این همان پروژهی هاکان فیدان وزیر خارجهی ترکیه است که تلاش میکند با اعمال نفوذ، ترکمنها را که اقلیت کوچکتری هستند، هم پایهی عربها و کردها قرار دهد.
دولت ترکیه رسما اتحادیهی میهنی کردستان را بابت انتخاب استانداری کرد برای کرکوک تهدید کرد.
تهدید ترکیه پس از برگزاری نشست شورای استانی کرکوک میآید که با تحریم حزب دمکرات کردستان، جبههی ترکمانی و جناحی از عربها به رهبری حاکان جبوری همراه بود.
ترکیه «سلیمانیه» را متهم کرده، اقلیت ترکمن کرکوک را از عرصه حذف و حزب دمکرات را هم به حاشیه رانده است.
واکنش ترکمنها و حزب دمکرات هم شدید بود.
هوشبار زیباری، کرکوک را یک عراق کوچک خواند که ادارهی آن نیازمند وفاق جمعی و مشارکت تمام جریانها و اقلیت هاست.
بر اساس سازشی که اتحادیهی میهنی آن را جراحی سیاسی نامید- اشاره به قفل شدن موضوع در یک سال اخیر- کردها دو سال نخست منصب استاندار را در اختیار میگیرند.
سپس آن را در مقابل پست ریاست شورای استانی، در اختیار عربها میگذارند.
حزب دمکرات با انتقاد از این امر، از قسمی تروئیکای قومی دفاع میکند: چهار سال مورد نظر به سه دورهی مساوی تقسیم و به ترتیب در اختیار کردها، ترکمنها و عربها قرار گیرد.
شایان گفتن است که این، همان پروژهی هاکان فیدان وزیر خارجهی ترکیه است که تلاش میکند با اعمال نفوذ، ترکمنها را که اقلیت کوچکتری هستند، هم پایهی عربها و کردها قرار دهد.
فارغ از بررسی متغیرها و مسائل متنوع داخلی و منطقهای دخیل در مساله، میتوان گفت در این مرحله، ایران با پشتیبانی از اتحادیهی میهنی بازی را از ترکیه برده است.
کردها بزرگترین گروه جمعیتی استان کرکوک، و اتحادیهی میهنی هم حزب نخست کردها در این استان مورد اختلاف میباشد.
کسب استانداری کرکوک توسط کردها، نقطه عطفی در روندی به شمار میرود که با رخدادهای 16 اکتبر آغاز و به اخراج نیروهای پیشمرگ از کرکوک انجامید.
حزب دمکرات، آن زمان بخشی از سران اتحادیه را متهم به خیانت و فروش کرکوک کرد و با یک هجمهی رسانهای سنگین تلاش نمود پایگاه اجتماعی خود را در این استان گسترش دهد.
هر چند انتخاباتهای برگزار شده در 7 سال گذشته نشان داد که پارتی نتوانسته فرش کرکوک را از زیر پای یکیتی بکشد و کرکوکیها کماکان هوادار سلیمانیه باقی ماندهاند.
پروپاگاندای پیشگفته البته تاثیری دیرپا و درازدامن بر افکار عمومی کردهای ایران باقی گذاشت که از «زخم ناسور 16 اکتبر» عمیقا رنجور و در درک رفتار انتخاباتی کردهای کرکوک، پیدرپی سردرگم و ناامید میشوند.
تحول دیروز از یک منظر دیگر، نمایانگر مواجههی اراده گرایی متهورانه و بوالهوسی سیاسی بافل طالبانی و سیاست سنتی پارتی است.
پارتی با تلفیقی از سیاستهای اعلامی و اعمالی که لزوما منطبق نیستند و ترکیبی از سازش و اعمال قدرت، در 20 سال گذشته همواره ابتکار عمل را در کردستان بدست داشته است.
ماحصل این تاکتیک که با سویههایی چون خرید سیاستمداران مخالف از رهگذر تطمیع، ارعاب و روشهایی چون کاربست «زبان نزاکت سیاسی» همراه است، گردن نهادن کم و بیش سایر احزاب و جریانها به نقش « برادر بزرگی» پارتی بود.
اکنون بافل در نقش شخصیتی خود شیفته و غیر قابل مذاکره و مهار، نقطهی پایانی بر این سیاست نهاده و مثلا به پدیدهی « یکیهتیهای پروپارتی» کاملا خاتمه داده است.
وجه سوم رخداد اخیر، قدسی زدایی از کرکوک در ادبیات سیاسی دو حزب اصلی کرد است.
دستکم سه بار در طول سه دهه، مذاکرات کردها با بغداد در لحظهی تفاهم نهایی بر سر سرنوشت این شهر به شکست انجامیده است.
اکنون هوشیار زیباری عضو دفتر سیاسی حزب دمکرات آن را «عراق کوچک» میخواند. زیباری در نقش یک رهبر چریکی و دیپلمات فعلی نمیتواند به لوازم منطقی این سخن بیاعتنا بماند.
اگر مقصود وی ارج نهادن به توافق و مشارکت همگان در ادارهی آن است، میتوانست بدون عدول از موضع رسمی حزب متبوعش، آن را «کردستان کوچک « بنامد.
خاصه آن که در موقعیتهای این چنینی، مقامات کرد در اشاره به تولرانس مذهبی و قومی موجود در اقلیم کردستان چیره دستند و زود زود آن را به رخ خاورمیانهی خشن و خالی از مدارا میکشند!
اما ظاهرا اینجا قصدی دیگر در میان است:
نرنجاندن ترکمنها و عربها و روی خط آوردن آنکارا به قصد اعمال فشار و بهم زدن بازی و برکناری استاندار کرد حزب رقیب و برگماری هر کس غیر از او!
این داستان یک تابلو و نظرگاه چهارم هم دارد. عراقی که آمریکا پس از 2003 ساخت و ایران محتویات آن را پر کرد، به کلی فاقد مفهومی بنام اجماع و ارادهی ملی است.
غیر از شکافهای شیعه/سنی و کرد/عرب و... در داخل هریک از گروههای هویتی عمده، کهکشانی از ستیز و تفرقه وجود دارد: شیعیان با شیعیان، کردها با کردها، سنیها با سنیها و ترکمنها با ترکمنها!
این تابلویی دراماتیک از روند سیاسی پس از سال 2003 است و بر این اساس کرکوک، البته یک عراق کوچک راستین است!
آدرس کوتاه خبر: