سخن از هنرمندی است که از همان آوان کودکی با درد و رنج طاقتفرسا، عهد و پیمان بست و همین الام بودند که در جوانی چونان آتشفشانی از حنجرهاش فوران کرد.
روژانپرس: در دنیایی که زندگی میکنیم معمولا هر یک قرن یک بار اعجوبهای پا به عرصه هستی میگذارد که مشابه آن هرگز تکرار نمیشود. سخن از هنرمندی است که از همان اوان کودکی با درد و رنج طاقتفرسا، عهد و پیمان بست و همین الام بودند که در جوانی چونان آتشفشانی از حنجرهاش فوران کرد تا نامش برای ابدیت دهان بهدهان و سینه به سینه نقل شود. آری سخن از هنرمندی است نامدار بنام حسن زیرک؛ هنرمندی بیبهره از سواد آکادمیک اما فارغالتحصیل از دانشگاه جامعه؛ هنرمندی که با رنج و نشاط طنین صدایش در مویرگهای تاریخ ملتی نقش بسته که او را به ستایش ایستادهاند. هنرمندی که الفبای موسیقی از قلب فولکلورها و عشق پینه بسته به خاک در قلبش حیات یافته و ترانه میشود و امروز بلبل جاودان کردستان، محبوبیت استاد بیبدیل آواز کردستان یکی از ایتهای مردمی بودن این نامدار هنرمند است که در گوشت و پوست و خون مردم جاری و ساری است. هماو که تاریخ تمامی اتفاقات افتاده را در قلب خود جای داده و عبور زمان آنها را از یاد نمیبرد.
من با استاد حسن زیرک دو بار دیدار داشتهام، انسانی لوطیمنش و بیادعا و خاکی، کسی که امروز جواهر درخشان خفته در سینه ناله شکینه، که نامش مرزهای مختلف را در نوردیده و در حافظه تاریخی ملت، چونان خورشید میدرخشد، کافی است به قلب و روح مردم و هنر این دیار در غربت مانده بنگرید که شکستن شیشههایش بیصداست.
حسن زیرک خونی است همیشه جاری در رگهای هنر بیجان این دوران؛ خنیاگری اغواگر که حتی مرگ هم نتوانست نامش را بر تارک آسمان هنر پاک کند. مرگ نام او را جاودانه و رویینتن ساخت.
سلام بر ناله شکینه، سلام بر زخمهای خورده از روزگارش سلام بر حنجرهای که آسمانی ستاره میباراند بر سبزینه عشق و سلام بر هنرمندی که مردمی زیست و مردمی ماند و مردمی مُرد.
* خبرنگار بخش فرهنگ و هنر روزنامه روژان
آدرس کوتاه خبر: