرزوی خودم میرسیدم و در هنگام سپیده دم کنار یارو معشوق خودم لحظاتی خوابم ببره و اندکی از بیخوابیم کاسته میشد.
در این گورانی به یک پیشهی با اهمیت که از گذشتههای دور در مناطق کردنشین رواج داشته اشاره شده است. در مفهوم این ترانه، جوانی را میبینیم که به حد و سنی رسیده که توانایی کارکردن و مسئولیتپذیری خانواده را دارد، و شغل کاروانی را از پدر خود گرفته است و شروع کرده به شغل و پیشهی دورهگردی برای فروش کالاها و وسایل مود نیاز مردم مناطق دور و نزدیک. اما نکته جالب این است که در این ترانه به گاو اشاره شده، حیوانی که از آن برای حمل کالاها و وسایل استفاده شده است و این خود نکتهای قابل تأمل و با اهمیت است. برای پی بردن به شیویه بازرگانی در گذشته و اهمیت این حیوان در زندگی روزمره و اجتماعی و حیاط اقتصادی مردم در آن روزگاران.
از مفهوم و معنی این گورانی میتوان استناد کرد که در روزگارن گذشته مردم کرد از این حیوان به جزکارهای کشاورزی، برای حمل و نقل و بارکشی و اتنقال کالاها و وسایل خود به نقاط دیگر برای فروش نیز استفاده میکردهاند و این خود یکی از جنبههای اجتماعی و کارهای روزمره مردم بوده است و نشانی از وجود و رواج حرفه تجارت و بازرگانی است که میتوان گفت از هزاران سال پیش تا کنون در میان مردم کرد وجود داشته است.
«کلودیوس ریچ» که در سال 1820 میلادی به کردستان سفر کرده است در سفرنامه خود یک تصویر را به یادگار گذاشته است و در مربوط به منطقهی شهرزور میباشد؛ در آن تصویر، یک پسر بر گاوی سوار شده است، بر روی پشت گاو یک پوشش انداخته شده است که در اصطلاح کردی به آن «گواله» میگویند. مردی که یک بیل بر شانهاش نهاده است جلوتر در حال حرکت و همسر وی نیز با چوب دستی در حال حرکت دادن گاو است. (ریچ، 2002)
مینیورسکی شرقشناس روس در سفر خود به مناطق کردستان در جایی از کتاب خود خاطرهای را باز گو میکند که یک مرد کرد در منطقه اشنویه (شنو) در نزدیکی روستای «کیله شین» گاوی را از وسایل خود بار زده بود (مینیورسکی، 1381 ).
هنوز هم در مناطقی از پیرانشهر در میان عشیره منگور برای سواری از این حیوان استفاده میشود. در این نوشتار سخن بیشتر بر اهمیت حرفه بازرگانی در مناطق کردنشین است. در کاوشهای باستانشناسی در محوطههایی نظیر تپه حسنلو در دشت سولدوز در نزدیکی شهر نقده و گورستان چنگبار در نزدیکی قلعه زیویه سقز و گورستان زاگرس سنندج که همگی آثاری از هزاره اول قبل از میلاد در آنها یافت شده است مهرها و اثر مهرهایی کشف گردیدهاند که نقوش ایجاد شده بر روی آنها شبیه به نقوشی است که در بینالنهرین از دوره آشوریان میباشد. از یافتههای بسیار مهم و قابل توجه از گورستان زاگرس سنندج تعداد شش عدد مهر استوانهای از سنگ آهک و سنگ صابون در آرامگاه شماره دوازده بود. این مهرها بر مبنای مقایسه با مهرهای استوانهای حسنلو و نمونههای مشابه آشوری به اواخر عصر آهن دو یعنی (1200 تا 850 قبل از میلاد) تاریخ گذاری شدهاند. (توحیدی، آذرشب: 1393).
این نقوش بیشتر شامل تصویرهایی است که شخصی با لباس سبک آشوری، با یک کمان کشیده در حال پرتاب تیر به حیوان شبیه به بز کوهی و یک حیوان افسانهای و تخیلی شبیه اژدها است. شباهت نقشهای مهرهای محوطه حسنلو با گورستان چنگبار و زاگرس سنندج از یک طرف نشان ارتباطات و تبادلات اقتصادی و فرهنگی منطقه زاگرس با مناطق بینالنهرین و از طرفی ارتباطات تنگاتنگ مناطق یاد شده در آن روزگاران با یکدیگر است. همچنین شباهتهایی بین سفالهای محوطههای زندان سلیمان در نزدیکی شهر تکاب، محوطه حسنلو، قلعه زیویه سقز، با سفالهای گورستانهای کول تاریکه نزدیک شهر دیواندره و گورستان زاگرس سنندج وجود دارد که نشان از ارتباطات بین این مناطق در آن مقطع زمانی میباشد( رضاقلی، 1393).
در پاییز و زمستان 1394 در روستای روار در منطقه هورامان برای تکمیل مطالعات مربوط به حفاری مقبره کشف شده در این روستا از طرف سازمان میراث فرهنگی استان کردستان، یک مطالعهی مردم شناسی توسط نگارنده (رضاقلی) انجام شد. در جریان این مطالعه و پژوهش با اشخاصی از این روستا که در گذشته پیشه بازرگانی داشتند و به اصطلاح (کاروانی) بودند مصاحبه حضوری انجام گرفت. یکی از اهالی این روستا شخصی است با نام عبدالقادر فرزند احمد با سن 75سال، تا حدود 30 سال قبل بازرگانی حرفه او بوده است.
وی وسایل و مواد و انواعی از اقلام خوراکی خاص منطقه هورامان، با استفاده از حیوان قاطر، مانند جفت (میوه بلوط)، انار، پوست بلوط را برای فروش تا شعاع حدود 400 الی 650 کیلومتری میبرده است. وی مواد و وسایل خود، به مناطق سارال، دیواندره، ههوهتو، تکاب، شاهیندژ، بانه، بیجار، قروه، سنندج، دهگلان، کرمانشاه، کامیاران و به سمت غرب به سلیمانیه، خورمال، ههولیر، را برای فروش میبرده است. از دیگر کاروانیهای روستای روار استاد عباس است که مصنوعاتی مانند قاشقهای چوبی و دیگر ساختههای روستای روآر و منطقهی ههورامان را برای مبادله و فروش به مناطق دوردست میبرده است. استاد عباس با سن 80 سال، که خود استاد و سازنده وسایل چوبی میباشد، از سن 12 سالگی بازرگانی را شروع کرده بود و معمولا همراه با یک مجموعه دوازده نفری برای فروش مصنوعات چوبی و دیگر وسایل و مواد خاص ههورامان، به مناطقی مانند بیلهوار، منطقه ییلاق، کرمانشاه، سنندج، کامیاران، مناطق سقز، ههوشار بیجار، سقز، بوکان، و مهاباد و میاندوآب میبرده است، و با مبادله وسایل و کالاهای خود در عوض،10 الی 12 پیمانه ده کیلویی، یعنی حدود 150 کیلو گندم جمعآوری و به خانه خود میبرده است.
مسیر حرکت کاروان به گفته استاد عباس، از روسای روآر شروع شده و با گذار از روستاهای زوم، دهله مرز، سه ر سرا، کانی دپور، ژریژه، سهرومال، که کلیاوآ، دگاگا، مازی، سوخولدر، زفیر، آویهنگ، ویسر، کوه عاشقان، گرماش، کمیز، و نهایتا به شهر سنندج میرسیدند و از آنجا به مناطق دیگر میرفتند.
در آخر میتوان به این نتیجه رسید که بازرگانی به عنوان یک حرفه و پیشه با اهمیت در مناطق مختلف کردستان از روزگاران باستان تا به امروز وجود داشته و یکی از جنبههای مهم اجتماعی و فرهنگی مردم بوده است.
* دکترای باستانشناسی
منبع: روزنامه روژان 1394
بازنشر با ذکر منبع بلامانع است
آدرس کوتاه خبر: