مشاغل آزاد معمولاً به تخصص چندانی نیاز ندارند یا در مقایسه با علوم دانشگاهی میتوان مهارتهای مربوط به آن را در دوره بسیار کوتاهتری فراگرفت و به تبع آن بسیار سریعتر وارد بازار کار شد و این خود بیشتر به اختلاف طبقاتی بین این دو قشر دامن میزند.
من اقتصاددان نیستم، اما میتوانم اقتصاد را به اندازه خودم درک کنم. آنچه در سالهای اخیر در اقتصاد ایران دیدهایم کاهش قدرت خرید تمام اقشار جامعه بوده، اما این کاهش در تمام اقشار یکسان نیست. کارمندان دولت از معلمین و مهندسین تا کادر درمان و اساتید دانشگاه و مشاغل مشابه در این میان بیشترین آسيب را دیدهاند. درآمد ناشی از کارهای آموزشی و پژوهشی در هر سطحی که باشند، به سختی کفاف یک زندگی معمولی را میدهند. اما از آن طرف اوضاع بازار زیاد هم بد نیست. درست است که در مواردی تولید کم شده و رکود اقتصادی وجود دارد، اما نظارت ضعیفی که در بازار وجود دارد زمینه سؤاستفاده بسیاری از کاسبان را فراهم آورده است. من در همین شهر خودمان دیدهام که جنسی را تا ۱۲ برابر قیمت واقعیش فروختهاند. از طرف دیگر کارمندان دولت هر ماه قبل از دریافت حقوقشان مالیاتهایشان را تا ریال آخر میپردازند در حالی که بسیاری از اصناف به راحتی فرار مالیاتی میکنند و قانون را مانند آب خوردن دور میزنند. نتیجه این دو اتفاق هم مشخص است، مشاغل آزاد نسبت به کارمندان دولت ثروتمندتر شده و به مرور شکاف طبقاتی قابل توجهی بین این دو قشر اتفاق میافتد.
از سویی مشاغل آزاد معمولاً به تخصص چندانی نیاز ندارند یا در مقایسه با علوم دانشگاهی میتوان مهارتهای مربوط به آن را در دوره بسیار کوتاهتری فراگرفت و به تبع آن بسیار سریعتر وارد بازار کار شد و این خود بیشتر به اختلاف طبقاتی بین این دو قشر دامن میزند. برخی با قیمت گذاریهای دستوری مخالفند و معتقدند به بازار لطمه میزند. من هم تا حدودی به آسیبهای این امر واقفم و فکر میکنم خوب است که قیمتها دستوری نباشند و بازار با نظارت دولت مسیر خود را پیدا کند. نه اینکه تنها کالاهای استراتژیک همچون گندم و برنج و روغن و... قیمت دستوری داشته باشند و زارعین که از اصلیترین تولیدکنندگان کشور هستند تضعیف شوند، اما بر برخی کالاهای دیگر همچون مسکن و پوشاک و امور خدماتی و حمل و نقل کالا و... نظارت چندانی نباشد و مشاغل کاذب و گاه حتی غیر ضروری همچون واسطههای فروش سودهای کلان به جیب بزنند. این هم از عدالت دور است و هم آسیبهای زیادی برای اقتصاد و رفاه و آینده ملت در پی دارد.
شایان ذکر است که یکی دیگر از بزرگترین آسیبهای این امر آن است که نسلهای بعد با دیدن درآمد بالاتر و نبود دردسرهای مرتبط با تحصیلات دانشگاهی جذب مشاغل آزاد و بعضاً کاذب خواهند شد و به تدریج از دانشگاه و آموزش و پژوهش دور میشوند و سطح سواد و تعداد متخصصین و نخبگان واقعی کشور به شدت تنزل پیدا میکند. از سویی همین تعداد نخبگان و متخصصین موجود نیز سرخورده شده یا جلای وطن میکنند و به رایگان تقدیم سایر کشورها میشوند یا سرخورده شده و به مشاغل خارج از حرفه و تخصص خود روی میآورند. نخبگان و تحصیلکردگان جامعه ما به آسیبهای ناشی از تحریمهای ظالمانه غرب واقف هستند، محدودیتهای دولت را درک میکنند و همواره به تصمیمات دولتمردان که در راستای حفظ کیان و استقلال کشور باشد احترام گذاشته و حتی از این تصمیمات دفاع میکنند، اما شایسته است دولتمردان نیز نگاهی جدیتر و کارآمدتر بر ساماندهی شیوه فعالیت اصناف، بهبود وضعیت معیشتی جامعه و حفظ جایگاه ارزشمند علمآموزی و علمطلبی داشته باشند. این مهم منطبق بر عدالت و انتظار بهجا و برحق مردم است که میهن سربلند و عزیزمان را در مسیر پیشرفت و تعالی حفظ میکند.
آدرس کوتاه خبر: