دولت و نمایندگان مجلس باید در سیاستهای حمایتی خود از مطبوعات تجدید نظر کنند و نگذارند این رکن چهارم دموکراسی به خاموشی بگراید.

فضای رسانه، امروزه تعیینکنندە سیاستهای جهانی است و در این میان جوامعی پیشرفت خواهند کرد که از این ابزار نوین بتوانند به بهترین شکل ممکن بهره ببرند. چه حقها که با فضاسازی رسانەها ناحق نمیشوند و چه ناحقها که حق جلوه نمییابند!
در همین کردستان خودمان چه هتاکیها و شبنامهها و تحلیلهای بیپایه که منتشر نمیشود. در سایه بیتوجهی به رسانەهای رسمی، متاسفانه جای تحلیلهای کارشناسی و نقدهای علمی را این شبنامەها گرفتەاند.
مردان سکوت کردهاند و نامردان لب به هتاکی گشودهاند. رسانه ما نه در دست نخبگان و پختگان که در دست پخمگان است!
وقتی مدیران بر امور تسلط ندارند این دلالان خبرساز هستند که برای آنان تعیین تکلیف میکنند! و جالب اینکه برای حفظ قدرت، خیلی راحت، تن به هر کاری میدهند؛ حتی باجدهی! این رفتارها باعث شده که نخبگان رسانه در حاشیه قرار گیرند و نظارهگر مانور روزانه آماتورها و کوتولههای رسانه باشند.
گردانندگان نظام جامع رسانەای کشور، نه در اندیشه افزودن دانش و علوم روز بر فضای رسانهای و اعتلای آن هستند بلکه در کمیناند که چگونه از این نمد برای خود کلاهی بدوزند! تازهترین مصداق این امر اخذ مجوز یک شبه رسانه بهنام مقام عالی وزارت فرهنگ و ارشاد آنهم در روزهای پایانی ماموریتش در دستگاه ناظر است.
در سایه این بی تدبیریها و مجوزهای فلهای متاسفانه کوتولههای رسانهای هر روز با نام و نشانی جدید چون قارچ سر بر میآورند و با تولید انبوه خبرهای زرد و جعلی، بر خلاف نص صریح قانون مطبوعات، قدرت تحلیل جامعه را به پایینترین سطح، تقلیل دادهاند.
به باور کارشناسان، رسانههای نوظهور و بیمایه و حسابهای بینشان در شبکههای اجتماعی دو لبه یک قیچی هستند که ماموریتشان بریدن جامه یاس و تشکیک، بر قوارهی مخاطبین است.
در عصر رسانهسالاری و در غیاب حضور قوی رسانههای رسمی بخصوص رسانه ملی، این کوتولههای رسانه هستند که منشا بسیاری از تصمیمگیریها برای مراکز رسمی محسوب میشوند! برای هر کدام از این ادعاها میتوان مصادیق فراوان برشمرد، لیکن به علت طولانی بودن مطلب از ذکر مصادیق خودداری میشود. روزنامهها که برای صاحبان اصلیاش صاحهای سراسر رنج و عذاب است برای کوتولههای سیاسی گنج شده است!
بدون شک تا ارادەای برای اصلاح و تقویت رسانەهای رسمی و ترمیم بنای اعتماد فروریخته به رسانه داخلی شکل نگیرد، امیدی به بهبود اوضاع نیست و به مرور زمان، آندسته از علاقهمندان نیز تحت تاثیر فضاسازیها و معادله پیچیده قدرت، سیاست- اقتصاد، استحاله شده و گوشهنشینی را بر حضور متعهدانه ترجیح خواهند داد کما اینکه بسیاری اکنون به آن تن دادهاند.
و اما صرف نظر از گرانی کاغذ و افزایش هزینههای چاپ و نشر، در این سالهای اخیر، مطبوعات تحت تاثیر اپیدمی کرونا سختترین دوران خود را پشت سر گذاشت.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انگار منتظر چنین فرصتی بود تا آخرین میخ را بر تابوت مطبوعات بکوبد. درست در شرایطی که با تعطیلی چندماه مطبوعات و ضرر و زیانهای وارده و بیکاری جمع زیادی از خبرنگاران مواجه بودیم بدون توجه به محتوا، ظریب کمی را بهانه قطع یارانه تعدادی از مطبوعات قرار داد و این تصمیم، سرنوشت تلخی برای مطبوعات مستقل رقم زد. برخی نشریات مجبور به چاپ به هر قیمتی شدند! و برخی هم در یک پروسه تحقیرآمیز، شان خود در حد بولتن شرکتها و کانونهای قدرت و ثروت تنزل دادند.
اگر وجود مطبوعات را از شاخصهای توسعهیافتگی فرهنگی تلقی کنیم - که قطعا چنین است - بر همه ماست تا در اعتلای گردش آزاد اطلاعات و تقویت مطبوعات آزاد همت گماریم.
با وجود نقدهای بسیاری که بر خود و همکارانم وارد میدانم که بخش زیادی از آن ناشی از نبود نیروی فکری و فنی است از وزیر جدید انتظار میرود که کیفیت را فدای کمیت نکند؛ یار شاطر باشد نه بار خاطر. دولت و نمایندگان مجلس باید در سیاستهای حمایتی خود از مطبوعات تجدید نظر کنند و نگذارند این رکن چهارم دموکراسی به خاموشی بگراید.
رسانهها را آزاد بگذارید تا با تکیه بر افکار عمومی و اقناع فکری جامعه از تراکم کار دستگاه قضایی کاسته شود.
سلیمان اللەمرادی
آدرس کوتاه خبر: