اگر زنان خانهدار درگیریهای ذهنی نداشتند چه تحول بزرگی در جهان ایجاد میکردند چقدر از نیروی فکری و خلاقیت خود را ذخیره میکردند؟ به چه مسائل مهمی در زندگی میپرداختند؟ اما خانهداری و مراقبت از فرزندان و دغدغههای ذهنی میزان نیرو و انرژی را از آنها سلب کرده است.
میخواهم درمورد زن خانهدار بنویسم اما نوشته من به چه درد میخورد کسی ارزش و قدر کار آنها را نمیداند. هر روز در حال ورق زدن حوادث و وقایع روزمره در روزنامهها و رسانهها هستم؛ در این میدان هم سانسور شدهای و کسی درباره تو نمینویسد.
درباره زنان مینویسم نه به خاطر اینکه من زنم چون میدانم زنان خانهدار امید ندارند، نمیخندند. طلوع و غروب خورشید برایشان مهم نیست، تنها یک دلیل برای زنده ماندن دارند. فرزندان، کارهای تکراری در فضای بسته خانه.
همیشه در بین همکارانم حرف از خوشبختی زنان خانهدار بود: خوش به حالشان درخانه استراحت میکنند سر موقع ناهار و شام درست میکنند وقت زیادی برای تفریح خیابان و کلاسهای ورزشی و غیره دارند.
حتی یکی از همکارانم میگفت وقتی از سر کار به خانه برمیگردم، بوی غذای زن همسایه و چهره او از پشت پنجره و شیشههای شفاف و تمیز را که میدیدم به او غبطه میخوردم اما اشتباه میکردیم، آنها همجنس ما هستند با این تفاوت در فضای بسته و کارهای تکراری هر روز.
حتی زنان خانهداری را میشناسم در کنارکارهای منزل مطالعه میکنند؛ روی ناهارخوری آشپزخانه مینویسند اما با بوی سوختن غذا در آشپزخانه ادامه نوشتن به فراموشی سپرده میشود، بعضی از آنها هم خیلی حرفا برای گفتن دارند در لابهلای کارهای منزل آنها را در ذهن خود مرور میکنند اما برای بیان و نوشتن آنها سکوت کردهاند. زن خانهدار در هفته ۹۸ ساعت کار میکند. ارزش مالی آن خیلی زیاد است معادل چندها دلار است کار آنها تعطیلی و استراحت و زنگ تفریح ندارد آنها بیشتر در معرض بیماریهای جسمی روحی و اختلالات روانی و افسردگی هستند.
زنان زیادی هستند که نیرو و انرژی خود را صرف کار خانه کردهاند، حتی کادوی دریافتی آنها مبتلا شدن به فرسودگی و بیماری است در آخر هم بیکار نامیده میشوند! اگر مردسالاری هم در فضای خانه حاکم باشد مجبور به پیروی از دستورها میشوند. توهین، تحقیر و سرزنش هم دریافت میکنند؛ حتی تا حدی این توهینها زیاد میشود که قدرت ذهنها قفل میشود .
وقتی نیروی کار زن بیاهمیت جلوه داده شده، وی همواره به قربانیبودن تشویق میشود.
تاسف بار است ساعت زیادی برای کار صرف میکنند، اما نباید حرفی از کارها به زبان بیاورند و تحمل و صبر به آنها یاد داده میشود که اجرا کنند.
شرایط موقعیت بیمه کردن برای زن به حرف و شعار دادن نیست همیشه در رسانهها و گفتگوها به صورت نمادین از آنها تعریف و تمجید میشود، اما در عمل چیز دیگری است. زنان خانهدار در کنار خانهداری کارآفرین هستند؛ دو برابر مردها تلاش میکنند. تعداد زیادی از این زنها تولید کننده و هنرمند هستند دوست دارند در جامعه حضور داشته باشند آنها خواهان این هستند که از جامعه حذف نشوند.
بس است ؛جامعه ما ایران به زنان کارآفرین و خلاق نیاز دارد که در کنج خانهها حبس شدهاند. اگر حجم و فشار کارها و مراقبت از فرزندان تمیزکاری هر روز آشپزی نبود؛ چقدر کتاب مینوشتند. در زمینههای ورزشی چه موفقیتهایی به دست میآوردند یا چه گردشگرهای توانمندی میشدند.
اگر زنان خانهدار درگیریهای ذهنی نداشتند چه تحول بزرگی در جهان ایجاد میکردند چقدر از نیروی فکری و خلاقیت خود را ذخیره میکردند؟ به چه مسائل مهمی در زندگی میپرداختند؟ اما خانهداری و مراقبت از فرزندان و دغدغههای ذهنی میزان نیرو و انرژی را از آنها سلب کرده است.
اگر بچهای از مادرش سوال کند چکارهای؟ آیا جوابی هست که فرزندش قانع شود؟ قطعا نه! چون واقعیت این است که خانهداری شغل نیست. اگر شغل بود پاداش و مزدی بابت آن پرداخت میشد. حتی از نظر وزارت کار در تولید نقشی ندارند و مصرف کننده هستند.
به همین دلیل است از بیمه های اجتماعی محروم هستند. زنان خانه دار دارای اتحادیه و انجمن صنفی و سندیکا نیستند و معلوم نیست که چه کسی باید از حقوق آنان حمایت کند. از حقوق بیکاری هم بیبهره هستند.
اگر هم قصد طلاق داشته باشند، هیچ سهمی نمیبرند و باید با دست خالی از خانه بیرون بروند، به همین دلیل است که در مقابل تنش و اختلافها باید سکوت کنند و سخنی از طلاق بر زبان نیاورند، چون استقلال مالی ندارند و زنان خانهدار فرد وابسته محسوب میشوند و این وابستگی اقتصادی آنها را ناتوان میکند و پیشه آنها سکوت میشود. زن ناچار به تمکین و اطاعت میشود. مرد به واسطۀ آن میتواند اقدام ازدواج مجدد کند، زن به دلیل همین وابستگی است که در تعیین مکان زندگی، سفر خارجی، حضانت فرزندان و اشتغال نیز تابع است.
بانو جان؛ به خودت بگو من یک زن خانهدار هستم برای خودم و شغلم ارزش قائل هستم اجازه نمیدهم کسی کارم و شخصیتم را زیر سوال ببرد و بیارزش بداند.
بانوی عزیزم؛ با این حال و روز و فضای مردسالاری سکوتت را بشکن.
میدانم با هر روشی مورد آزار و اذیت و خشونت قرار داری. اما سکوت کردهای! چرا؟ مگر جهان متعلق به تو نیست؟ مگر شما خالق مردها نیستی؟ پس چرا؟ تو درحالی که خانهدار هستی نیمه جامعههم هستی به زودی دادخواهی تو جهان را بیدار میکند به شرطی که درد دلهایت را بنویسی و صدایت را به جهان برسانی.
آدرس کوتاه خبر: