
نه اولین فوتبالیستهای چینی دوران سلسله هان باستان و نه دانشآموزان مدارس انگلستان که فوتبال مدرن را مرسوم نمودند هیچگاه فکرش را نمیکردند روزی جام جهانی در کشوری کوچک در سرزمین شن و شتر و شمشیر برگزار شود و تمام ورزشکاران و دوستداران این رشته پرطرفدار را اینک برای خود نیمه آیینی محسوب میشود در ورزشگاههایی

افسانهای در کشوری کوچک گرد هم آورد تا از توسعه اقتصادی قطر، تلاش حاکمان قطری برای نقشآفرینی جهانی نماد عربی این جام و عبای عربی بر تن لیونل مسی در لحظه اهدای کاپ تا قوانین اسلامی و سختگیریهای کم و بیش پلیس قطر و تبلیغات دینی، حذف ستارهها و غولهای فوتبال، داوران زن این دوره، همه و همه در ذهناشان جامی متفاوت به یادگار بگذارد.

به راستی که فوتبال خود زندگی است و این جام جهانی تجلی عینی زندگیایی بود ورزشی که در آن سیاست، دین ورزی، گردشگری، اقتصاد، روابط اجتماعی، خانواده، مد و زیبایی وجود داشت و البته پشت پردههایی هم که حتما روزی آشکار خواهند شد.
در واقع این جام نمایشی بود از کره زمین و مردمان و کشورهایش با تمام تناقضاتش؛ با کمی دقت میشد دید که هر تیم فوتبال تابلو و نموداری از وضعیت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور خویش است: چه نحوه بازی فوتبال چه رفتار بازیکنان و چه همراهی تماشاگران.

دیدن این ورزش گروهی و مهیج با وجود شرایط سخت سیاسی و اقتصادی و تلخکامیها و اتفاقات ناگوار این مدت حاکی از محبوبیت آن و همچنین چند بعدی بودن وجود بشری است. اگر انسان در شرایط دشوار راهی برای تحمل این مصائب نیابد بدون شک زیر بار این حجم از مشکلات نابود خواهد شد و امروز فوتبال همچون دین و هنر و... راهی برای تحمل رنجهای زیستن است.
* دکتری تاریخ