تقصیر این را تنها بر دست دولتها نگذاریم چون دایره تقصیر و مجرمیت بسیار وسیعتر از این است و همه لایههای جامعه در شکل گیری و گسترش آن نقش دارند.
ناعدالتی در توزیع منابع و فرصتها، کاهش عواطف انسانی و افزایش حس برتری طلبی شخصی از پیامدهای عصر صنعتی و شهرنشینی است که بیشترین قربانیان خود را از میان کودکان میگیرد و آنها را از طی دوران بی غم و غصه کودکی محروم و بار سنگین نان آوری را بر دوش ضعیف آنها میگذارد.
اما کار تنها خستگی و نان آوری ختم نمیشود بلکه زمینه آسیب پذیری جان، شخصیت، روح و روان کودک را فراهم ساخته و مورد سوء استفادههای متنوع قرار میگیرند که ناخوشایندترین آن سوء استفاده جنسی است که این جنایت زمانی به اوج بی اخلاقی میرسد که کودک دختر باشد.
تقصیر این را تنها بر دست دولتها نگذاریم چون دایره تقصیر و مجرمیت بسیار وسیعتر از این است و همه لایههای جامعه در شکل گیری و گسترش آن نقش دارند زیرا این قربانیان بیگناه در سایه برجهای مسکونی، جلو فروشگاههای مجلل، در کنار منازل ویلائی لاکچری، در جوار نهادهای مدعی حقوق بشر و خداپرستی و در همسایگی خودروهای گران قیمت، مشغول واکس زدن کفش، پاک کردن شیشه ماشین، دست فروشی، گل فروشی، اسپند دود کردن و گدائی هستند.
کردستان تا 30 سال قبل پدیده کودک کار را نداشت زیرا نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اجازه شکل گیری به این پدیده را نمیداد اما ظهور پدیده مهاجرت، مناسبات جدید اقتصادی، مکاتب نوین فکری و انفجار رسانه سبب تغییر در بنیانهای فرهنگی، مناسبات اجتماعی، باورها و علایق فردی و خلق پدیده کودک کار شد.
اکنون کودکان کار در معابر همه شهرها و محل تردد کولبران مشاهده میشوند و گروهی در تلاشند تا آنها به انواع مختلف به بردگی بکشند و از این طبقه مظلوم برای افزایش ثروت کثیف خود استفاده کنند که باندهای گدائی، سرقت، زبالهگردی و مواد مخدر فروشی در صدر این گروه قرار ارند.
کودکی که باید در مدار تکامل روحی، روانی و فکری قرار گرفته و آماده ایفای نقش مثبت در آینده شود، شبها نان خود را از زبالهدان محلات مرفه نشین درمیآورد، یا در سر چهارراهها با خواهش و تمنا دستمال کاغذی، آدامس و گل را به رانندگان ماشینهای لاکچری میفروشد، یا مشغول دود کردن اسپند برای دور کردن درد و بلا و چشم حسود از مردم هستند، یا در خیابانها مشغول گدائی است و یا در پارکها مواد مخدر توزیع میکند که به مرور زمان این شغلها به سایر کودکان گسترش یافته و معضلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از آن روند توسعه را به چالش میکشد.
نقطه شروع پیامدهای منفی بی توجهی به پدیده کودکان کار در کردستان شروع شده که اگر تدابیری برایش اندیشیده نشود تا 10 سال آینده به برکت اهمال خام اندیشانه متولیان اداره استان و توسعه غلط گردشگری دیگر اثری از کشاورزی، دامداری، شیلات، صنایع دستی، مهارت آموزی و کار در واحدهای صنعتی نیست و نسلهای آینده مشغول فعالیت در مشاغل برآمده از پدیده کودکان کار و گردشگری غلط میشوند که زبالهگردی، گدائی، سرقت، فالگیری، رقاصی، مواد مخدر فروشی و دست فروشی در صدر آنها قرار دارند.
ایجاد زمینه تحصیل، مهارت آموزی، هنرجوئی و اشتغال اولین رسالت متولیان اداره استان است که آنچه اکنون ما میبینیم اثری از مسئولیت شناسی و مدیریت ندارد و تنها زمان سوزی و اتلاف عمر کوتاه کودکان است، جای خجالت دارد که بیش از 30 نهاد متولی فرهنگ، آموزش، هنر و اشتغال کشور هستند و هر ثانیه میلیاردها تومان پول هزینه میکنند اما سرنوشت آینده سازان روز به روز بدتر میشود.
امیدوارم متولیان اداره کشور و کردستان بنده را متهم به سیاه نمائی و تشویش اذهان عمومی نکرده و فکری به حال آینده آینده سازان کنند، اولین گام در این راستا پایان دادن به اجرای برنامههای فعلی است زیرا اگر کارائی داشت تا کنون نتایج خود را بروز میداد.
اما کار تنها خستگی و نان آوری ختم نمیشود بلکه زمینه آسیب پذیری جان، شخصیت، روح و روان کودک را فراهم ساخته و مورد سوء استفادههای متنوع قرار میگیرند که ناخوشایندترین آن سوء استفاده جنسی است که این جنایت زمانی به اوج بی اخلاقی میرسد که کودک دختر باشد.
تقصیر این را تنها بر دست دولتها نگذاریم چون دایره تقصیر و مجرمیت بسیار وسیعتر از این است و همه لایههای جامعه در شکل گیری و گسترش آن نقش دارند زیرا این قربانیان بیگناه در سایه برجهای مسکونی، جلو فروشگاههای مجلل، در کنار منازل ویلائی لاکچری، در جوار نهادهای مدعی حقوق بشر و خداپرستی و در همسایگی خودروهای گران قیمت، مشغول واکس زدن کفش، پاک کردن شیشه ماشین، دست فروشی، گل فروشی، اسپند دود کردن و گدائی هستند.
کردستان تا 30 سال قبل پدیده کودک کار را نداشت زیرا نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اجازه شکل گیری به این پدیده را نمیداد اما ظهور پدیده مهاجرت، مناسبات جدید اقتصادی، مکاتب نوین فکری و انفجار رسانه سبب تغییر در بنیانهای فرهنگی، مناسبات اجتماعی، باورها و علایق فردی و خلق پدیده کودک کار شد.
اکنون کودکان کار در معابر همه شهرها و محل تردد کولبران مشاهده میشوند و گروهی در تلاشند تا آنها به انواع مختلف به بردگی بکشند و از این طبقه مظلوم برای افزایش ثروت کثیف خود استفاده کنند که باندهای گدائی، سرقت، زبالهگردی و مواد مخدر فروشی در صدر این گروه قرار ارند.
کودکی که باید در مدار تکامل روحی، روانی و فکری قرار گرفته و آماده ایفای نقش مثبت در آینده شود، شبها نان خود را از زبالهدان محلات مرفه نشین درمیآورد، یا در سر چهارراهها با خواهش و تمنا دستمال کاغذی، آدامس و گل را به رانندگان ماشینهای لاکچری میفروشد، یا مشغول دود کردن اسپند برای دور کردن درد و بلا و چشم حسود از مردم هستند، یا در خیابانها مشغول گدائی است و یا در پارکها مواد مخدر توزیع میکند که به مرور زمان این شغلها به سایر کودکان گسترش یافته و معضلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از آن روند توسعه را به چالش میکشد.
نقطه شروع پیامدهای منفی بی توجهی به پدیده کودکان کار در کردستان شروع شده که اگر تدابیری برایش اندیشیده نشود تا 10 سال آینده به برکت اهمال خام اندیشانه متولیان اداره استان و توسعه غلط گردشگری دیگر اثری از کشاورزی، دامداری، شیلات، صنایع دستی، مهارت آموزی و کار در واحدهای صنعتی نیست و نسلهای آینده مشغول فعالیت در مشاغل برآمده از پدیده کودکان کار و گردشگری غلط میشوند که زبالهگردی، گدائی، سرقت، فالگیری، رقاصی، مواد مخدر فروشی و دست فروشی در صدر آنها قرار دارند.
ایجاد زمینه تحصیل، مهارت آموزی، هنرجوئی و اشتغال اولین رسالت متولیان اداره استان است که آنچه اکنون ما میبینیم اثری از مسئولیت شناسی و مدیریت ندارد و تنها زمان سوزی و اتلاف عمر کوتاه کودکان است، جای خجالت دارد که بیش از 30 نهاد متولی فرهنگ، آموزش، هنر و اشتغال کشور هستند و هر ثانیه میلیاردها تومان پول هزینه میکنند اما سرنوشت آینده سازان روز به روز بدتر میشود.
امیدوارم متولیان اداره کشور و کردستان بنده را متهم به سیاه نمائی و تشویش اذهان عمومی نکرده و فکری به حال آینده آینده سازان کنند، اولین گام در این راستا پایان دادن به اجرای برنامههای فعلی است زیرا اگر کارائی داشت تا کنون نتایج خود را بروز میداد.
آدرس کوتاه خبر: