در دنیای امروز، مردم عملکرد مدیران را بر اساس تعداد حضور در رسانه ها نمی سنجند.

خدمتگزاری به این معنا نیست که بروکراسی اداری را کنار بگذاریم و در خیابان پاسخگوی مردم باشیم. این خود مشکلی دیگر است. حذف سازوکارهای رسمی و جایگزینی آن با حرکات نمایشی نهتنها کمکی به حل مسائل نمیکند، بلکه بینظمی و بیثباتی را به دنبال خواهد داشت. مدیریت مؤثر نیازمند ساختار، برنامهریزی و اجرای دقیق سیاست هاست نه نمایشهای مقطعی و احساسی. اگر قرار باشد هر مسئولی به جای اصلاح ساختارها تنها به نمایش پاسخگویی در میان مردم بپردازد، نتیجهای جز هرج و مرج و نادیده گرفتن راه حلهای پایدار نخواهد داشت.
مسئولیت پذیری و تلاش برای حل مشکلات مردم جوهره مدیریت سالم است. مدیر یا مسئولی که خدمتگزار واقعی است مشکلات را میبیند، راهحل ارائه میدهد و از نتایج تصمیمات خود فرار نمیکند. او به جای اتکا به نمایشهای پر زرق و برق، زیرساختهای اساسی را تقویت کرده و بر اجرای سیاستهای پایدار تمرکز میکند. اما در سوی دیگر، برخی افراد با شعارهای پرطمطراق، نمایشهای تبلیغاتی و تصمیماتی که بیشتر جنبه نمایشی دارند تا کاربردی سعی دارند جایگاه خود را تثبیت کنند. آنها گاه با اقدامات کوتاهمدت و پر زرق و برق، افکار عمومی را به خود جلب میکنند اما در بلندمدت نتیجهای جز تشدید مشکلات ندارند.
عوامفریبی معمولاً با وعدههای غیرواقعی، استفاده از احساسات مردم و ارائه راهحلهای سطحی برای مشکلات عمیق همراه است. در این میان، برخی مدیران برای حفظ جایگاه خود، عملکردهای نمایشی را جایگزین سیاستگذاریهای اصولی میکنند. برگزاری جلسات و کارگروه های بینتیجه، افتتاح پروژههای نیمهکاره و وعدههای تکراری، از جمله نشانههای عوامفریبی در مدیریت شان است. در بسیاری از موارد، این نوع مدیریت نهتنها کمکی به بهبود شرایط نمیکند، بلکه منابع عمومی را هدر داده و اعتماد عمومی را خدشهدار میکند.
در مقابل، افراد بسیاری هستند که هیچکس آنها را نمیشناسد، اما تأثیری عمیق و واقعی بر جامعه دارند. آنها بدون نمایش و تبلیغات، در سکوت و با خلوص نیت کار میکنند و هرگز به دنبال ریا نبودهاند. این افراد بدون ادعا، چراغی برای پیشرفت و حل مشکلات جامعه میافروزند. مدیران شایسته و متعهد، حتی اگر در رسانهها حضور نداشته باشند، از طریق نتایج ملموس اقدامات شان شناخته میشوند. عملکرد این افراد در بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، گویای ارزش کار آنها است.
نکته مهم این است که شهروندان آگاه هستند و نمیگذارند بازیهای تبلیغاتی، جای عملکرد واقعی را بگیرد. یکی از راههای شناخت خدمتگزار واقعی، بررسی کارنامه عملی افراد به جای گوش سپردن به شعارهای آنان است. در دنیای امروز، مردم عملکرد مدیران را بر اساس تعداد حضور در رسانه ها نمی سنجند بلکه توجه می نمایند که چگونه و با چه سیاستهایی مشکلات اساسی را حل کردهاند. اگر یک مدیر تنها در مراسمات و مواقع بحران میان مردم ظاهر شود، اما هیچ برنامهای برای اصلاح مشکلات ساختاری نداشته باشد، این چیزی جز عوامفریبی نیست.
خدمتگزاری واقعی، در سکوت و با نتایج ملموس همراه است، اما عوامفریبی، پر سر و صدا و پر زرق و برق اما بینتیجه خواهد بود. تشخیص این دو، نهتنها مسئولیت مدیران، بلکه وظیفهای بر دوش مردم نیز هست. تنها از این راه است که میتوان از چرخه معیوب شعار و نمایش عبور کرد و به مدیریت سالم و کارآمد دست یافت. جامعهای که آگاه باشد، به جای توجه به نمایشهای تبلیغاتی، عملکرد واقعی را مطالبه خواهد کرد. آیندهای بهتر زمانی رقم خواهد خورد که مردم اجازه ندهند نمایش جای واقعیت را بگیرد.
سخن درست کز دل برآید، بر دل نشیند
و آن که از ریا آید، نه در دل نشیند، نه در عالم
*دانشجوی دکتری مدیریت دولتی
آدرس کوتاه خبر: