زنده یاد «فتانه ولیدی» سالهای زیادی به تنهایی به همراه با پدرش زندگی کرد و بعد از مرگ پدر در مرکز ویژه نگهداری بیماران با سختی روزگار سپری کرد، با رنجهای که همیشه و هر لحظه با او بود.
«فتانه ولیدی» یکی از نامدارترین خوانندگان زن کُرد، روز سه شنبه 3 مهرماه 1403 در سن 71 سالگی در بیمارستان توحید سنندج به علت بیماری دارفانی را لبیک گفت و روز پنچ شنبه 5 مهرماه طی مراسمی در قطعه هنرمندان سنندج با حضور هنرمندان، هنردوستان و جمع کثیری از مردم سنندج و دیگر شهرهای کردستان تشییع و به خاک سپرده شد.
این مراسم که توسط انجمن تجلیل از مفاخر و هنرمندان کردستان و هیات امناء قطعه هنرمندان سنندج برگزار شد شامل تلاوت قرآن، تشییع پیکر با اجرای دف نوازی، اجرای موسیقی چهمهری (موسیقی شیون، نوای غمبار برای فوت یک عزیز)، سخنرانی اساتید هنر، اجرای موسیقی سیاه چهمانه شیخانه و همخوانی چند ترانه این زنده یاد توسط هنرمندان حاضر بود.
فتانه ولیدی در سال 1332 در شهر سنندج دیده به جهان گشود؛ از همان کودکی پیدا بود که او خواننده با استعداد و خوش صدایی میشود. وی سپس در هنرستان عالی موسیقی تهران درس خواند و پس از آن در رادیو برای مدتی مشغول به کار شد. فتانه، نزد اساتید موسیقی همچون حسن کامکار و پدرش زنده یاد محمد شریف ولیدی که از نوازندگان و خوانندگان کردستان بود موسیقی را آموخت.
وی از سن هفت سالگی آواز خواندن را آغاز کرد و بیش از 50 ترانه را در رادیوهای سنندج و کرمانشاه و تهران ضبط کرد. او یکی از زنان پیشتاز آواز در کردستان بود. متاسفانه بیماری و مشکلات روحی شرایطی فراهم کرد که نتواند به موسیقی ادامه دهد و خیلی زود گوشهنشین شد. آهنگهای «صبری گل فروش»، «ئامان شیرین گیان»، «ئهی یاری نازدار»، «دیدهی گریان»، «له سه ر کانی» و «لایه لایه» از جمله مشهورترین آهنگهای این بانوی هنرمند بشمار میآیند.
زندگی سر به مُهر بانو فتانه روز پنجشنبه ۵ مهرماه در قطعه هنرمندان بهشت محمدی سنندج به پرده آخر رسید. بانوی آواز کردستان؛ دختری که در نوجوانی تابوشکنی کرد در سن 71 سالگی با صحنه دنیای فانی خداحافظی کرد.
وی علاوه بر بیماری روحی که دچار آن شده بود متأسفانه طی چند سال اخیر نیز به بیماری گواتر مبتلا شده بود، آلزایمر و بیماری چشمی و مشکلات مرتبط وی را ناتوان و متاسفانه خیلی زود به کام مرگ کشاند.
وی سالهای زیادی به تنهایی به همراه با پدرش زندگی کرد و بعد از مرگ پدر در مرکز ویژه نگهداری بیماران با سختی روزگار سپری کرد، با رنجهای که همیشه و هر لحظه با او بود. رنجهایی که یک تراژدی دائمی برای هر انسانی است، اما وی همیشه خنده رو و دارای روحی لطیف بود و نگاهش، صدا و ترانههای زیبایش را تداعی میکرد مانند ترانهای ماندگار و آرام بخش.
یحیی صمدی مدیر انجمن تجلیل از مفاخر و هنرمندان کردستان که سالهاست به دیدار هنرمندان میروند و بار دلجویی از آنان را بردوش میکشند و در چند سال کسالت بانو فتانه نیز سرکشی و عیادت و بخشی از کارهای وی را عهده دار شده بود در یاداشتی که به مناسب درگذشت این ماه بانوی موسیقی کردستان منتشر کرده نوشته است: «شنیدن خبر مرگ و حتی جزئیات زندگی هنرمندان و چهرههای شاخص جامعه برای افکار عمومی اهمیت ویژهای دارد چرا که روزانه نامشان و آثارشان را در آینه وجودی خود میبینند.»
صمدی نوشته است: «خبر مرگ بانو فتانه ولیدی در شرایطی در جامعه پیچید که این بانوی هنرمند زندگی پر رنج و پر مشقتی داشت. بانو فتانه ولیدی تا زمانی که مهر پدری بر وجودش میتابید زندگی آرامی داشت اما با مرگ پدر آرامش خانه دستخوش تلاطم شد و با آن وضع جسمانی بیمار، زندگی برایش امکان پذیر نبود لذا به پیشنهاد افرادی نیکوکار و رضایت اعضای خانواده به یک مرکز خصوصی نگهداری بیماران معرفی شد و حدود 7 سال در این مرکز با احترام و دقت ویژه تحت مراقبت قرار گرفت.»
این روزنامه نگار میگوید: «متولیان و مسئولان دستگاههای فرهنگی و هنری وظیفه شان بیشتر از مردم و انجمنهاس موضوع بیمه و معیشت هنرمندان و تهیه ابزار کار برای آنها خود داستانی طولانی است و بیان جزئیاتش در اینجا نمیگنجد. مرگ حق است و همه ما روزی میمیریم اما زندگی و مرگ هنرمندان ما حکایت تلخی است که زبان و قلم از نوشتن و بیان آن عاجز است.»
یحیی صمدی که سخنگوی هیات امناء قطعه هنرمندان سنندج نیز میباشد در ادامه گفته است: «با مرگ بانو فتانه دهها نفر از شهرهای دور و نزدیک با تماس از مجلس ختم و مراسم تدفین بانو فتانه میپرسیدند اما سوال این است؛ چرا بعد از مردن سراغ هنرمندان را میگیریم؟ بانو فتانه سالهاست که مرده است و کسی سراغش را نمیگیرد! کاش افرادی که با نگرانی خبر مرگ بانو فتانه را دنبال میکنند پیشتر با همین دلنگرانی سری به وی می زدند و از روز و حالش میپرسیدند.»
وی آورده است: «به زندگی چهرههای ماندگار و بزرگ نگاه کنید؛ استاد عبدالله قادرزاده (قاله مره)، استاد حسن زیرک، ماموستا هژار، ماموستا هیمن، کاک محمد اوراز و...؛ زندگیشان همه توام با رنج و عذاب بود. اگر خاطراتشان را مرور کنید زار زار به گریه میافتید. اسطورهها و «نهمر»های امروز ما مردگان زنده عصر خود بودند اما حالا پیشانی و نشان فرهنگاند!
آری، تنها بانو فتانه نیست؛ اکنون نیز مردگان هنرمند زیادی داریم که به قول پزشکان علائم حیات ظاهری دارند اما علائم زندگی، نه! قبول کنیم ما مرده پرستیم. بانو فتانه هنرمند شهیر، در همه حال شهیر است؛ اما شخصیت و اعتبار آحاد جامعه تابع تغییراتی است که روزانه از آنها سر میزند. با رفتار و عمل ثابت کنیم که دوستدار فرهنگ و هنر و دلسوز واقعی هنرمندان هستیم.»
رئیس انجمن تجلیل از مفاخر و هنرمندان کردستان یادآور شده است: «امروز بیش از هر زمان دیگری به وجود ادبا، نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان متعهد و دلسوز نیاز داریم، همه به خود آییم و قدر دانشمندان، مخترعان، فرهیختگان، نخبگان، هنرمندان و دلسوزان عرصههای مختلف را بدانیم و آنها را تکریم و پاس بداریم و بدانیم کمتوجهی به آنان ضررهای زیادی را متوجه جامعه خواهد کرد، تابلو و نماد هر مملکتی هنرمندان، نویسندگان و فرهیختگان آن هستند تابلوهای خودمان را کدر نکنیم و به این نکته امروز بیاندیشیم که فردا دیر خواهد شد و پشیمانی سودی ندارد.»
البته چندین یادداشت و دل نوشته در سوگ و به مناسبت درگذشت این بانوی موسیقی کردستان تحریر شده است و همه از توانایی و تبحر و صدای ماندگار وی سخن گفته اند. فتانه ولیدی که دههها ردپایی در پیشرفت هنر و آواز کُردی برجای گذاشت با علاقه وافر به ماندگاری هنر و موسیقی کُردی خدمت نمود.
وی با داشتن فقط دو آلبوم و یا حدود 50 ترانه در آسمان هنر کُردی هنوز هم میدرخشد. سهم فتانه ولیدی در رشد و توسعه هنر کُردی مشخص و هنرش میراثی عظیم است.
سنندج و موسیقی و آواز کُردی این پیشرفت خود را مدیون چنین هنرمندان پرتوانی است. وی بیشک با هنر موسیقی و آواز خویش به اعتلای فرهنگ کُردی و ماندگاری آن در سختترین شرایط زمانه کمک نمود.
از خصوصیات فتانه ولیدی مطرحبودنش بعنوان یک زن خواننده است که در زمانه خود برخی هنجارهای ممنوعیتپذیر را شکست و راه رشد و ترقی زنان را گشود. وی بدین وسیله به الگوی زنان در عرصه هنر مبدل گشت و نامش از سر زبانها نیافتاد.
در سایه هنر زیبا و اصیل ولیدی و امثال وی زبان هنر کُردی غنی و قوی گشته است و در عرصههای بینالمللی سخنها برای گفتن دارد و فتانه ولیدی در حافظهی فرهنگی کُردها باقی خواهد ماند؛ مانند یک سرود و آواز ملی، چون خود او ترانه بود، فتانهای ماندگار.
یکی از زیباییهای اثر هنرمند این است که وقتی خودِ صاحب هنر در آغوش خاک میآراید، اثر صاحب هنر محور جایگزینی را به جای صاحب اثر بازی میکند و جاودانگی خود را برای همیشه به تصویر میکشد و این چنین است که سعدی شیخ مصلح شیراز میفرماید: سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز/ مرده آن است که نامش به نکویی نبرند. نام فتانه همیشه به نیکویی یاد شده و می شود و هنرش را به هنرمندان و عاشقان هنر به ویژه زنان و دختران جوان که امروز رهرو وی گشته اند سپرد و قطعاً در دل و جان آنان و مردم این دیار ماندنی خواهد شد. روحش شاد، یاد و نام و راهش گرامی و پررهرو باد.
آدرس کوتاه خبر: