درسهایی از بازگشت خانم معلم خبرساز به مدرسه
راه حلهای ایجابی، پیشنیاز تحقق راهبرد ملی
یکی از زمینههای شکلگیری این رویداد خلاء برنامهریزی مدیران فرهنگی برای توجه به موسیقی غنی نواحی کشور و حمایت از تولید آثاری با فرم زیبا و محتوای غنی است.
طی چند روز خبر انتشار یک دابسمش در محیط یک مدرسه غیر انتفاعی توسط معلمی خبرساز شد و کار تا جایی پیش رفت که وزیر آموزش و پرورش از برخورد با این معلم و بررسی این مساله در شورای نظارت بر مدارس غیر انتفاعی خبر داد.
این مسائل موجب شد پس از پيگيری از طريق مسئولان منطقه و وزارتخانه تماسی با آیتالله معلمی نمایندهی محترم مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعهی قائمشهر داشته باشم و در این باره با این عالم ارجمند گفتوگو کنم که خود از قبل نگاه ایجابی و ارشادی خوبی نسبت به این رخداد داشتند و با تشخیص و تدبیر صحیح ایشان، در روز عید مبعث خبر بازگشت این معلم به محل ماموریتاش رسانهای شد. این تصمیم جای تقدیر و تشکر ویژه دارد؛ چرا که در شرایطی که رهبری انقلاب از لزوم اتحاد ملی به مثابهی یک راهبرد و تدبیر مسائل اجتماعی با رویکردهای ایجابی و فرهنگی سخن میگویند، تقلیل تدابیر اجتماعی به راهکارهای کلیشهای و سلبی نمیتواند زمینهساز تحقق چنین رویکرد ژرفنگری باشد.
حال از چند منظر میتوان زمینههای شکلگیری انتشار چنین دابسمشهایی و تبعات این رویداد را مورد بررسی قرار داد تا با شناخت بسترهای شکلگیری چنین آسیبهایی شاهد شکوفایی حوزهی آموزش و فرهنگ عمومی کشور باشیم.
حال از چند منظر میتوان زمینههای شکلگیری انتشار چنین دابسمشهایی و تبعات این رویداد را مورد بررسی قرار داد تا با شناخت بسترهای شکلگیری چنین آسیبهایی شاهد شکوفایی حوزهی آموزش و فرهنگ عمومی کشور باشیم.
یکم؛ نگاه به این پدیده از منظر توجه به موسیقی فولکلور و نواحی کشور:
موسیقی نواحی مختلف کشور در خلاء برنامهریزی مدیران ملی و منطقهای برای شکوفایی این حوزه، تحت تاثیر جریانهای مد روز در حال تغییر ماهیت هستند و روایتهایی را در آثار خود ارائه میدهند که تحت تاثیر آسیبهای اجتماعی است و مانند ظاهر شدن علائم بیماری در بدن، نشانههای ظهور مشکلات عاطفی، روانی و اقتصادی را در عمق جامعه بازنمایی میکنند و از سویی این آثار به سرعت همهگیر میشوند که نشانهی افت ذائقهی زیباشناسی مخاطبان است و خلاء تولید آثار عمیق و ماندگار مردمی با این گونه از موسیقیها به سرعت پُر میگردد و به شکل غذای حاضری در محیط تولید اثر، به مصرف مخاطبان میرسند. به زبان دیگر یکی از زمینههای شکلگیری این رویداد خلاء برنامهریزی مدیران فرهنگی برای توجه به موسیقی غنی نواحی کشور و حمایت از تولید آثاری با فرم زیبا و محتوای غنی است.
دوم؛ نگاه به این رویداد از منظر مناسبات اقتصادی حاکم بر کشور:
در کشور ما به دلیل عمق مشکلات اقتصادی و عدم تعیین خطوط کلی یک استراتژی اقتصادی منسجم با توجه به تاریخ و جغرافیای ایران، نقش و اهمیت دولتها در ذهن ایرانیان به لحاظ تاریخی، واقعیتهای فعلی اقتصاد جهانی و انباشت سرمایه در کشورهای قدرتمند؛ نقش اقلیم و آب و هوا و تاثیراتاش بر اقتصاد کشور، بلایای طبیعی، کماهمیت شدن تدریجی نفت به عنوان کالای استراتژیک، کسری بودجه، پیری جمعیت، مسائل مبتلابه کشاورزی، تحریمها، رقابتهای ژئوپلیتیکی، کمبود منابع انسانی قدرتمند علمی و مجرب برای ایفای نقش در تدوین سیاستهای اقتصادی، عدم پیوستهای فرهنگی در هنگام شوکهای اقتصادی، عدم درک نیاز متقابل مستضعفین و مسئولان اقتصادی از هم، برای پیدا کردن راهکارهای اقتصادی در سطح ملی، برنامهنویسیهای مکانیکی و بیمطالعه و غیر آزمون شده در طرحهای پایلوت و سایر مسائل موجب شده است تا آموزش و پرورش به تدریج به امری بازاری و غیر انتفاعی تبدیل شود و از کنکور تا موسسات آموزشی خصوصی؛ یک بازار آزاد سود آور را در فقدان مدیریت و نظارت دولتی ایجاد کند که موجب به حاشیه راندن آموزش دولتی و قدرت گرفتن آموزش خصوصی است که طبعا امر ایدئولوژیک مورد انتظار مسئولان را که از قضا در اثر سیاستهای خودشان ایجاد شده است را بازتولید نمیکند و احتمالا با شروع موج طرح موسوم به مولدسازی؛ آموزش رسمی کشور از این بیشتر نیز، ضربه خواهد خورد و متاسفانه آسیبهای این سالها از مشکلات مالی معلمین تا کمبود بودجه و ارتقای کیفیت آموزش و پرورش دولتی را تشدید خواهد کرد.
سوم؛ بررسی رویداد از منظر روایتهای رسمی، روایت غیر رسمی فرهنگی:
روایت رسمی ما همواره میخواهد تا دانشآموزان محتواها و فرم یکسانی را تولید و اجرا کنند و یک بازاجتماعی شدن رسمی را تجربه کنند اما در واقعیت، اجتماع ما؛ طور طور و رنگ رنگ است و چنین انتظار حداکثریای تا حدی ایدئالیستی به نظر میرسد. جایی که سرود سلام فرمانده که البته میتوانست بسیار بهتر و قویتر ساخته شود به عنوان روایت رسمی ما ارائه میشود، روایتهای غیر رسمی اجتماعی هم به دنبال بروز و ظهور خود در روزنههای مختلف و قالبهای متنوع میگردند و این به معنی تضاد و مشکل خاصی نیست چه بسا در جبهههای جنگ نیز افراد با نگرشهای مختلف علیه دشمن بسیج میشدند اما حول یک ارزش والای الهی و ملی، هویت خود را معنا میکردند؛ حتی جالب این است که در برخورد با مسائل اجتماعی شهید سلیمانی که در سرود سلام فرمانده مورد تجلیل قرار میگیرد، خود قائل به مدارا با افراد و درک علل آسیبهای اجتماعی بوده است.
بنابراین باید ضمن به رسمیت شناختن تفاوتهایی که لزوما مخالفت با روایت نظام هم نیست، اتفاقا از ایجاد نشاط در مدارس به میانجی فرمهای موسیقایی مجاز و استاندارد برای تلطیف فضای پس از اعتراضات استفاده کرد چرا که قشر دانشآموز و دانشجو با جمعیت بالایی که دارند همواره هدف دشمنان هستند و نشاط و امید در این نسل موجب ناامیدی بیگانگان و کاهش طمعورزیهایشان برای بیثباتسازی کشور خواهد شد.
چهارم؛ بررسی رویداد از منظر امر مدیریت و امر رسانه:
چهارم؛ بررسی رویداد از منظر امر مدیریت و امر رسانه:
از منظر مدیریتی و رسانهای و پس از فروکش کردن اعتراضات اخیر که کشور را تحت تاثیر خود قرار داد و پس از فضای مثبت عفو رهبری، رسانهای کردن دابسمش معلم قائمشهری آنهم با چنین حساسیت بالایی، سریعا فضای موجسازی و سوء بهرهبرداری را به رسانههای خارجی داد و سوژهای برای متهم ساختن نظام فراهم آورد که با اقدام خوب آیتالله معلمی و مسئولان منطقهای و پیگیریهای لازم، خوشبختانه این سوژهسازی ناکام ماند. لذا بسیار مهم است که در برخورد با چنین رویدادهای احتمالی سریعا به لحاظ مدیریتی با آنها به شکل سلبی برخورد نشود و به لحاظ رسانهای خوراک لازم برای رسانههای بیگانه فراهم نیاید، چرا که رویداد در مارپیچ تشدید قرار گرفته و صدها شایعه و سیاهنمایی در این رابطه شکل میگیرد و تدابیر برای مواجهه با رویداد در سطح عادی پیگیری شود و البته پس از بخشش و حل مساله، رسانهای کردن اظهار ندامت و پشیمانی افراد از رفتارهای قبلی به دلیل نگاه دینی و حفظ حرمت اشخاص دیگر چندان مطلوب نیست، چرا که خود مسالهی بخشش یا تدبیر ایجابی به اندازهی کافی قدرت برای ارسال سیگنال مثبت به جامعه و پیشگیری از چنین اتفاقاتی را در آینده دارد و گاهی تاکید روی پشیمانی فرد از زبان خودش، ممکن است اثرات مطلوب بر ذهن اجتماعی را نداشته باشد؛ چرا که که معصومین تاکید کردهاند گذشت زکات قدرت است و همچنین امام حسین علیه السلام میفرمایند: بهترین نوع گذشت زمانی است که فرد در مسند قدرت باشد و توان عفو و بخشش داشته باشد.
پنجم؛ بررسی رویداد از منظر کارکرد افراد در پلتفرمها و آیندهنگاری هوش مصنوعی و شبکههای اجتماعی:
یک بحث دیگر با توجه به آیندهنگاریهای صورت گرفته، این است که به زودی فضای تعاملات انسانی که اکنون به شدت تحت تاثیر فناوریهای جدید است، متحول خواهد شد و سرمایهی نمادینی که افراد در گذشته با تولید محتوای مجازی و با استفاده از تولید محتوا ایجاد میکردند به زودی اشکال بسیار پیچیدهتری در فضاهایی چون متاورس و غیره به خود خواهد گرفت و میبایست روی تبعات اجتماعی و فرهنگی چنین تکنولوژیهایی که به راحتی واقعیتهای جدید را خلق میکنند از اکنون برنامهریزی داشت و ناظر به تاثیراتی که روی نسل جوان و کاربران خواهد داشت، آموزشهای آتی برای مواجهه با این امر را مد نظر قرار داد؛ فضای مینیمالیستی پلتفرمهایی مانند اینستاگرام که موجب اتمیزگی و تفرد کاربران و ایجاد واقعیتهای افزودهی ضعیف و ابتدایی مثل فیلترهایی برای چهره یا ایجاد فضایی برای نشان دادن رفتارهای متمایز و غیر عادی برای جذب دنبالکننده میشد به زودی توسعهی زائدالوصفی خواهد گرفت و به نوعی سرگرمی و بازار جدیدی را ایجاد خواهد کرد که از مسائل پولی و تجاری جهانی تا مسائل سیاسی و فرهنگی و فردی را دستخوش تغییر خواهد نمود. علاوه بر دابسمشها میبایست منتظر سایر ابزار و امکاناتی بود که این پلتفرم ها در اختیار افراد برای خلق واقعیتهای افزوده یا کاستن از واقعیت، خواهد داد.
این پنج نکته تنها بخشی از مولفههای لازم و مواد تحلیلی پیرامون این اتفاق بود و هر چند از نظر قانونی و عرفی؛ این دابسمش چندان مطلوب نبود و بیشتر یک هیجان بیمنظور به نظر میرسید اما خبر بازگشت به کار خانم معلم قائمشهری همزمان با عید مبعث پیامبر اعظم صلواه الله، کام همه را شیرین کرد و نشان داد خیلی از مسائل را میتوان با نگاههای ایجابی و بدون ضریب دادن و در چرخهی تشدید قرار دادن آن حل کرد و این قدرت در میان مسئولان ما وجود دارد و باید برای حفظ قوام اجتماعی چنین توانی بیش از پیش هم توسعه یابد و برای این امر نیاز به تمرین و ممارست بیشتری نیز برای حل مسائل به شکل ایجابی که ناشی از درک و شناخت با رویکرد پیشگرانه است احساس میشود، به این ترتیب توسعهی توان حل مسائل اجتماعی در کانسپت و فضای ایجابی پیشنیاز راهبرد اتحاد ملی مد نظر رهبری فرزانهی انقلاب خواهد بود.
پنجم؛ بررسی رویداد از منظر کارکرد افراد در پلتفرمها و آیندهنگاری هوش مصنوعی و شبکههای اجتماعی:
یک بحث دیگر با توجه به آیندهنگاریهای صورت گرفته، این است که به زودی فضای تعاملات انسانی که اکنون به شدت تحت تاثیر فناوریهای جدید است، متحول خواهد شد و سرمایهی نمادینی که افراد در گذشته با تولید محتوای مجازی و با استفاده از تولید محتوا ایجاد میکردند به زودی اشکال بسیار پیچیدهتری در فضاهایی چون متاورس و غیره به خود خواهد گرفت و میبایست روی تبعات اجتماعی و فرهنگی چنین تکنولوژیهایی که به راحتی واقعیتهای جدید را خلق میکنند از اکنون برنامهریزی داشت و ناظر به تاثیراتی که روی نسل جوان و کاربران خواهد داشت، آموزشهای آتی برای مواجهه با این امر را مد نظر قرار داد؛ فضای مینیمالیستی پلتفرمهایی مانند اینستاگرام که موجب اتمیزگی و تفرد کاربران و ایجاد واقعیتهای افزودهی ضعیف و ابتدایی مثل فیلترهایی برای چهره یا ایجاد فضایی برای نشان دادن رفتارهای متمایز و غیر عادی برای جذب دنبالکننده میشد به زودی توسعهی زائدالوصفی خواهد گرفت و به نوعی سرگرمی و بازار جدیدی را ایجاد خواهد کرد که از مسائل پولی و تجاری جهانی تا مسائل سیاسی و فرهنگی و فردی را دستخوش تغییر خواهد نمود. علاوه بر دابسمشها میبایست منتظر سایر ابزار و امکاناتی بود که این پلتفرم ها در اختیار افراد برای خلق واقعیتهای افزوده یا کاستن از واقعیت، خواهد داد.
این پنج نکته تنها بخشی از مولفههای لازم و مواد تحلیلی پیرامون این اتفاق بود و هر چند از نظر قانونی و عرفی؛ این دابسمش چندان مطلوب نبود و بیشتر یک هیجان بیمنظور به نظر میرسید اما خبر بازگشت به کار خانم معلم قائمشهری همزمان با عید مبعث پیامبر اعظم صلواه الله، کام همه را شیرین کرد و نشان داد خیلی از مسائل را میتوان با نگاههای ایجابی و بدون ضریب دادن و در چرخهی تشدید قرار دادن آن حل کرد و این قدرت در میان مسئولان ما وجود دارد و باید برای حفظ قوام اجتماعی چنین توانی بیش از پیش هم توسعه یابد و برای این امر نیاز به تمرین و ممارست بیشتری نیز برای حل مسائل به شکل ایجابی که ناشی از درک و شناخت با رویکرد پیشگرانه است احساس میشود، به این ترتیب توسعهی توان حل مسائل اجتماعی در کانسپت و فضای ایجابی پیشنیاز راهبرد اتحاد ملی مد نظر رهبری فرزانهی انقلاب خواهد بود.
ثریا مطهرنیا
آدرس کوتاه خبر: