دوشنبه، 17 اردیبهشت 1403
روژان پرس » یادداشت » طلاق برنده ماراتن زندگی مشترک

یحیی صمدی

طلاق برنده ماراتن زندگی مشترک

0
کد خبر: 1317

طلاق برنده ماراتن زندگی مشترک

در آیین و فرهنگ ما در هیچ حوزه‌ای به اندازه نظام خانواده بر استحکام و حفظ آن  تاکید و پافشاری نشده است.
طلاق یکی از عمده آسیب‌های اجتماعی کشور است و کردستان از لحاظ آماری به نسبت جمعیت، در ردیف چند استان اول کشور قرار دارد و جزو استان‌های بد محسوب می‌شود که نگرانی کننده است.
براساس آمار ثبت احوال کردستان، سال گذشته قریب بە ۵ هزار و ۲۳۰ واقعه طلاق در استان به ثبت رسیده است و همچنین جدایی زوج‌های کردستانی در سال ۱۴۰۰ در مقایسه با سال قبل از آن ۱۶.۷ درصد افزایش دارد؛ در همین مدت ازدواج هم ۰.۶ درصد کاهش یافته یعنی چهار هزار و ۹۸۱ واقعه طلاق در استان به ثبت رسیده که مجموع ثبت طلاق در کردستان فقط طی دو سال گذشته بیش از ۱۰ هزار مورد بوده است. آیا این آمار نگران کننده نیست؟
قرن جدیدی که تنها ۲۳ سال از آن گذشته (قرن بیست و یکم) با مشکلات متعدد مربوط به جوامع انسانی همراه بوده و جدای از جنگ‌طلبی و ناامنی‌های مرتبط با جنگ‌ها و تجاوزها، شاهد افزایش و رشد آسیب‌های اجتماعی هستیم، آسیب‌هایی مانند: اعتیاد، طلاق، بی‌سرپرستی، بزهکاری، فساد، سرقت‌های مسلحانه، کودکان خیابانی، خشونت‌های متعدد، رشد بی‌رویه حاشیه‌نشینی، روسپی‌گری و... که روز به روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود و هیچ برنامه‌ی منظم و راهکار مدونی هم برای حل آنها هنوز وجود ندارد.
امروزه واژه‌های ناخوشایند و نفرت‌انگیز اعتیاد، طلاق، ربودن کودکان و زنان برای فروش اعضای بدنشان و ده‌ها معضل مشابه برای هیچ فردی بیگانه نیست.
آنچه در این رهگذر، دردآور و تلخ‌تر می‌نماید و عواقب خطرناک‌تری به دنبال دارد افزایش طلاق و مهمتر از آن عواقب بعد از این واقعه است که در میان نسل جدید و زوج‌های جوان رشد صعودی دارد و ارکان خانواده‌ها را هدف قرار داده است. کیست که نداند فرزندان این پدیده دچار چه آسیب‌هایی می‌شوند اما همه ما نسبت به آن بی‌تفاوت هستیم.
با جود اینکه در برخی سالها در کشور و به ویژه کردستان شاهد کاهش طلاق نسبت به سال قبلش هستیم اما در مجموع و به ویژه در دو دهه گذشته طلاق در ایران و به ویژه استانی مانند کردستان در حال سبقت گرفتن است و خیلی از خانواده‌ها و در مجموع جامعه را درگیر خود کرده و عواقب ناشی از آن به بدنه جامعه لطمات جبران ناپذیری وارد کرده و می‌کند.
نسل‌های گذشته، پدران و مادرانی که امروز سنی از آنان گذشته به یاد دارند که زمانی در جامعه این باور رایج بود که دختر با لباس سفید وارد خانه بخت می‌شود و با لباس سفید یا همان کفن، آن را ترک می‌کند. خیلی‌ها معتقد بودند باید با همه مشکلات ساخت و برای رفع آن چاره اندیشی کرد نه اینکه با کوچکترین مشکل یا موردی گزینه طلاق را برگزید.
البته خیلی‌ها سوختند و ساختند و تحمل کردند تا بنیان خانواده‌هایشان از هم نپاشد تا فرزندانشان بی‌سرپرست و خانه بدوش نگردند (اینکه این شیوه از زندگی درست بوده یا غلط بحث این یادداشت نیست و ارزش‌گذاری هم نمی‌گردد) اما هدف و قصد بیان این موضوع تحمل صبر و رواداری نسل گذشته در برابر سختی‌ها بود و اینکه با همه این موارد طلاق را راه حلی برای ادامه زندگی انتخاب نمی‌کردند و حفظ بنیان خانواده را بر همه چیز ترجیح می‌دادند مگر در مواردی خاص. ولی امروزه این دیدگاه نزد بسیاری از زوجین جوان تغییر کرده و با ساده‌ترین اختلاف و بروز کوچکترین مشکل در زندگی اقدام به طلاق می‌کنند.
هر چند بیکاری و اعتیاد را به ‌عنوان دو فاکتور مهم در افزایش طلاق نباید انکار کرد اما قبول کنیم که اعتقادات، نگرش‌ها و دیدگاه‌های فرهنگی و اجتماعی نیز تغییر کرده و سست شده است.
جالب است بدانید در طی دو سالی که جامعه درگیر بیماری کرونا بود آمار ازدواج با افزایش روبرو بود و این بیانگر آن است که مردم تمایلی به تشریفات و جشن‌های آنچنانی با هزینه‌های بالا ندارند اما تحت تاثیر فرهنگ جدید چشم و هم‌چشی و فشار اقوام و وضعیت اجتماعی قرار می‌گیرند که یکی از عادات ناپسند است.
براساس آمارهای ثبت شده میانگین بخش عمده‌ای از طلاق‌ها مربوط به 5 سال نخست زندگی است و زوجین با ایجاد کوچکترین مشکل و جزئی‌ترین معضل بنای ناسازگاری گذاشته و فوراً پای طلاق را به میان می‌کشند چرا که امروزه قبح طلاق شکسته و زوجین به‌محض کوچک‌ترین اختلاف، تنها راه را طلاق می‌دانند‌.
متاسفانه پدیده طلاق جدای از عواملی که به آن اشاره شد در بسیاری از موارد، ناشی از مسائلی است که چند دهه قبل حتی باور کردن آن نیز امکان‌پذیر نبود؛ مانند توجه بیش از حد به مسائل بالای مالی، زیاده خواهی، یک شبه صاحب همه چیز شدن در زندگی، چشم و هم چشمی، تنوع‌طلبی، خیانت، دروغگویی، ناسازگاری، متداول شدن پدیده‌های نوظهور در جوامع امروزی، الگوبرداری کورکورانه از فرهنگ‌های غیر بومی، پذیرش نامعمول فرهنگ‌های غیر و رواج  فیلم‌های شبکه‌های خارجی و نقش نامطلوب رسانه‌ها و بسیاری از مسائل دیگر؛ و همین مسائل منشاء و مبداء تعداد قابل ملاحظه‌ای از طلاق‌ها شده است؛ حتی در برخی موارد این معضلات و آسیب‌ها زمینه‌ساز طلاق‌های عاطفی هم شده است.
از نظر کارشناسان و متحصصین مرتبط، طلاق دلایل زیادی دارد که با توجه به نظرهای مختلف می‌توان دیدگاه مشترک آنها را چنین بیان کرد که مهم‌ترین دلایل طلاق را شامل: همسر گزینی نادرست و عدم آگاهی زوجین از مقوله ازدواج، تفاوت فرهنگی و دینی، مشکلات اقتصادی، بیکاری، ازدواج در سن کم، مسائل مالی، ازدواج‌های پیشین، قرار گرفتن در محیط خطرناک، نداشتن مرز بین کار و خانواده، خیانت، اعتیاد، اختلاف سن بین زوجین، دخالت خانواده، عدم آشنایی با وظایف محوله، مشکلات روحی و روانی، عدم تحمل در برابر فشار زندگی، مسائل جنسی، شبکه‌های اجتماعی، رواج دوستی‌های خیابانی، اختلاف نظر در تربیت فرزندان، میزان تحصیلات، نداشتن ارتباط کافی با یکدیگر، نبود نظام مشاوره و... عنوان کرده‌اند.
با توجه به افزایش طلاق و روند صعودی آن در جامعه، اگرچه شاهد سیاستگذاری‌هایی از سوی دولت برای پرهیز از طلاق غیر ضروری بوده‌ایم اما متاسفانه طرح‌ها و ایده‌ها و سیاست‌گذاری‌ها برخلاف انتظار در جهت کاهش طلاق اثربخشی لازم را نداشته‌اند که ضرورت دارد دولت با کمک به نهادها و سازمان‌های مرتبط و با بهره‌گیری از کارشناسان و متخصصین زبده و برنامه‌ای مدون و کارگشا و تاثیرگذار نسبت به اجرا و انجام روش‌ها و سیاست‌های بهتری در این راستا اقدام کند.
امروز رسانه‌ها، نقش ویژه و تاثیرگذاری چه به شیوه مثبت و چه به صورت منفی در زندگی مردم و حتی سیاست کشورها و دنیا دارند و جریان ساز هستند؛ هم شکننده هستند و هم ترمیم کننده. متاسفانه، رسانه‌ها علی الخصوص تلویزیون بود و نبودشان در مسائل فرهنگی و آموزشی و تربیتی تفاوت چندانی ندارد. البته در برخی موارد و برخی شبکه‌ها نبودشان از بودنشان مفیدتر است چرا که نه تنها هیچ نقش مثبتی در تحکیم بنیان خانواده ندارند بلکه با سریال‌ها و فیلم‌هایشان مروج فرهنگ مصرف‌گرایی و تجملاتی و نهایتا بالا بردن توقعات زوج‌ها هستند 
تلویزیون بیشترین سهم را در ارتقای کیفی مسائل تربیتی و پرورشی، فرهنگ، هنر، ادب و اقتصاد هر مملکت دارد اما نتوانسته در حوزه مسائل اجتماعی مانند ازدواج و پیشگیری از واقعه طلاق با برنامه‌های آموزشی مطلوب نقش مثبت و تاثیرگذاری ایفا کند.
هیچ انسانی کامل نیست و زن و مرد هر کدام به نوبه خود ضعف‌هایی دارند؛ اما اصل براین موضوع است که زن و مرد در کنار هم باید رشد کرده و نقص‌های یکدیگر را برطرف کنند.
زندگی هیچ کس بدون مشکلات نیست و طلاق همیشه پایان زندگی نیست، مشورت با ریش‌سفیدان و بزرگان خانواده و صحبت با مشاورین مرتبط و اقدامات عاقلانه و درست می‌تواند نتیجه بهتری داشته باشد. خراب کردن همیشه آسان‌تر از ساختن است؛ طلاق شاید آخرین راه حل باشد اما بهترین راه حل نیست.
در آیین و فرهنگ ما در هیچ حوزه‌ای به اندازه نظام خانواده بر استحکام و حفظ آن  تاکید و پافشاری نشده است. محبوبترین بناها در دین و فرهنگ ما تشکیل بنای خانواده و منفورترین هم، بنایی است که با جدایی از هم فرو می‌پاشد. همه جامعه به ویژه متولیان امر و نهادهای مدنی و دولتی موظف هستیم که اجازه ندهیم سفره خانواده، خورشید محبت و گرمای عاطفه پدر و مادرها و زوجین از هیچ خانه‌ای برچیده شود و بنایی فرو بریزد. بپذیریم که معضلات و مشکلات اجتماعی، مشکل همه‌ی ماست و کمک به حل این مشکلات، عزم همگانی را می‌طلبد و این مهم رسالتی است که امروز باید بیشتر به آن اندیشید و برای تحقق آن اقدام کرد و گرنه فرداها دیرتر خواهد شد.
کلید واژه ها:
طلاق ازدواج یحیی صمدی
دسته بندی: یادداشت
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید