شهر هزار تپه، شهر هزار مسجد، شهر خلاق موسیقی و سنه دژ نازار، دارای یک بافت تاریخی، باارزش و منحصر به فرد است که متاسفانه در سالهای اخیر به شدت مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته و بیم آن میرود که با ادامه این روند ناصواب، از این میراث ملی، فرهنگی و بینظیر شهر سنندج چیزی بر جای نماند.
تا قبل از جریان جهانی ناشی از انقلاب صنعتی؛ معمولا تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جوامع شهری، آرام و تاحدودی نامحسوس بود و به تبع آن کالبد شهرها و سازمان و ساختار فضایی آنها نیز با دگرگونی های قابل توجهی مواجه نبودند. همگام با تغییرات و پیشرفتهای سریع، در استفاده از فناوری های جدید در تمامی زمینه های تمدن بشری، طبعا بافت های شهری نیز از این تغییرات مصون نمانده و در مواردی نه تنها با تغییر شکل و شالوده مواجه گردیدند که از بیخ و بن، شهرسازی و بافتهای شهری خود را ازیاد برده و به شهرسازی با متد غربی روی آوردیم و مرغ همسایه غاز است را به صورت عملی و با موفقیت به اجرا گذاشتیم ! و حتی در اجرای نماهای ساختمان های مدرن و امروزی و راحتمان، به رومیان عهد باستان اقتدا کردیم !!
بافتهای شهری
گستردهای هم پیوند که از بناها، راهها، مجموعهها، فضاها، تاسیسات و تجهیزات شهری و یا ترکیبی از همه یا بعضی از آنها تشکیل شده باشد را بافت شهری میگویند. امروزه میتوان در تمامی شهرهای تاریخی ایران زمین، بافتهای شهری را به سه دستهی عمده تقسیم بندی کرد. هرچند که این موضوع را نیز باید در نظر داشت که ترکیب دو متد متفاوت شهرسازی و معماری در بسیاری از مناطق شهری، سردرگمیهای بسیاری را پدید آورده که حتی بر تعریف و دستهبندی بافتهای شهری نیز تاثیر گذارده و دسته بندیهای متفاوتی را در این زمینه شاهدیم! بافت تاریخی، بافت فرسوده، بافت تاریخی واجد ارزش، بافت فرسوده فاقد ارزش، بافت ناکارآمد و... از این جملهاند و ما هنوز از داشتههای خود حتی تعریف درستی نداریم و هر ارگان و نهاد و مسئول و مدیر و کارشناسی با توجه با فاکتورهای!! دخیل در موضوع و اوضاع موجود منطقهای و ملی و جهانی!! تعریف خود را از این بافتهای بخت برگشته ارائه و از روی این تعاریف، معاینات و بررسیها و آزمایشات و مداخلات لازم و غیر لازمی را تدارک میبینند و بافتهای بینوا را دچار ضرب و جرح بیهوده کرده و بعضا در خفا نیز دست به دعا برداشته تا این بافتهای مزاحم و بدترکیب و ناساگار با نمودهای تمدن پرزرق و برق معاصر، یک شبه نابود و از بیخ و بن برچیده شوند!
با این وجود به نظر میرسد که تقسیم بافتهای موجود به سه دسته بافتهای تاریخی و کهن، بافتهای معاصر و جدید و بافتهای حاشیهای، با واقعیتهای موجود جوامع و بافتهای شهری ما مطابقت بیشتری داشته باشد. در دسته اول، بافتهای تاریخی و کهن قرار دارند که معمولا هستههای اولیهی پیدایش شهرها هستند و غیر قابل قبول ترین مشخصه این بافتهای نگونبخت از منظر شهرسازی معاصر، عدم دسترسی و ارتباطات نامناسب موتوری، میان و بین بافت است. دسته دوم شامل بافتهای معاصر و جدید شهری با اسلوب و الگوی شهری و معماری جدید، که معمولا در اطراف بافتهای دسته اول قرار دارند و راههای ارتباطات موتوری مناسبتری داشته و با توجه به همین موضوع به ظاهر ساده و پیش پا افتاده، در حال بلعیدن و نابودی بافتهای ارزشمند و تاریخی ما هستند و در بسیاری از موارد، مرز میان این دو بافت در حال از بین رفتن و نابودی است و بافتهای جدید و معاصر با نفوذ در میان بافتهای تاریخی و کهن شهرها، به آرامی در حال نابودی این میراث ارزشمند و بدون جایگزین ما هستند. دسته سوم از این دستهبندی نیز شامل بافتها و سکونتگاههای حاشیه شهرها است که اکثرا به دور از قوانین و الگوهای شهرسازی و به صورت غیر قانونی و بدون هیچگونه نظارت و بررسی و بازبینی از سوی متولیان و متخصصان شهری ساخته شده و سالهاست که مورد استفاده مهاجرین به شهرها هستند.
شهر هزار تپه، شهر هزار مسجد، شهر خلاق موسیقی و سنه دژ نازار، دارای یک بافت تاریخی، باارزش و منحصر به فرد است که متاسفانه در سالهای اخیر به شدت مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته و بیم آن میرود که با ادامه این روند ناصواب، از این میراث ملی، فرهنگی و بینظیر شهر سنندج چیزی بر جای نمانده و همانند تعدادی دیگر از مفاخر ملی و فرهنگیامان، در سالهای آینده، آثار آن را فقط در رسانههای تصویری بتوان دید و به حال خودمان و میراث بخت برگشته و سیاه بختمان گریه سر داد.
ضرورت معرفی و تعریفی جامع از بافتهای تاریخی
سازگاری با اقلیم یکی از مشخصات مهم و اصلی بافتهای شهری تاریخی ماست؛ معماری بافتهای تاریخی هر منطقه؛ بر اساس شرایط اقلیمی سازگار با آن منطقه بوده است. آب، باد، آفتاب و خاک در هر اقلیمی برای ساکنان آن معنای خاص خود را داشته و شکل ها و فرمهای ویژهای از معماری را بهوجود آوردهاند. در همین راستا برای ساخت بناها و بافتهای تاریخی، از مصالح بوم آورد (در دسترس) استفاده شده و نه تنها ساختمانها و بافتهای اقتصادیتر و هماهنگتر با محیط اقلیم ساخته شده که کمترین ضرر و زیان نیز به طبیعت و اکوسیستم اطراف مناطق شهری وارد آمده است. این بافتهای زیبای تاریخی به لحاظ معماری شهری، کاملا ارگانیک و وابسته به محیط و اقلیم اطراف خود بوده و با این حال، دارای انضباط و نظمی خاص نیز هستند که خود گویای اعتقادات، سلیقهها، مذاهب، فرهنگ و... مردم عصر خویش است.
مردم واری یکی دیگر از شاخصه های شهرسازی ایرانیان است. شهرهای ایرانی بر پایه تامین بیشترین آرامش و آسایش برای ساکنین آن طراحی و اجرا گردیده است. تامین امنیت شهروندان نیز یکی دیگر از شاخصهای این نوع از شهرسازی است که به بهترین وجه مورد توجه ساکنین و سازندگان شهرها بوده. در واقع از هزاران سال قبل در گستره سرزمینهای ایرانی در طراحی و اجرای بافتهای تاریخی شهرها، اصول و قوانین معماری و شهرسازی پایدار، سبز و سازگار با محیط زیست به بهترین وجه مورد توجه قرار گرفته و تقریبا میتوان گفت که طراحان بافتهای تاریخی شهرهای ما، هزاران سال قبل از این، از استانداردهایی که به تازگی مورد توجه جوامع پیشرفته و توسعهیافته قرار گرفته است باخبر بوده و به بهترین وجه ممکن این اصول و استانداردها را در کارهای خود به کار گرفتهاند.
متاسفانه در حال حاضر مهمترین مسئله و مشکلی که بافتهای تاریخی شهری ما برای زندگی و تمدن معاصر شهری به وجود آوردهاند، دسترسیهای نامناسب سواره (موتوری) است. دسترسیهای بین و میان بافتی نامناسب موتوری موجب آن شده که بافتهای تاریخی و کهن شهرهای ما به معضل غیر قابل حل و مسئله ای چندمجهولی و مبهم تبدیل گردند که هیچ متخصص و هیچ دستگاه مسئولی را یارای حل این مشکل و معضل نیست، چرا که طراحان و سازندگان شهرهای تاریخی ما شهرهای خود را بر اساس ارتباطات معاصر خود طراحی و اجرا کردهاند؛ آن بیچارگان هیچ خبر از این نداشتند که قرار است نسلی در این سرزمین به وجود آید که به جای استفاده از پاهای خود برای ارتباطات میان بافتی، بین محلهای و حتی بین همسایگی! از وسایل موتوری بهره ببرد و عدم عبور این وسایل دودزای آلودهکننده محیط زیست و زندگی، از میان بافتهای شهری ساخته شده صدها سال قبل، به اینچنین مشکل بزرگ و غیر قابل حلی تبدیل گردد که برای حل آن و کشیدن راه برای عبور این هیولاهای آهنی از میان بافتهای تاریخی شهری، ناچار گردیم بخشهای بزرگی از این مواریث بدون بدیل را به دست خود به ورطهی نابودی کشیم.
شهر هزار تپه، شهر هزار مسجد، شهر خلاق موسیقی و سنه دژ نازار، دارای یک بافت تاریخی، باارزش و منحصر به فرد است که متاسفانه در سالهای اخیر به شدت مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته و بیم آن میرود که با ادامه این روند ناصواب، از این میراث ملی، فرهنگی و بینظیر شهر سنندج چیزی بر جای نمانده و همانند تعدادی دیگر از مفاخر ملی و فرهنگیامان، در سالهای آینده، آثار آن را فقط در رسانههای تصویری بتوان دید و به حال خودمان و میراث بخت برگشته و سیاه بختمان گریه سر داد.
مسئله مهم دیگر عدم انطباق سازمان و ساختار فضایی افقی و عمودی نظام شهرسازی کهن و معاصر است؛ توسعه فضایی عناصر و واحدهای معماری و شهری در نظام شهرنشینی تاریخی ایرانیان، بر اساس توسعه افقی طرحریزی شده است، در تمامی بافتهای تاریخی ما به ندرت میتوان یک عنصر یا واحد معماری را با ارتفاعی بیش از دو طبقه یافت.
در نظام شهرسازی ایرانی، اساس توسعه بافتهای شهری به صورت افقی بوده است و ایرانیان کمتر به فکر توسعه عناصر معماری به صورت عمودی بودهاند و در نظام ارتفاعی بافتهای تاریخی ما، خانههای مسکونی، واحدهای تجاری و سایر عناصر و واحدهای تشکیل دهنده بافتهای شهری، دارای یک خط منظر آسمانی تقریبا هماهنگ و یکسان بودهاند.
بافت تاریخی شهر سنندج یکی از منحصر به فردترین بافتهای تاریخی منطقه و شاید ایران است. چرا که معماری بافت تاریخی شهر سنندج را میتوان حد واسطی بین معماری کوهستان و معماری دشت دانست که در بسیاری از نقاط استان وجود دارند. معماری و شالوده بافت تاریخی شهر سنندج، واجد خصوصیات و عناصر معماری کوهستان و دشتهای منطقه به صورت همزمان و در کنار هم است. در ساخت و پیریزی این بافت زیبا، هم از معماری پله پله و سنگی مناطق کوهستانی بهره برده شده و هم از وسعت و خشت معماری دشت.
بسیاری از سنندجیها؛ از بزرگان و سالمندان خود حتما جملاتی با این مضمون را شنیدهاند که: در زمستانهایی که برف زیادی در شهر میبارید «بانه و بانمان ئهکرد». همین جمله ساده، نشان دهنده خط تراز آسمان منظم و مرتب در این بافت است. بافت تاریخی شهر سنندج دارای یک خط منظر زیبا و منظم بوده و همین نظم و انضباط در رعایت خط آسمان، زیبایی، هماهنگی، پویایی و سرزندگی بسیاری را برای این بافت زیبا و ارزنده به ارمغان آورده است.
به آخرین خط تراز یا خط اتصال بنا با آسمان یا محل برخورد خطوط فوقانی ساختمانها با خط افق، خط آسمان میگویند. وجود خط آسمان زیبا و منظم، بیشک یکی از موثرترین عوامل در نظم دهی به فضاهای شهری است. به طور کلی خط آسمان باید منظم، خفته و به صورتی پیوسته باشد که با ایجاد یک کریدور دیداری، چشم عابران را به سمت عناصر شاخص هدایت کند. بافتهای تاریخی شهری ما ضمن محصور بودن از فعالیت و سرزندگی نسبی و مناسبی هم برخوردار بودهاند، پدید آوردن چنین خصوصیاتی در بافتهای تاریخی، با توجه دقیق به ویژگیهای خاص فیزیکی و ادراکی امکان پذیر بوده و معماران و شهرسازان ایرانی، فضاها و بافتهایی را به وجود آوردهاند سرشار از فعالیت و پویایی و سرزندگی که حتی در دوران معاصر و با وجود چنین پیشرفتهای بزرگی در علوم و فنون مهندسی، ناتوان از تکرار این تجربهها هستیم و شوربختانه حتی در حفاظت و مرمت و احیای این داشتههای افتخار آمیز نیز بیانگیزه و ناتوانتر!
بافت تاریخی از منظر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران
عالیترین مرجع قانونگذاری در موضوعات شهرسازی و معماری ایران؛ در خصوص بافت تاریخی شهرهای ایران زمین، دارای بیش از 280 مصوبه با کلیدواژه «بافت تاریخی» در عنوان و متن قوانین در سایت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی است. با توجه به جامعیت و گستردگی موضوع، در جایجای این قوانین میتوان راههای نجاتی برای این بافتهای نگونبخت و مظلوم یافت و در صورت توجه و لطف مسئولین ذیربط، به اجراء نیز گذارد! اما از سوی دیگر، عالیترین مرجع قانونگذاری در موضوعات میراث فرهنگی و گردشگری «شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری» نه تنها هیچ مصوبهای در این زمینه ندارد که فقط دارای یک مصوبه است و آنهم مربوط به تعاونگران بزرگوار تاکسیرانی شهرستان جهرم است! (همان سایت)
شورای عالی شهرسازی و معماری ایران با تصویب و ابلاغ قوانین بسیاری، سعی در اصلاح رویههای غلطی دارد که در سالهای پیشین و پیشین و... در خصوص مداخلات در این بافتهای ارزشمند اتفاق افتاده و به فجایع بسیاری در حق این بافتهای زیبا و بداقبال منجر گشته است. اما متولیان مستقیم حفاظت از آثار و ثروتهای ملی کشور، ادارات میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استانهای کشوراند. ادارات محترم اصفهان، یزد، کرمان و کاشان در پارهای از بافتهای تاریخی تحت نظر، اقدامات شایستهای در حفظ و نگهداری از میراث ملی به انجام رساندهاند که شایستهی تقدیر و تشکر فراوان است. مفاخر مادی و معنوی ما، در هرکجای ایران زمین که باشند به توده مردم ایران در هر عصر و زمانی متعلق هستند و تمامی ایرانیان در حفظ و حراست از آنها مسئولند.
به عنوان نمونه، در پارهای از بندهای مصوبه شماره 300 / ۱۱۰۹۴ مورخ 10 / 3 / 1396 شورای عالی شهرسازی ومعماری ایران؛ پیرامون اصلاح و تعیین رویکردهای کلی حفاظت و احیاء محدودههای تاریخی ـ فرهنگی در تهیه سند واحد بافتهای تاریخی ـ فرهنگی تعاریف جامع و کاملی از بافتهای تاریخی و ارزشمند آمده است:
- محدودههای تاریخیـ فرهنگی به بخش یا بخشهایی از شهر اطلاق میشوند که منعکس کننده ارزشهای تاریخیـ فرهنگی شهر بوده و شکل آنها، حاصل تعامل مکان (جغرافیا و بوم)، زمان (تاریخ) و باور (اعتقادات) در رابطه با انسان در یک پهنه زیستی در طول تاریخ میباشد. این محدودهها که به لحاظ ویژگیهای شکلی، ساختاری و ارزشهای تاریخیـ فرهنگی از سایر پهنههای شهری متمایز، قابل تشخیص و مستلزم شناسایی بوده، توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تعیین میشوند.
- محدودههای تاریخیـ فرهنگی شهرها با توجه به ویژگیهای شکلی(ریخت شناسی)، عناصر و اجزاء متشکله و ساختارهای فرهنگی ـ اجتماعیاشان قابل شناسایی هستند. این محدودهها، همچنین کلیه نظامات وابسته به آنها (نظام طبیعی، قنوات و...)نیازمند توجه ویژه در نظام سیاستگذاری، برنامهریزی و طرحریزی توسعه شهری هستند.
- محدودههای تاریخیـ فرهنگی شهرها، به عنوان میراث فرهنگی یک ملت، سازنده اصلی منظر تاریخی شهری، بیانگر ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و محیطیاند؛ لذا توجه توأمان به حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس و میراث فرهنگی ملموس و میراث تاریخیـ طبیعی، در داخل بافت این محدودهها ضروری است.
- محدودههای تاریخیـ فرهنگی شهرها، مجموعه ای یکپارچه است که هرگونه مداخله در آن، به ویژه مداخله کالبدی از جمله تخریب بناها، تعریضگذرها، افزایش ارتفاع، افزایش تراکم جمعیتی و... وحدت آن را مخدوش و موجب از میان رفتن هویت و شواهد ناظر بر ارزشهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی بوده و امکان بازشناسی ارزشهای نهفته آن را از میان خواهد برد.
در بندهای دیگری از این مصوبهی ارزشمند شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، توصیههای جامعی در خصوص نحوه محافظت و احیای این پهنههای ارزشمند تاریخی و چگونگی مداخلات در آنها آورده شده است.
- حفاظت و احیاء محدودههای تاریخیـ فرهنگی فرایندی جامع، تدریجی و پیوسته از مجموع اقدامات کالبدی و غیرکالبدی با تاکید بر ساختارهای فرهنگی ـ اجتماعی زمینه است. اقدامات مقطعی، پروژه محور و صرفاً کالبدی، به تنهایی پاسخگوی مشکلات نبوده بلکه حفظ و احیاء این پهنه های ارزشمند، ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان و حضور جریان حیات شهری در آن در پی فرایندی گام به گام، برنامه محور و خرد مقیاس در همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و محیطی با تاکید مضاعف بر نقش اقدامات غیر کالبدی میسر میشود
- اعطای کاربری و نقش جدید به منظور بهرهبرداری مجدد از بناهای تاریخی، با رعایت اصالت و یکپارچگی اثر و با حفظ کاربری غالب بافت تاریخی به عنوان یکی از سیاستهای کلیدی برنامههای حفاظت و احیاء محسوب میشودکه ضمن تقویت حس تعلق به مکان نزد شهروندان و ایفای نقشی مهم در شکوفایی اقتصاد محلی، می تواند به عنوان یک محرک توسعه حفاظت محور در بافت پیرامونی عمل نماید.
- فرایند حفاظت و احیاء محدودههای تاریخیـ فرهنگی، بهعنوان موضوعی چندوجهی و فرابخشی، نیازمند مشارکت و حضور تمامی دستگاهها و کنشگران مرتبط و موثر، متشکل از دستگاه ها و نهادهای ذیربط، نمایندگان سازمانهای مردم نهاد و دانشگاهیان است.
با توجه به نقش کلیدی و تولیت مستقیم وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در خصوص حفاظت و احیای بافتهای تاریخی شهری؛ در چند بند از این مصوبه، وظایفی نیز برای این وزارت تعریف شده که در کنار اختیارات مناسبی که به این وزارت تفویض گردیده است میتواند راه گشای بسیاری از معضلات موجود در این زمینه باشد.
- نظر به جایگاه شورای عالی شهرسازی و معماری در هماهنگی طرحهای شهرسازی، ضروری است ضوابط عمومی حفاظت از بافتهای تاریخی، به منظور ابلاغ جهت رعایت در طرحهای توسعه و عمران، ظرف مدت یک ماه، توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به دبیرخانه شورای عالی شهرسازی و معماری ارائه شود.
- لازم است محدودههای مذکور به هنگام تهیه طرح تفصیلی بافت تاریخیـ فرهنگی، مورد بررسیهای تکمیلی قرار گرفته، تدقیق شده و به تأیید نهایی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برسد.
- ضروری است سند واحد حفاظت از بافتهای تاریخیـ فرهنگی، با مشارکت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و وزارت راه و شهرسازی با رعایت قوانین و مقررات حاکمیتی میراث فرهنگی، در اسرع وقت تهیه و جهت هماهنگی و رعایت در طرح های توسعه شهری به شورای عالی شهرسازی و معماری ارائه گردد.
بافت تاریخی شهری از منظر باستان شناختی و میراث فرهنگی
همچنانکه گفته آمد نوعی خلاء و سردرگمی در تعریف، شناخت و حتی در حفاظت و احیای بافتهای تاریخی شهری ایران وجود دارد؛ چرا که متولی اصلی حفاظت از این میراث گرانبها و بیبدیل، خود تعریف درستی از این داشتههای ارزشمند ندارد! و حتی به نظر میرسد که آن بخش از وظایفی که در مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران بر عهده ی وزارت و ادارات تابعه میراث فرهنگی نهاده شده است نیز به درستی و جامعیت به انجام نرسیده است! لذا آنچه که تاکنون نقل شد به کوشش شورای عالی شهرسازی و معماری ایران مصوب و مدون گردیده است و متولی اصلی حفاظت و احیای این داشتههای بی نظیر و بی بدیل، چندان توجهی به خلاء قانونی موجود نداشته و با وضعیت باری به هر جهت فعلی مشکلی ندارد!
با این حال بزرگان، اساتید و استخوان خورد کردههای این عرصه؛ تعاریف بسیار و بعضا متفاوتی از این بافتها ارایه دادهاند. آقای دکتر علی اکبر سرافراز، عضو هیات علمی پژوهشکده باستانشناسی و مولف کتاب شهرهای ایران، چنین تعریفی از بافت تاریخی ارائه میدهند : آنچه از شهر که قدمتی شصت یا هفتاد ساله داشته و دارای ارزش ملی باشد، بافت تاریخی است. مطابق این تعریف، ارزش ملی بافتها (مظاهر فرهنگی نهفته در آنها) مهمترین ملاک تشخیص بافت تاریخی است و تاریخ و قدمت، چندان نقشی در این تعریف ندارند. ایشان بافتهای تاریخی را به دو گروه دارای حیات شهری (یزد و کرمان...) و بدون حیات شهری (فیروزآباد و بیشابور) تفکیک نموده اند و علیرغم فقدان حیات شهری در دسته دوم این تقسیم بندی، اقای دکتر سرافراز این بافتها را نیز به دلیل وجود ارزشهای ملی و فرهنگی در آنها، در دسته ی بافتهای تاریخی دسته بندی کرده اند. آقای دکتر محمد حسین طالبیان مولف کتاب تاریخ حفاظت معماری نیز اعتقاد دارند که از دیدگاه سازمان میراث فرهنگی هر بافت شهری که حدود صد سال یا بیشتر قدمت داشته باشد، بافت تاریخی شهری است اما ارزش های تاریخی که مردم برای یک بافت شهری خاص در نظر گرفتهاند نیز مهم است.
بافت فرسودهی شهری
بافتهای فرسوده شهری نیز یکی دیگر از مشکلات و معضلات این عرصهاند؛ در یک تعریف ساده از بافت فرسوده شهری میتوان گفت: عرصههایی از محدوده قانونی شهرها هستند که به دلیل فرسودگی کالبدی، عدم برخورداری مناسب از دسترسی سواره، تأسیسات، خدمات و زیر ساختهای شهری، آسیب پذیر بوده و از ارزش مکانی، محیطی و اقتصادی نازلی برخوردارند. چنین تعریفی از یک بافت فرسوده ی شهری، کاملا و صد در صد با بافتهای تاریخی و ارزشمند ما مطابق است و این میراث پربها را در ردیف یکی از معضلات شهری قرار میدهد.!
بخش عمدهای از ساکنین این بافتها، توان مالی مناسبی برای بازسازی یا نوسازی ندارند؛ بنابراین سرمایه ی هرگونه دخالتی در این بافتها، چه در کاربری های عمومی و چه در کاربری های خصوصی، متکی به تامین سرمایه از سوی بخش دولتی است چرا که به دلیل ضعف عمده در زیرساختها، بخش خصوصی نیز علاقهای به سرمایه گذاری عمده در این بخش ندارد و این همان مسئله ایست که موجبات تضاد و تضارب منافع و مصالح و... دستگاهی و بین دستگاهی را موجب گردیده و در نهایت موجبات نابودی و فلاکت بافتهای تاریخی شهری ما را در پی داشته است.
گستردگی بافتهای فرسوده در بيشتر شهرهای كشور و اهميت پرداختن به آنها ايجاب ميكند تا از يك سو كليهی مشاوران، نهادهای مشاركت كننده و دستگاههای مداخله كننده، از ادبيات فني يكسان و سازگار با ادبيات جهاني بهرهگيرند، و از سوي ديگر براي جلوگيري از اقدامات موازي و هدررفتن منابع و سردرگمیهای اجرایی، در حين جلب مشاركت گسترده همگان، واژگان كليدي، وساختار مداخله ی يكپارچه و هم پيوند نيروهاي موثر، تعريف و تبیین گردد. نوع بافت، نوع مداخله، مرجع قانونی و مستندات قانونی هرگونه دخالتی در این گونه از بافتها، واژگانی کلیدی هستند که در هر مداخله ای در این بافتها باید به روشنی و با شفافیت کامل تعریف و تبیین شده باشند که شوربختانه اینگونه نیست و در هر مداخله ای در این بافتهای نگونبخت و بیپناه، هر مدیر و مسئول و کارشناس و مالک و مداخلهگری، به اقتضای اوضاع موجود و مصالح و مقتضیات دستگاهی و بین دستگاهی! خوانش خود را این واژگان ارایه، و خود نیز در مقام مشاور و مجری و ناظر اقدام به جرح و تعدیل بافتهای بختبرگشته مینماید! سودجوییهای زیر و بالای میزی، لج و لج بازی در عالم همسایگی میان دو همسایه ی روبرو یا دیوار به دیوار و مشکلاتی از این دست نیز مزید بر علت شده و بافتهای شهری ما تبدیل به آش شله قلمکاری گشته اند که ضرب المثل «شتر، گاو، پلنگ» را تداعی مینماید!
بافتهای حاشیهای یا بافتهای با اسکان غیر رسمی
بافتهایی هستند که عمدتا مهاجرین روستایی و تهیدستان شهری را در خود جای داده اند و بدون مجوز و خارج از برنامه ریزی رسمی و قانونی توسعه شهری (طرحهای جامع و تفصیلی) در درون یا خارج از محدوده قانونی شهرها بوجود آمده اند. عناصر این بافتها عمدتا فاقد سند مالکیت قانونی هستند و از نظر ویژگیهای کالبدی و برخورداری از خدمات و زیرساختهای شهری، مشابه بافتهای فرسوده بوده و در بسیاری از موارد، مشکلات زیرساختی بیشتری از بافتهای فرسوده دارند و از این بابت شدیدا دچار کمبودهای بنیادی هستند.
بافت ناکارآمد
بافتهای ناکارآمد شهری خود به دو دسته عمده تقسیم میگردند؛ در دسته اول آن بخش از بافتهای شهری قرار دارند که فاقد کاربریاند مانند اراضی بایر و رها شده. در دسته دوم نیز بخشهایی از بافت شهری را شامل میشود که توسط کاربریهای ناهمخوان با زندگی شهری اشغال شدهاند نظیر زندانها، پادگانها، صنایع مزاحم و آلاینده و سایر کاربریهای نظیر آنها که مطابق قوانین موجود، میبایستی خارج از محدوده شهرها مستقر گردند. این گونه بافتها نیز از پتانسیلهای توسعه درونی شهرها به شمار میروند که باید از طریق طرحهای متناسب با وضعیت موجود بازیابی و یا بازسازی گردند.
تحرکات غیر مسئولانه در بافتهای تاریخی
وزارت و ادارت کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بهعنوان متولی امر حفاظت از آثار و مفاخر ملی؛ در پارهای از بافتهای شهری عملکرد مناسب و قابل تقدیری داشتهاست که جا دارد از عاملان امر، به پاس صیانت از میراث و مفاخر ملی، تقدیر ویژه گردد. ادارات کل در استانهای اصفهان، یزد، کرمان و کاشان دارای عملکرد مناسب و قابل دفاع و تقدیری بودهاند و بارها بر علیه تخلفات؛ اعمال قانون نمودهاند. از جمله حذف طبقاتی از هتل جهاننما در اصفهان، حذف طبقه ششم از کتابخانه مرکزی یزد و.... ازجمله اقدامات شایسته بزرگواران میراث فرهنگی در این استانها بوده است.
متاسفانه وضعیت در استان کردستان کمی متفاوت است؛ در استان ما، از مدیر کل محترم تا ريیسان بزرگوار اداره و کارشناسان گرامی، فعالیت در عرصه گردشگری و توسعه این صنعت ارزآور و جهانی و پر زرق و برق را بر فعالیت در دو بخش دیگر ترجیح داده و البته غافل از ایناند که ابتدا باید فکری به حال آن دو بخش دیگر کرد تا از بین نروند! بعد به فکر نمایش و عرضه آنها و جذب توریست و جذب گردشگر افتاد! سروران بزرگوار، گردشگر قراره بیاد میراث فرهنگی و ملی ما رو ببینه، وقتی خودمون میراث ملی و فرهنگیمون رو پاس نمیداریم! گردشگر بیچاره قراره بیاد کجامون رو ببینه؟!
گردشگری و توسعه آن در عرصههای جهانی، منطقهای، بین استانی، بین شهری، شهری و حتی بین محلهای! سالهاست مورد توجه دقیق مدیران و مسئولان بزرگوار اداره کل بوده و این عزیزان بارها و بارها گوی سبقت را در کشاندن انواع و اقسام توریست و گردشگر به این استان زیبا و مملو از آثار و مفاخر فرهنگی، از هم ربودهاند ! جا دارد تقدیر و تشکری ویژه و گرم از زحمات و جانفشانیهای این عزیزان و بزرگواران در راه توسعه و اعتلای صنعت گردشگری استان کردستان به عمل آید تا با دلگرمی بیشتری در این عرصه به فعالیت بپردازند و انشالله این استان مملو از گردشگر و توریست شود!
مشکلات بسیاری در جذب گردشگر و توریست وجود دارد؛ عدم وجود زیرساختهای مناسب تقریبا در تمامی زمینهها، امید به آینده این صنعت را اندکی با تردید مواجه میکند، تحریمهای ظالمانه استعمار جهانی بر کشورمان نیز مزید بر علت شده و مشکلات موجود در این عرصه، چنان این عزیزان را درگیر خود کرده است که به کلی سایر وظایف و مسئولیتهای خود را از یاد برده و اصلا یادشون نمیاد اونی که برجام رو امضا کرد نتونست گردشگر بیاره! حالا گردشگر مگه بیکاره که با حرف این و اون پاشه بیاد این سر دنیا ؟!
سواد دستخطی در دست است که در آن با لحنی محاورهای و شیرین، از زبان تقی، با امضای زیاده جسارت است! طرف خطاب، به واسطه سخنان هزلش مورد عتاب قرار گرفته و در پایان نیز، تقی گفته است که «اداره امور مملکت با توصیه عمه و خاله نمیشود» البته در انتساب این دستخط به میرزا تقی خان امیرکبیر تردیدهای جدی وجود دارد. بسیاری از بزرگان، دخالت سیاست و سیاستزدگی و توصیههای عمه و خاله را نیز در تدارک این سرنوشت شوم برای بافت تاریخی شهری سنندج، بدون تاثیر نمیدانند.
عوامل بسیاری در وقوع این فاجعه در بافتهای تاریخی شهر سنندج دخیلاند؛ قوانین ناقص یا ناکارآمد کشوری و اداری و حتی فنی، ارزیابی غیر واقع از ارزشهای فرهنگی و تاریخی، نقصان توجه کافی در طرحهای تفصیلی شهری، ناهماهنگیهای اداری و فنی بین دستگاهی در اداره امور شهر، اشتباهات محاسباتی در طرحهای مشاوره و نظارت و اجرا، نقصان در آیندهنگری برای احیای بافتهای تاریخی، سودجوییهای دستگاهی و بین دستگاهی و بین اتاقی و بین میزی و... ! و بسیاری دیگر از عوامل، باعث شده که بافتهای تاریخی، باارزش و بدون نظیر و تکرار، مورد تعرض قرار گیرند و در پاره ای از موارد نیز مورد تجاوز !
به سادگی میتوان با مقایسهی تصاویر بافتهای تاریخی محلات شهر سنندج در ده سالهی اخیر؛ به عمق این تعارضات و تجاوزات پی برد. تخریب و نوسازی ساختمانهای اطراف دو میدان اصلی شهر، بدون توجه به ارزش عناصر معماری تخریب شده و ساخت و نوسازی و جایگزینی همان بناها، بازهم بدون توجه به هویت معماری بومی شهر سنندج، احداث یک عنصر بزرگ و حجیم شهری (پارکینگ) در مرکز بافت تاریخی و باارزش شهر سنندج با احجام خرد و متوسط، باوجود راه دسترسی نامناسب و مزاحمت برای سایر عناصر پیرامون و اخیرا نیز احداث ساختمانی الی ماشالله خوش قد و بالا! در مرکز بافت تاریخی قطارچیان و درست در حریم بناهای تاریخی پیرامونی! بدون توجه به ساختار بافت تاریخی اطراف، هم از نظر ارتفاع و هم از نظر جهت و سوی قرارگیری ساختمان!
بزرگواران و سروران مسئول و ناظر و حامی و حافظ میراث فرهنگی کردستان؛ پروژههای اجرا شده در بافتهای تاریخی، هم از نظر ارتفاع و هم از نظر هماهنگی و همسانی با بناها و بافت تاریخی پیرامون، باید و حتما مورد تایید و تصویب شما قرار گیرند، اجرای ساختمانهایی با ارتفاع غیر مجاز در میانهی این بافتها جز تعلل و کمکاری از سوی متولی امر چه توجیه و دلیل دیگری دارد؟
متولی بزرگوار امر! اگر به دلیل اهمال و کمکاری شما، ساختمانهای خوش قد و بالا در میان بافت تاریخی اجازه ساخت یابند و بدون توجه به بافت تاریخی پیرامونی قد کشند، آیا این احتمال نمیرود که چشم و همچشمی پیشآید و خانههای دیگری نیز از میان همان بافت بخواهند قد کشند و « بالا بهرز» شوند؟ اونوقت گردشگر میآورید چی ببینه؟!
* کارشناس مرمت و احیای بناها و بافتهای تاریخی
تصاویر از:
1- در جستجوی هویت شهری سنندج- محمد رضا رضوی و سارا سلیمانی- چاپ اول- 1384
-2- طرح هادی شهر سنندج- آیوان آلتن-ترجمه شاهو کشاورزی-چاپ اول -1394
-3- آلبوم سنندج- حامد شریعتی- چاپ اول- 1395
آدرس کوتاه خبر: