صدیق مینایی – روزنامهنگار
پیرزنان زباله گرد نماد ناعدالتی یا نمود غلبه نادانی و فساد بر سرنوشت کردستان
اما امروزه جامعه ایرانی به این هم بسنده نکرده و پیر را از استراحت بازداشته و آنها را وادار به کارهای خلاف شان و مقام-شان وامیدارد که ناخوشایندترین و بیادبانهترین آن شغل زبالهگردی است که تا 20 سال قبل هیچ اثری از این پدیده در مناطق کوردنشین وجود نداشت.
هیچ وقت فکر نمیکردم زمانی برسد که از وصف بحران اقتصادی، شناسایی علل، نفرین عوامل و مرثیه خوانی برای قربانیان عاجز شوم، هیچگاه باور نمیکردم فقر تمام ساختارهای فرهنگی کورد و نظام اجتماعی کردستان را به چالش بکشد.
کردستانی که مملو از منابع توسعه اقتصادی است به جای اینکه قطب شکوفائی کشور باشد خودش با حرانهای اقتصادی و فاجعههای اجتماعی ناشی از توسعه نیافتگی روبروست، کولبری، زبالهگردی، دستفروشی، دلالی و سرایداری باغ ویلاها تنها جلوههای فقر و بیکاری نیست.
زیرا تبدیل آنها یک پدیده اجتماعی و منبع درآمد خانوادگی از همه خطرناکتر است و زبالهگردی پیر زنان اولین نشانه ورود به این مرحله است.
تعداد پیر زنان فعال در زبالهگردی در 2 سال اخیر به شدت افزایش یافته که برخی از آنها از فرط فقر، برخی به اجبار فرزندان و برخی به عنوان یک کار پر سود به این کار روی آورده که همه این علل نشانه سقوط جایگاه سالمندی و پایان حرمت پیر در فرهنگ این مرز و بوم است.
پیری در اصل زمانی است که فرد تمامی مسئولیتهای فردی، خانوادگی و اجتماعی را انجام داده و وارد مرحله بزرگی و سروری شده و باید خانواده و جامعه وی را تکریم و و اوامرش را اطاعت کنند اما روند شهرنشینی و توسعه صنعتی این جایگاه را به چالش کشیده و پیر را تبدیل به موجودی ناکارآمدی نموده و مراکز نگهداری از سالمندان را برای گذران دوران پیری احداث کرد.
اما امروزه جامعه ایرانی به این هم بسنده نکرده و پیر را از استراحت بازداشته و آنها را وادار به کارهای خلاف شان و مقام-شان وامیدارد که ناخوشایندترین و بیادبانهترین آن شغل زبالهگردی است که تا 20 سال قبل هیچ اثری از این پدیده در مناطق کوردنشین وجود نداشت.
فاطمه 71 ساله اجاره خانه، عایشه 69 ساله تامین معیشت 3 نفر نوه یتیم، مریم 63 ساله بدهکاری همسر، طوبی 59 ساله تامین درمان شوهر، کبری 75 ساله تامین معیشت و نصرت 51 ساله کمک به شوهر را علت فعالیت در این شغل بیان کردند.
گسترش مستمر فقر در کردستان ریشه در 2 عامل دارد 1: تسلط ایدئولوژی بر مدیریت کلان کشور زیرا منابع را به نسبت سنخیت و نزدیکی به عقیده غالب توزیع میکند 2: غلبه نادانی و فساد بر روند اداره کشور، در این دوران افکار و افراد نادان با سوء استفاده از تظاهر مذهبی، عضویت جناحهای سیاسی و انتساب به سران و مراجع قدرت توانستند در بدنه مدیریت کلان جا خوش کرده و دلالان و وابستگان خود را به سراسر کشور اعزام کنند که سرزمین کردستان به علل خاص بیشترین آسیب را از این روند دید.
یورش نوچهها و دلالان باندهای مقتدر فساد به سرزمین کوردها و غارت منابع طبیعی، معدنی، اراضی، موقوفات و تسهیلات بانکی هنوز هم ادامه دارد.
منابع این استان ظرفیت تبدیل شدن به قطب اقتصادی و تکیهگاه توسعه کشور را داشته و میتواند عامل پایداری شاخصهای توسعه یافتگی باشد به طوری که سعادت و رفاه چند برابر جمعیت خود را تامین کند اما اکنون مردمش ناچار به مهاجرت به اروپا و آمریکا، حمالی بازار میوه و تره بار تهران، عملگی بازار ساخت و ساز استانهای مرکزی و جنوبی، کولبری و از همه ناخوشایندتر زبالهگردی هستند.
برای متولیانی که حس مسئولیت دارند شرم آور است که مردم سرزمین آب، خاک، خورشید، مرتع، جنگل، آهن و طلا این شرایط فلاکت بار را داشته باشند.
آدرس کوتاه خبر: