تنفر میتواند عاملی برای پخش و پذیرش شایعه باشد. آدمی هنگامیکه از کسی متنفر است و تصوّرات خود را بهگونهای زشت درباره او ترسیم میکند، بدون هیچ دلیل هر خبر منفی را درباره او میپذیرد. شایعه در مورد چنین کسی جنبهای انتقام آمیز دارد.
در جهان امروز با توجّه به اختراع ابزارهای گوناگون و ابداع شیوههای نو و جدید هرروز مفاهیم تازهای به اطلاعات بشر افزوده میشود. البتّه گاه این مفاهیم جدید نیست، اما به دلیل
ابداع شیوهای جدید یا ابزارهای نو، شکل تازهای به خود گرفته است. یکی از این مفاهیم که امروز در جهان به شکل گستردهای رواج یافته، واژهی جنگ نرم (soft war) است.
امروز برخی صاحبنظران قدرت را به دو بخش تقسیم میکنند: «قدرت سخت» یا ملموس که پشتوانهی آن منابع طبیعی، ثروت، جمعیت، ابزار نظامی و... است و «قدرت نرم» یا ناملموس که منابع آن: دین، ارزشهای یک جامعه، فرهنگ، باورها، ایدئولوژی و دانش هستند. درگذشته چنانچه کشوری قصد نابودی کشور یا ملتی را داشت ــ حتی اگر از تبلیغات هم بهره میبرد ــ درنهایت بهطور مستقیم و با نیروی نظامی به آن حمله میکرد. امّا امروزه برای این مقصود از جنگ نرم استفاده میشود. درواقع جنگ نرم به پدیدهای اطلاق میشود که یک کشور بدون استفادهی مستقیم از نیروی نظامی و فقط با استفاده از ابزارهای گوناگون و تبلیغات گسترده و استفاده از رسانههای مختلف مانند سینما، تلویزیون، ماهواره، مطبوعات، اینترنت، کتاب و انواع رشتههای هنر و تبادل اطلاعات پیچیده، بتواند بر کشور دیگر و مردم آن تاًثیر بگذارد و آن را دچار فروپاشی کند.
البتّه بسیاری تصوّر میکنند که جنگ نرم مفهوم جدیدی است، شاید به دلیل اینکه از ابزارها و شکلهای نو و بدیع جهت پیشبرد آن استفاده میشود و در تعریف جنگ نرم آن را نوع جدیدی از نبرد میدانند که در حوزهی رسانهها اتفاق میافتد. درحالیکه این واژه به معنای وسیع، سابقهای دیرینه دارد.
بررسی کتب تاریخی و حتّی ادبی گذشتگان نشانگر این نکته است که از بدو شکلگیری تمدن بشری، تبلیغ وعملیّات روانی یکی از اساسیترین ابزارهای هر جامعه و حکومتی بوده است. شاید بتوان گفت سادهترین شکل تبلیغات، جار زدن در بازار برای کسب مشتری و فروش اجناس بود و در جنگها نیز سادهترین نوع تبلیغات - که بسیار هم موثر واقع میشد- رجزخوانی در میدان نبرد و شایعهسازی بود.
در میان این شیوههای گوناگون، سادهترین و مؤثرترین نوع جنگ روانی در طول تاریخ، شایعهپراکنی و شایعهسازی بوده است. با بررسی اجمالی چند نمونه از این شایعات این امر بیشتر بر ما روشن میشود. بهعنوان نمونه چنگیز، خانِ مغول قبل از حمله به هر ناحیهای بهوسیلهی عوامل خود یا بهوسیلهی بازرگانان یا کسانی که از پیشِ سپاهیان او فرار میکردند، جوّی از رعب و وحشت را در منطقه ایجاد میکرد و بدین گونه مردم را میترساند و پیام میداد که اگر کسی در مقابل سپاهیان مغول مقاومت کند نابود خواهد شد. این حربهی او در تسخیر اغلب شهرهای ایران مؤثر واقع شد. زیراکسانی که خود ترسیده بودند یا ستون پنجم دشمن بودند، باعث تضعیف روحیهی دیگران هم میشدند و بدین ترتیب مردم و محافظانِ اغلب شهرها قبل از اینکه در برابر نیروی نظامی مغول شکست بخورند، ازلحاظ روانی شکست را پذیرفته بودند. تیمور لنگ هم که خود را از اسلاف چنگیز میدانست، از همین ترفند استفاده میکرد. امّا درجاهایی که به دلایل مختلف این شیوه کارگر نمیافتاد، شهر هم بهسادگی سقوط نمیکرد. نمونهاش یورش اول تیمور به شیراز است که باوجوداینکه سپاهیان آماده و فراوانی را برای تسخیر شیراز به کار گرفته بود، موفق به تسخیر شهر نشد.
سپاهیان رومی نیز کلاهخودها و زرههای بزرگی را میساختند و در مسیر حرکت خود بر جای میگذاشتند تا لشکریان مقابل و مردم مناطق تحت اشغال، با دیدن آن تصوّر کنند سربازان رومی بسیار قویهیکل هستند و بدینوسیله روحیهی آنان را تضعیف کنند. لذا با این ترفند بازار شایعات گوناگون در مورد قدرت سپاهیان رومی داغ میشد و در بسیاری از این موارد، شایعه تأثیر خود را بر جای میگذاشت.
حال بهتر است ببینیم شایعه در لغت به چه معنی است، کارشناسان آن را چگونه تعریف کردهاند، دلایل رواج شایعات چیست و شایعه معمولاً به چه منظور رواج مییابد؟
در لغتنامهی دهخدا ذیل حرف «ش» آمده است: «شایعه. [ی ِ ع َ] (ع ص، اِ) مونث شایع. جمع، شایعات. صورتی از شائعة. خبری که فاش شود ولی صحت و نادرستی آن معلوم نباشد. (از معجم الوسیط). اشتهار و آوازه. (ناظم الاطباء). خبرهای بیاصل و نادرست. شایعهسازی؛ خبر نادرست ساختن. اخبار شایعه؛ خبرهای معروف و مشهور. (ناظم الاطباء).» 1
«شایعه از طبیعیترین پدیدههای اجتماعی و یکی از رایجترین شیوههای کنش متقابل است که تاکنون کمتر شناختهشده است. شایعه یک مقوله اجتماعی و روانی با ابعاد گستردهای است که ابعاد مختلف آن بهویژه در زمانهای بحرانی، حالتی بهمراتب حادتر به خود میگیرد. هرچند کارکردهای اجتماعی شایعه کاملاً شناخته نیست، اما بیشتر در وضعیتهای -ناهنجاری- در جامعه به وقوع میپیوندند؛ این بدان معنی است که شایعه گزارش تائید نشدهای از وقایع است که به تعریف و تبیین وضعیتهای مهمی که بهصورت دوپهلو ظاهر میشود کمک میکند و نیز گفتهاند شایعه پیامی است که در میان مردم رواج مییابد ولی واقعیتها آن را تائید نمیکند. ازنظر جامعهشناسی، پدیدهی شایعه فرایندی است که از طریق آن، اخباری پخش و اغلب قلب میشود، بدون آنکه از مجراهای رایج گذشته باشد. شایعه میتواند از یک اطّلاع نادرست منشأ بگیرد یا آنکه منبع آن اطلاعی درست ولی اغراقآمیز و درهم باشد. آن خبر از فردی به فرد دیگر و از گروهی به گروه دیگر منتقل میشود، بدون آنکه منشأ آن مشخص یا دلایل قطعی دربارهی صحت آن وجود داشته باشد»2
میتوان گفت اینکه پیشینیان ما گفتهاند «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» در مورد شایعه هم صدق میکند؛ یعنی واقعیتی وجود دارد اما با دلایل مختلف نظیر عدم اطلاع از موضوع، اغراض شخصی و گروهی و... به شکل تحریفشده و گاه وارونه و آنگونه که موردنظر شایع پرداز است، در میان مردم رواج مییابد.
حال ببینیم شایعهپردازان به چه دلیل موضوعی را به شکل شایعه در میان مردم رواج میدهند؟ بعضی از کارشناسان این دلایل را برای رواج و شایعهپردازی برشمردهاند.
«ایجاد بدبینی نسبت بهنظام حاکم و مسئولان یک جامعه
افزایش اضطراب و نگرانی در مردم
ترور شخصیت
ایجاد فضای ناسالم اجتماعی
ایجاد تقابل و صفبندی میان قشرهای مختلف مردم
ایجاد وجاهت اجتماعی: در مواردی شایعه به انتقالدهنده نوعی اعتبار میبخشد و او را هرچند بهصورت ظاهری و موقتی- صاحب موقعیت اجتماعی میکند؛ زیرا بااینکه هیچکسی نمیداند منبع اولیه پیام چه کسی بوده بااینحال انتقالدهندهی شایعه چنین وانمود میکند که خبر را خود از یک منبع مهم و بانفوذ کسب کرده است.
اطمینان آفرینی و حمایت عاطفی: بازگو کردن شایعه ممکن است تنش گوینده را با شریک کردن دیگران در تحمل آن کاهش دهد.
فرافکنی: فرد ممکن است بدین سبب شایعه را بازگو کند که بخواهد از ترسها، آرزوها و خصومتهایی که احتمالاً از وجود آنها در خودآگاه نیست رهایی یابد.
پرخاشگری:ممکن است فرد بهمنظور صدمه زدن به افراد دیگر شایعه را انتقال دهد. شاید او قصد تهمت زدن، غیبت کردن و سپر بلا قرار دادن دیگران را داشته باشد.
پیشکش کردن مطالب خوشایند: شایعه ممکن است بهمنظور خودشیرینی نزد شنونده و یا ارائه اخبار خوشایند بازگو شود.»3
متأسفانه این نوع شایعه در جامعهی امروز ما بیشتر شنیده میشود. خیلیها برای اینکه خودی نشان دهند یا خود را نزد فرد، دسته یا گروه و جماعت خاصی محبوب کنند، علیه دیگران و علیه گروههای رقیب اقدام به شایعهپراکنی میکنند و متأسفانه در این راستا بسیاری از ارزشهای جامعه را زیر پا میگذارند و دانسته یا ندانسته به شکلگیری نوعی از ادبیات غیر متعهد و پرخاشگرانه کمک میکنند.
نوعی دیگر از شایعات هم وجود دارد که اغلب در قالب شوخی و بهاصطلاح لطیفه و مطایبه پخش میشود، اینگونه «شوخیهای فریبآمیز که به شکل شایعه منتشر میشود، میتوانند نشاندهنده ایدئالهای نویسندگان آنها باشند. علاوه بر آن، نظرات خوانندگان اینگونه اخبار و دروغهای 13 در وبگاهها نیز نشان میدهد این خبرها آرزوهای خوانندگان بوده است.»4
حال ممکن است این پرسش مطرح شود، باوجوداینکه اغلب مردم میدانند خبری که بهصورت شایعه شنیدهاند ممکن است صحت نداشته باشد یا تحریفشده باشد، چرا آن را میپذیرند و اصولاً چه عواملی در انتشار و پذیرش شایعه مؤثر است؟
عدّهای از کارشناسان و جامعه شناسان این دلایل را در پذیرش و انتشار شایعه مؤثر میدانند.
تنفر: تنفر میتواند عاملی برای پخش و پذیرش شایعه باشد. آدمی هنگامیکه از کسی متنفر است و تصوّرات خود را بهگونهای زشت درباره او ترسیم میکند، بدون هیچ دلیل هر خبر منفی را درباره او میپذیرد. شایعه در مورد چنین کسی جنبهای انتقام آمیز دارد.
پذیرش شایعه برای توجیه خود: هنگامیکه بدترین چیزها را درباره دیگران باور میکنیم، درواقع در حال تلاش برای توجیه خود هستیم؛ اما اگر خود را مقصر بدانیم، آنوقت کمتر مستعد پذیرش شایعه خواهیم بود.
شکستن سکوت ملالآور: شایعه گاه برای پر کردن سکوتی ملالآور نیز به کار میرود. مثلاً وقتی در یک مهمانی شرکت داشته باشید که هنوز همه مهمانها نیامده باشند، کافی است یکی سکوت را شکسته بگوید:- آیا شنیدهاید که ... - بهاینترتیب بازار شایعه داغ میشود و هر کس برای آنکه از معرکه عقب نماند، چیزی به آن اضافه میکند.
تحریف واقعیتها: شایعه در نقل دهانبهدهان مرتباً تحریف میشود تا جایی که نقلقول دست چندم با نقلقول دستاول بسیار تفاوت پیدا میکند بهطوریکه اگر این شایعه را به سازنده اولی آن بگویند او نیز از این تحریف تعجب میکند!
ارضای نیاز و محرومیت: درواقع میتوانیم بگوییم که شایعه نوعی مکانیسم جبرانی کاذب ناکامی و سرخوردگی است که شایعهپردازان از طریق آن بسیاری از نیازهای درونی خود را به بیرون منعکس میکنند و بدین ترتیب از شدت فشارهای درونی خود میکاهند..5
البتّه با یک بررسی اجمالی میتوان گفت که انسانها، همیشه و همهجا، به شایعه و شایعهپراکنی علاقه داشتهاند و این امر در بروز و رواج شایعات در جوامع مختلف مؤثر بوده است؛ امّا در هیچ دورانی بهاندازهی امروز به ابزار و ادوات مختلف برای گسترش و پخش شایعات مجهز نبودهاند. درواقع تفاوت عمدهی جنگهای روانی امروز با گذشته بیش از نوع و شیوههای کار، مربوط به ابزارهایی است که برای این هدف مورد استفاده قرار میگیرد. اینک وجود انواع و اقسام رسانههای راه دور که فاصلهها را از بین بردهاند و میتوانند هر خبری را درزمانی بسیار کوتاه به سراسر جهان مخابره نمایند، بهخصوص رسانههای دیداری که میتوانند تصاویر افراد و رویدادها را نیز بهسرعت ارسال کنند، نظیر ماهواره و اینترنت و ایستگاههای زمینی تلویزیونی و حتی مطبوعاتی که تصویر هر رویداد را با خبرها و اطلاعات جدید همراه مینمایند و از همه مهمتر فضای مجازی، موجب شده جنگ نرم ابعاد تازهای پیدا کند.
درگذشته این رسانهها در جنگهای منطقهای نظیر جنگ ویتنام، درگیریهای لبنان، تحرکات رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی و درگیری با نیروهای مقاومت فلسطین، جنگهای افغانستان و عراق تاًثیر خود را نشان دادهاند، امّا آنچه میتوان بهعنوان رویکرد اصلی جنگ نرم از آن یادکرد، بیشتر مربوط به دخالتهای امریکا و قدرتهای غربی در کشورهایی است که میخواستند دولتها و حاکمیتشان را جابهجا نمایند و دولتها و حکومتهای مورد نظر خود را روی کار آورند. از این دست جنگ نرم میتوان به رویدادهای اوکراین، تبت، شمال چین، روسیهی سفید و... اشاره کرد. در این کشورها با استفادهی وسیع از کارکرد رسانههای گوناگون و حمایت از گروههای مورد نظر، جعل و تحریف اخبار، سوق دادن جهت خبرها بهگونهای که خود میخواستند و شایعهپراکنی، جنگ نرم به راه انداختند و در برخی مناطق نیز به اهداف خود رسیدند. این امر ثابت کرد که متأسفانه امروز این شیوهها به ابزاری در دست کشورهای قدرتمند تبدیلشده تا بهوسیلهی آن بتوانند به اهداف خود برسند.
میدان استراتژیک و مهمِّ دیگری که در آن سعی کردند با ایجاد جنگ نرم و همهجانبه به اهداف خود دست یابند، ایران بود. ایران که در فضای رقابت انتخاباتی قرارگرفته بود و احساسات مردم برای یک انتخاب درست تحریک شده بود، برای طراحان جنگ نرم محل مناسبی به نظر میرسید. لذا از همان روزهای اول سعی کردند با ایجاد هجمهی رسانهای و تبلیغاتی و جنگ نرم فضا را به سمتی ببرند که خود میخواهند؛ زیرا یک ایران باثبات و متحد ایدئال آنها نبود. پس در این زمینه از هیچ تلاشی دریغ نورزیدند. انواع و اقسام تحریف و جعل خبر، برجسته نمودن خبرهایی که در درجهی چندم اهمیت بود، وارونه جلوه دادن آنچه در کشور میگذشت، زیر سؤال بردن زیربناهای اعتقادی و قانونی مردم و... در دستور کار ایشان بود. آنان در راستای اهداف خویش هزاران ساعت برنامهی گوناگون پخش کردند و حتّی ایستگاهها و کانالهای جدید تأسیس کردند. متأسفانه برخی افراد در داخل کشور هم به دلایل گوناگون ازجمله حمله به رقیبان و انتقامگیری و جذب رأی، خود به اشکال مختلف بدین مسائل دامن زدند و موجب بروز و رواج شایعات گوناگون در جامعه شدند.
هرچند مردم ما بارها ثابت کردهاند که در حفظ زیرساختهای فرهنگی و مسائل مربوط به حفظ تمامیت کشور همواره یکدست و یکصدا هستند و اختلافسلیقهها و تفاوت مذهب و زبان و سلیقهی سیاسی نمیتواند مانع جدایی آنها و حربهای برای سوءاستفادهی دشمنان و بدخواهان گردد، لکن باید بدین نکتهی مهم توجّه کنیم که شایعهسازی و پخش ندانستهی شایعات گاه میتواند ضربات جبرانناپذیری بر پیکر فرد و جامعه وارد کند. لذا بهتر است هر خبری را از هر رسانهای شنیدیم فوراً باور نکنیم.
شایعات در مورد افراد و شخصیتهای هنری، فرهنگی و سیاسی را دامن نزنیم و بدون اطلاع از صحت و سقم آن باور نکنیم. این کار علاوه بر اینکه امنیّت و آسایش فکری فرد و جامعه را بر هم میزند، تخلف قانونی محسوب میشود و فردی که در اثر شایعهای بیاساس لطمه دیده، میتواند در مجاری قانونی از شایعهساز و حتی شایع پراکن - چه فرد حقیقی باشد چه حقوقی - شکایت کند.
برای مقابله با شایعهسازی و شایعهپراکنی هم باید در مورد پخش شنیدهها بیشتر دقّت کنیم و سعی کنیم سواد رسانهای خود را ارتقاء دهیم. چنانچه هر خبری از هر منبعی منتشر شد ابتدا باید ببینیم هدف منتشرکننده چیست؟ اصل خبر چگونه بوده و چرا به این شکل درآمده است؟ متأسفانه برخی افراد در فضای مجازی بهمحض شنیدن یک خبر یا دیدن یک تصویر آن را کپی کرده منتشر میکنند، بدون اینکه از صحت منبع اطمینان داشته باشند. شعر این شاعر معاصر به نام دیگری، جملهی فلان کس به نام فلان اندیشمند، تصویر رویدادی که سه سال پیش اتفاق افتاده به نام رویداد دیروز و عکس اینیکی بهجای آنیکی و ... متأسفانه در فضای مجازی بسیار رایج است. کم نیست تصاویری که متأسفانه با فتوشاپ و افکتهای تصویری و سایر ترفندها بهصورت عمدی در این فضای بهاصطلاح مجازی دستبهدست میشود و آبرو و حیثیت افراد را به بازی میگیرد. لذا در این زمینه بهتر است هشیار باشیم تا خداینخواسته خود به دست خود بازیچهی اهداف دیگران نشنویم. زیرا خوش گفتهاند سخن چو تیری است که هرگاه رها شد، به کمان بازنمیگردد. به قول شیخ اجل سعدی شیرینسخن: «نیاید باز تیر رفته از شست»6.
1- دهخدا، علامه، لغتنامه، ذیل حرف ش،
- 2 و 3 و 5- فتحعلی خانی، مصطفی، روزنامه رسالت، چهارشنبه 1 آبان 1387.
- 4- امیرهادی انواری، انواع دروغپردازی که برج میلاد را کج کرد. عصر ایران، 17 فروردین 1387. بازبینیشده در 26 خرداد 1391
- 6- غزلیات سعدی، غزل شماره 42.
آدرس کوتاه خبر: