تغییر از ذهنها آغاز میشود از لحظهای که بفهمیم موفقیت واقعی در رشد جمعی است نه در رقابت فردی بیپایان. نسل جوان باید بداند که آینده محصول انتخابهای امروز اوست.
در دوران پرشتاب و پیچیدهی امروز نسل جوان در مواجهه با چالشهای گوناگون دو مسیر پیش روی خود دارد یا تسلیم ناامیدی شود و در رکود بماند یا آگاهانه و با نگاهی سازنده به آینده بیندیشد و برای تغییر مثبت تلاش کند. اما این تغییر تنها با امیدی سطحی و شعارگونه حاصل نمیشود بلکه نیازمند یک انقلاب ذهنی عمیق است انقلابی که از درون فرد آغاز شده و به اصلاحات اجتماعی و فرهنگی منجر شود. امید اگر از جنس توهم و خیالبافی باشد خود به مانعی برای پیشرفت تبدیل خواهد شد. در مقابل، امید واقعی ریشه در عمل و تلاش دارد. برای تغییر شرایط تنها آرزو کردن کافی نیست بلکه باید مهارت آموخت، اندیشید و اقدام کرد. نسل جوان اگر میخواهد آیندهای بهتر داشته باشد، باید از چرخهی گلایهمندی و انتظار بیرون بیاید و خود را مسئول بداند. این نگاه نه خوشبینی کورکورانه است و نه بدبینی فلجکننده، بلکه واقعبینی همراه با تعهد و حرکت است.
یکی از چالشهای بزرگ این نسل گسترش فردگرایی افراطی است نگرشی که تنها به منافع شخصی میاندیشد و پیوندهای اجتماعی را سست میکند. رسانههای اجتماعی، فرهنگ رقابت گرایی بیرحمانه، و تبلیغ موفقیتهای فردی بدون در نظر گرفتن مسئولیت اجتماعی، همه و همه باعث شدهاند که بسیاری از جوانان تنها به مسیر خود بیندیشند نه به جامعهای که در آن زندگی میکنند. اما هیچ پیشرفتی در خلأ رخ نمیدهد. رشد واقعی، زمانی معنا دارد که همزمان با آن جامعه نیز ارتقا یابد. نسل جوان باید درک کند که موفقیتهای فردی اگر به بهای نادیده گرفتن دیگران باشد پایدار نخواهد ماند. پیشرفت یک فرد زمانی ارزشمند است که در خدمت پیشرفت جمعی باشد. تنها در فضای همکاری، گفتوگو، و همبستگی است که میتوان بر موانع بزرگ فائق آمد و آیندهای بهتر ساخت.
انقلاب ذهنی به معنای پذیرش تغییر، پرسشگری، و ترک عادتهای ناکارآمد گذشته است. این انقلاب یعنی درک کنیم که در باب مشکلات تنها «دیگران» را مقصر ندانیم بلکه هر فرد باید سهم خود را در حل آنها ایفا کند. در دنیای امروز با چالشهایی همچون تغییرات اقلیمی، نابرابری اقتصادی، تحولات فناورانه و بحرانهای اجتماعی روبهرو هستیم. هیچکدام از این مسائل با بیتفاوتی یا صرفاً با انتظار از دولتها و نهادها حل نخواهد شد. هر جوان در هر جایگاه میتواند نقشآفرین باشد چه از طریق یادگیری، چه از طریق کارآفرینی، فعالیت اجتماعی، یا حتی تغییر در سبک زندگی شخصی که بر محیط پیرامون تأثیرگذار است.
برای عبور از فردگرایی به سوی جمعگرایی باید مهارت گفتوگو و تعامل را تقویت کنیم. شنیدن نظرات دیگران و یافتن راهحلهای مشترک زیربنای جامعهای پیشرو است. مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و داوطلبانه نه تنها فرد را از انزوا خارج میکند بلکه حس مسئولیتپذیری را نیز تقویت میکند. توسعهی تفکر انتقادی و بررسی اطلاعات بدون تعصب به جوانان کمک میکند تا تصمیمهای آگاهانه بگیرند و نقش فعالتری در جامعه داشته باشند. در نهایت پذیرش این واقعیت که هر انتخاب فردی بر جمع تأثیر میگذارد ما را به سوی درک عمیقتر از مسئولیت اجتماعی سوق میدهد.
جهان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند انسانهای متفکر، مسئول و جمعگرا است. تغییر از ذهنها آغاز میشود از لحظهای که بفهمیم موفقیت واقعی در رشد جمعی است نه در رقابت فردی بیپایان. نسل جوان باید بداند که آینده محصول انتخابهای امروز اوست. آیا آینده ی ما با جامعه ای پویا، مسئول و پیشرو خواهد بود؟ یا جامعهای پراکنده، فردگرا و بیتفاوت؟ پاسخ این پرسش در دستان جوانانی است که امروز تصمیم میگیرند در برابر مشکلات تلاش کنند، یاد بگیرند و تغییر ایجاد کنند یا منفعل و نا امید بمانند.
* دانشجوی دکتری مدیریت دولتی
آدرس کوتاه خبر: