چرا هیچ نهاد نظارتی و قضایی برای برخورد با این آشفتهبازار اقدام نمیکند؛ آشفته بازاری که مستقیماً سلامت و حیات افراد جامعه را تهدید میکند و در اغلب موارد مصداق بارز شیادی و کلاهبرداری است.
ابتدا میخواهم تجربهی یک عصر خودم را از مراجعه به مغازههای داروهای گیاهی شهر برایتان بگویم. وارد مغازه اول شدم. جای سوزن انداختن نبود. رفتم یک گوشه منتظر ماندم تا مغازه خلوتتر شود و در همین حین به مکالمهی مراجعهکنندگان با آقای دکتر! (اینطور صدایش میزدند) گوش میدادم. اولین مکالمه مربوط به شخصی بود که برای درمان سرطان مغز استخوان مراجعه کرده بود و یکی از فروشندههای داروهای گیاهی یک پکیج درمانی 10 میلیون تومانی را به او پیشنهاد داده بود و البته متذکر هم شده بود که ممکن است درمان موفقیتآمیز نباشد! نفر دوم خانمی پا به سن گذاشته بود که همزمان از آرتروز زانو، واریس پا و دیسک کمر رنج میبرد و نتیجهی تمام آزمایشها و تصویربرداریهایش را جهت نشان دادن به آقای دکتر! با خود آورده بود. آقای دکتر! خواستند تمامشان را حتی عکس MRI را در آنجا جهت بررسی بگذارند و فردا عصر جهت دریافت پکیج درمانی مراجعه کنند. در تمام این مدت آنچه بسیار برایم جالب توجه بود اعتماد به نفس فوقالعاده فروشنده بود که واقعاً میتوانم بگویم در چهرهی شاخصترین چهرههای دنیای طب هم کمتر میتوان دید. مغازههای بعدی هم تقریباً داستان همین بود و تداعیکننده سریالهای طنز؛ اما در عالم واقع. میتوانستی هر چیزی را که به ذهنتان خطور نمیکند ببینید؛ از درمان دیسک کمر با زالودرمانی گرفته تا درمان کبد چرب گرید چهار که البته فکر کنم منظورشان سیروز کبدی بود آن هم فقط در عرض دو ماه!
جالب آنکه دانشمندان متفقالقول هستند که بافتهای تخریب شده کبد در مرحله سیروز غیرقابل بازسازی میباشند.
در همین حال، من همچنان با خود فکر میکردم چرا هیچ نهاد نظارتی و قضایی برای برخورد با این آشفتهبازار اقدام نمیکند؛ آشفته بازاری که مستقیماً سلامت و حیات افراد جامعه را تهدید میکند و در اغلب موارد مصداق بارز شیادی و کلاهبرداری است.
اما حقیقت تلخ دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه برخی از افراد از روی ناآگاهی از این موضوع دفاع میکنند و میگویند ما با مراجعه به این افراد بهتر نتیجه میگیریم نسبت به زمانی که به پزشکان تحصیلکرده در دانشگاهها مراجعه میکنیم. این حرف دقیقاً همانقدر عجیب است که بگویی خودروی من مشکل داشت و چون مکانیک از آن سر درنیاورد یا گفت مشکلش قابل حل نیست، آن را پیش یک فروشندهی ماشینهای اسباببازی بردم، شاید بتواند مشکلش را حل کند.
در واقع باید گفت علم پزشکی دانشگاهی کنونی با وجود تمام نواقصی که دارد و با وجود درصدی از خطاهای پزشکی که غیرقابل انکار است، هنوز مطمئنترین و ایمنترین راه برای درمان بیماریهاست. این علم ماحصل سالیان طولانی تلاش میلیونها پزشک و محقق آکادمیک در سراسر دنیاست که از طرق درست (مطالعات پیشبالینی و سپس کارآزماییهای بالینی) توسعه پیدا کرده و ساختارمند شده است. تشخیصها بر اساس ابزارهای دقیق صورت میگیرد و دستورهای درمانی بر اساس اصول صحیح و مواد مؤثرهایی میباشند که اثربخشی و ایمنی آنها بر بدن انسانهای مختلف با ویژگیهای متفاوت کاملاً بررسی شده است و مورد تأیید نهادهای معتبر بینالمللی همچون FDA قرار دارند. طب سنتی و گیاهدرمانی هیچکدام از این ویژگیها را ندارد و رفتن به سمت آن مانند شیرجه زدن به درون عمیقترین جای اقیانوس است.
لازم به ذکر است که پزشکان، محققان آکادمیک و به طور کلی دنیای علم مخالفتی با استفاده دارویی از گیاهان ندارند و اتفاقا بسیاری از داروهای موجود در داروخانهها منشأ گیاهی دارند؛ اما آنچه که مهم است بدانیم دو نکته است. آنکه باید ابتدا ماده مؤثره گیاهان را شناخت و آن را تخلیص نمود و سپس استفاده کرد و البته پیش از استفاده مراحل پیشبالینی و کارآزمایی بالینی آن طی شود تا اثربخشی، دوز مطلوب و ایمنی داروی مذکور تعیین گردد. کاری که در مغازههای گیاهان دارویی هرگز انجام نشده و نمیشود و اساساً امکان انجام و صلاحیت آن را ندارند.
لطفاً مراقب سلامتی خودتان باشید
با تقدیم احترام- دکتر آرمان رحیمی
منبع: روزنامه روژان
آدرس کوتاه خبر: