بـرای اولین بار انتخابات در يونان و بين طبقهی اشراف برگزار شد.
کلمه انتخابات در زبان فارسی از ريشه عربی فعل "نخـب" به معنای برگزيدن، جدا کردن، اختيارکردن و دستچين کردن گرفته شده و معادل انگليسی آن Election است.
از نظر علم معناشناسی، اين اصطلاح تغيير و تحولات معنایی وسيعی يافته؛ ولی در کاربرد رايج و عام، بـه معنای روش يا شيوهای اسـت بـرای بـرگزيدن تعداد معينی از افراد از ميان شمار کثيری از کسانی که برای تصدی يک منصب يا مقام، خود را نامزد کردهاند. انتخابات طی دو سده اخير در سراسر جهان به صورت تنها شيوه مـقبول و مطلوب انتخاب رهبران سياسی و زمامداران درآمده است.
در تعریفی دیگر، انتخاب سلسله اقدامات و عمليات منسجم و پيوستهای است که در محدوده جغرافيایی مشخص و در زمانی محدود و معين صورت میگيرد و منجر به بـرگزيده شدن فرد يا افراد خاصی از سـوی اکثريت مردم میشود. اجرا و انجام اين سلسله اقدامات و عمليات کـه منجر به اين نتيجه گردد، اصطلاحا برگزاری انتخابات ناميده میشود؛ بنابراین آنچه در امر انتخابات اصل تعيينکننده و محوری بـه شمار میرود، انتخابکنندگان يا رأیدهندگان است.
در هر جامعه سياسی کـه در آن نظامهای انتخاباتی حضور دارند، اين انتخابکنندگان و رأیدهندگان هستند که با آراء و گزينش خود کساانی را که واجد صلاحيت و شايستگی لازم برای احراز يک منصب میدانند، از ميان شمار کسانی که خود را واجد صلاحيت دانسته و نامزد احراز آن پست کردهاند، دستچين کرده و آنان را به آن منصب میگمارند؛ لذا رکن اصلی فرايند انتخابات، اقتدار و مشـروعيتی است کـه از سوی رأیدهندگان به انتخابشوندگان اعطا میشود.
بـرای اولین بار انتخابات در يونان و بين طبقهی اشراف برگزار شد. دموكراسی يا حكومت مردم بر مردم، يك مدل سنتی و باستانی داشته كه در شهرهای يونان باستان و بر اساس ديدگاه فلاسفه و دانشمندانی مانند افلاطون و ارسطو شكل گرفته بود كه در آن مردم به طور مستقيم در امور عمومی شركت میكردند، منتها جمعيتی كه اين حق را داشتند، افراد مذكر آزاد يونانیتبار بودند نـه همهی مردم، چرا كه گروههايی بزرگی از جمعيت اين سرزمين مانند خارجيان ساكن شهرها، بردگان، زنان و كسانی كه به سن رشد قانونی نرسيده بودند، شهروند تلقی نمیشدند؛ لذا تقريباَ حـدود يكدهم از كل جمعيت شهرها در قدرت و سـياست سهيم بودند.
در اروپای قرون وسطی انديشههای يونان باستان به دست فراموشی سپرده شده بود و سيطره خودكامگی و استبداد، ملل حوزهی تمدن باستانی يونان را قرنهای متمادی از ريشههای تاريخی خود منقطع كرده بود؛ امـا خـوشبختانه شكوفايی علمی و رشد فرهنگی كه در اين قرون در قلمرو دنيای اسلام به وقوع پيوست، اروپا را از فيض خود بهرهمند كرد. انديشمندان مسلمان از راه ترجمهی كتب و آثار يونانيان و خوشهچينی از خرمن تمدن و فرهنگ كشورهای بزرگ باستانی نظير ايران و مـصر و تـلفيق آنان بـا تفكرات حاصل از قرآن كريم و اسلام به سير تفكر بشری تحرك تازهای بخشيدند و اروپاييان ضمن ايجاد روابط سياسی و بـازرگانی با اين حوزه بسيار گسترده و پر تحرك به ويژه ضمن تماس با شرق اسـلامی هـم بـه ميراث گذشتگان خود وقوف يافتند و هم از انوار فرهنگ دنيايی اسلام سود جستند. بعد از آشنائی غربيان با پيشينهی خـودشان، اين جريان منشاء تحولات سياسی شده و زمينههای پيدايش دموكراسی جديد فراهم شد.
به طور کلی میتوان گفت مسلمانان همواره درخصوص كشورداری درگير بوده و با توجه به مبانی دينی مورد پذيرش خود (كتاب، سنت، عقل و اجماع) بـه طرح تئوریهای مختلفی در ادارهی حكومت پرداختهاند. تاريخ صدر اسلام بيانگر نوعی دموكراسی است؛ زيرا مسلمانان با بيعت عقبه دوم نوع حكومت و سرنوشت آيندهی اجتماع خود را مشخص كردند و برای امروز ایران هم، انتخابات بهترین راه است.
آدرس کوتاه خبر: