در صورت مدیریت صحیح این شرایط، توافق میتواند به کاهش شکافهای داخلی، تقویت فضای گفتوگو و حتی گشایشهای فرهنگی و رسانهای منجر شود.
فرصتها، چالشها و آینده دیپلماسی
«مقدمه»: در شرایطی که تنشها میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا همچنان یکی از مهمترین چالشهای سیاست بینالملل به شمار میرود، دستیابی به توافقی جدید بر سر برنامه هستهای ایران، بار دیگر به محور تحلیلهای ژئوپولیتیک و اقتصادی تبدیل شده است. هرچند تاکنون توافق نهاییای میان دو کشور به امضا نرسیده، اما در صورت تحقق چنین توافقی، جهان و بهویژه منطقه خاورمیانه شاهد تحولات مهمی خواهد بود. این نوشتار به بررسی پیامدهای احتمالی چنین توافقی بر ایران، منطقه و نظام بینالملل میپردازد و تلاش دارد با نگاهی تحلیلی، فرصتها و چالشهایی را که در صورت امضای توافق قابل تصورند، بررسی کند.
۱. اگر توافقی امضا شود: تحول در نظام بینالملل و موازنه منطقهای: در صورت نهایی شدن یک توافق هستهای میان ایران و ایالات متحده، یکی از نخستین اثرات آن در عرصه بینالملل، بازتنظیم موازنه قدرت در خاورمیانه خواهد بود. کشورهای منطقه، بهویژه عربستان سعودی، اسرائیل، ترکیه و امارات، نگران از افزایش نفوذ منطقهای ایران، بهدقت واکنش آمریکا و اروپا را رصد خواهند کرد.
بازگشت ایران به بازار جهانی انرژی، و بهویژه احیای ظرفیتهای صادرات نفت و گاز، میتواند معادلات اقتصادی جدیدی رقم بزند. همچنین در صورت کاهش تنشهای منطقهای، احتمال شکلگیری ائتلافهایی تازه برای مقابله با تهدیدات مشترک مانند تروریسم و بحرانهای اقلیمی وجود خواهد داشت.
اتحادیه اروپا نیز ممکن است با رویکردی مستقلتر از واشنگتن، به دنبال استفاده از فرصتهای همکاری اقتصادی با ایران برود، بهویژه در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر و زیرساختهای فناورانه.
۲. پیامدهای اقتصادی احتمالی برای ایران: چنانچه توافقی حاصل شود و تحریمهای اصلی علیه ایران رفع گردد، یکی از نخستین نتایج ملموس آن، بهبود وضعیت اقتصادی کشور خواهد بود. آزادسازی داراییهای بلوکهشده، افزایش صادرات نفت، و جذب سرمایهگذاری خارجی میتواند به رشد اقتصادی ایران کمک کند.
پیشبینی میشود که نرخ ارز در کوتاهمدت تثبیت شود و اعتماد عمومی به بازار تقویت گردد. صنایع کلیدی مانند پتروشیمی، خودروسازی، گردشگری و فناوری اطلاعات نیز میتوانند با ورود تکنولوژی و سرمایه خارجی، جهش قابلتوجهی را تجربه کنند.
البته تحقق این چشمانداز منوط به فراهم بودن زیرساختهای حقوقی، شفافیت مالی و ثبات داخلی است. بدون اصلاحات ساختاری، حتی با توافق، اثرات اقتصادی میتواند موقتی و شکننده باشد .
۳. پیامدهای اجتماعی و سیاسی احتمالی در داخل ایران: با فرض امضای توافق، یکی از نخستین آثار اجتماعی، افزایش امید در میان اقشار مختلف جامعه خواهد بود. تجربه توافق پیشین (برجام، برنامه جامع اقدام مشترک) نشان داد که حتی اعلام رسمی رفع تحریمها میتواند به نوعی احساس ثبات و آرامش اجتماعی منجر شود.
از نظر سیاسی، دولت امضاکننده توافق احتمالاً با حمایت نسبی بیشتری در داخل کشور مواجه خواهد شد، اما در عین حال باید منتظر مخالفت جریانهای منتقد نیز بود که ممکن است توافق را امتیازدهی یا عدول از اصول هستهای تلقی کنند.
در صورت مدیریت صحیح این شرایط، توافق میتواند به کاهش شکافهای داخلی، تقویت فضای گفتوگو و حتی گشایشهای فرهنگی و رسانهای منجر شود.
۴. چالشهای پایداری توافق: آیندهای پیچیده و حساس: حتی اگر توافق امضا شود، تضمینی برای پایداری بلندمدت آن وجود ندارد. تجربه خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ نشان داد که توافقهای بینالمللی تا چه اندازه میتوانند در برابر تغییرات سیاسی داخلی کشورها آسیبپذیر باشند.
ایران برای تثبیت این توافق نیاز به اعتمادسازی پایدار، تنشزدایی منطقهای و تقویت نهادهای نظارتی داخلی دارد. همچنین هرگونه اقدام تحریکآمیز از سوی بازیگران منطقهای یا اقدامات خلاف توافق از هر طرف میتواند توافق را به خطر بیندازد.
۵. نقش حقوق بینالملل و نهادهای نظارتی: حقوق بینالملل و نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) نقش کلیدی در تضمین اجرای توافق دارند. اگر توافق آینده با مکانیسمهای قوی راستیآزمایی، ضمانت اجرا و حل اختلاف همراه باشد، احتمال پایداری آن افزایش خواهد یافت.
همچنین شورای امنیت سازمان ملل و نهادهای اقتصادی بینالمللی میتوانند از طریق صدور قطعنامهها و تسهیل روابط مالی، مسیر اجرای توافق را هموارتر کنند.
۶. جمعبندی و آیندهنگری: در صورت امضای یک توافق هستهای جدید میان ایران و آمریکا، جهان ممکن است شاهد یک دورهی تازه از دیپلماسی، ثبات نسبی در بازار انرژی، و بازتعریف موازنههای منطقهای باشد.
با این حال، موفقیت این توافق نه تنها به مفاد فنی آن بلکه به میزان اراده سیاسی طرفین، نقش میانجیها، و مدیریت بحرانهای جانبی وابسته خواهد بود.
برای ایران، این توافق میتواند فرصتی تاریخی برای بازگشت به تعامل سازنده با جهان و بهرهبرداری از ظرفیتهای اقتصادی، انسانی و استراتژیک کشور باشد؛ به شرط آنکه بهطور مدبرانه و ملی اداره شود.
* پژوهشگر حقوق بین الملل و مدرس دانشگاه
منبع: روزنامه روژان
آدرس کوتاه خبر: