قاچاق را در کشتیهای چند هزار تنی دریا و کاروان کامیونها و تریلیرهایی جستجو کن که بدون ترس از قانون، نهادهای مستقر در مرز و پاسگاههای مرزبانی از جادههای رسمی عبور و بار خود را بدون پرداخت مالیات، عوارض و بازرسی به مقصد میرسانند.
مرگ، زخمی شدن، ناپدید شدن و سرمازدگی کولبران یکی از منابع خبری، انتقادی و تحلیلی رسانههای دنیا، عامل جریحه دار شدن افکار عمومی، سند اثبات تبعیض در توسعه متوازن و افزایش شکاف طبقاتی است چون حکایت از غلبه ایدئولوژی بر بنیاد عقلی و اخلاقی قوانین و فساد بر مدیریت کشور دارد.
سالهاست که عفریت فساد با دستانی قدرتمند گلوی عدالت در توزیع منابع و فرصتها را میفشارد، تا 20 سال قبل شاهد دستبرد دزدان بر ثروتهای مادی توسط افرادی بودیم که از درون یکی از نهادهای حاکمیت ظهور میکردند اما امروزه از حالت فردی خارج و حالت سازمان یافته به خود گرفته و دارد مراحل تکامل مافیایی خود را طی میکند.
همه میبینیم که چه راحت روال رسیدگی به پروندههای اختلاس چند هزار میلیاردی در محاکم قضائی گیر میکند، چه راحت ظهور ابرپروندههای جدید آنها را در اذهان مردم به فراموشی میسپارد، چه راحت مجرمان در خیابانها قدم زنان به ریش مردم، قانون و توسعه میخندند و چه راحت فرزندانشان چمدانهای مملو از دلار را به خارج انتقال داده و خرج سرمایهگذاری و عیاشی میکنند.
حذف اهلیت عقلی و صلاحیت اخلاقی از معیارهای انتخاب کارشناسان، لحاظ کردن تعلقات جناحی، نسبی و سببی در واگذاری پستهای مدیریتی، پنهان کردن اطلاعات مفسدین به بهانههای امنیتی، مخفی کردن رسیدگی به پرونده غارتگران به بهانه جلوگیری از بیآبروئی خانوادههای مجرمین، نادیده گرفتن برخی مفاسد به علت تعلقات جناحی، نسبی و سببی، رسانهای نکردن نام خائنان به بهانههای مختلف و صدور احکام کوچک برای مفاسد بزرگ از عوامل اصلی گسترش دامنه فساد هستند که هر روز شاهد افزایش پرونده و ارقام هستیم.
قیام ضد شاهنشاهی در اصل اتحاد تمام هویتها و عقاید برای تقابل با انکار موجودیت و حقوق هویتها و پایان دادن به تبعیض در توسعه بود که با حضور تمام ملیتهای ایران به پیروزی رسید و همه توقع داشتند تا فصل نوینی از آزادی، عدالت گستری و مردم سالاری در کشور آغاز شود اما بعد از انقلاب بخش بزرگی از تبعیضها و خشونتها در قبال کوردها ادامه پیدا کرد که در مواردی از شدت بیشتری برخوردار بود.
یکی از سنتهای بازمانده پهلوی که بعد از انقلاب ماندگار شد نگاه ایدئولوژیک به توسعه اقتصادی بود به طوری که همه شاخصهای این مناطق در سراشیبی سقوط قرار داد، در ابتدای انقلاب ستمهای خاندان پهلوی، نبود تسلط کامل بر اوضاع کشور و جنگ داخلی را بهانه عقب ماندگی قرار دادند، بعد از پایان این شرایط جنگ ایران و عراق را علت اصلی بیان کردند و هم اکنون هم جنگ اقتصادی آمریکا را برای توجیه میآورند.
اما وفور منابع طبیعی، معدنی، انسانی و تجاری در سرزمین کوردها همه این بهانهها را رد کرده و تنها 2 علت را به اثبات میرساند 1- تسلط ایدئولوژی بر مدیریت توسعه 2- تسلط افکار افراطی و افراد فاسد بر سکان مدیریت، همه داریم میبینیم که در زمان انتخاب بیشتر مدیران تنها معیاری که مطرح نباشد اهلیت عقلایی و صلاحیت اخلاقی و تنها هدفی که مهم نباشد توسعه مناطق کوردنشین است.
از درون چنین رویکردی تنها فقر، فساد و فلاکت ظهور میکند که در حال حاضر مثل غده سرطانی تمام مناطق کوردنشین را در بر گرفته و امید به زندگی در این استانها را برای آینده سازان به حد اقل رسانده به طوری که راه مهاجرت از دیار و آوارگی در اروپا و آمریکا را به عنوان تنها راه نجات بر نوجوانان و جوانان کورد گشوده است.
در حال حاضر هیچ خانوادهای نیست که چند نفر آواره نداشته باشد، در تمام اتفاقات مرگبار مرزهای آبی و خاکی اروپا نام چند جوان و کودک کورد در صدر لیست قربانیان قرار دارد و در همه جنایات باندهای قاچاق انسان کوردها بیشترین قربانی را تشکیل میدهند.
برخی از افرادی که به علتهای مختلف امکان فرار از دیار خویش را ندارند ناچار تن به مشاغل کاذب، خطرناک و کمدرآمد مثل کولبری میدهند. بسیار ناخوشایند است که در یکسو منابع معدنی، به صورت خام به سایر استانها و دیگر کشورها صادر شود و از اینسو نوجوانان و جوانان کورد معابر مینگذاری شده، شیبهای خطرناک کوهستان، سرمای جانکاه و گرمای سوزان را برای کسب درآمدی اندک انتخاب کنند.
بسیار دردناک است که علف مراتع غنی این استانها به علت غلبه مدیریت غلط و مدیران ناکارآمد از دشتهای سارال به گاوداریهای اصفهان و قم منتقل شود و روستائیان کورد برای فرار از دست بیکاری، فقر و ناعدالتی به کولبری پناه ببرند، در زمانی که میانگین کشت آبی استانهای کم آب با استفاده از منابع آبی استانهای کوردنشین 60 درصد و میانگین استانهای پر آب کوردنشین 12 درصد باشد راهی به جز کولبری برایشان باقی نمیماند.
در حالی که 1000 کیلومتر مرز مشترک با حکومت اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق در استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرماشان و ایلام قرار دارد و میتواند انقلابی بزرگ در توسعه اقتصادی و نقشی بی بدیل در افزایش تاب آوری اقتصاد ملی در مقابل جنگ اقتصادی را بازی کند، اما این پتانسیل عظیم هم گرفتار دست سوء مدیریت و قدرت باندهای مافیایی شده است.
اما اجازه نمیدهند این لقمه نان کولبری هم به راحتی از گلوی کوردها پایین برود، در پاسگاههای مرزی به بهانه مبارزه با قاچاق و واردات کالای تقلبی بی رحمانه بر تن نحیف و خسته کولبران شلیک میکنند، هر هفته چند نفر کولبر در معابر قدیمی کشته و زخمی میشوند و عدهای هم از ترس تیرباران شدن راههای خطرناک کوهستان را در برمیگیرند که مدام شاهد سقوط از ارتفاع و سرمازدگی آنها هستیم.
مشقت شغلی و مرگ و زخمی شدن کولبران علاوه بر اینکه وجهه حاکمیت در مناسبات جهانی را به چالش میکشد سبب آسیب دیدگی اتحاد و امنیت ملی هم میشود زیرا عدالت در توزیع قدرت، ثروت و منزلت موجب ایجاد و تحکیم اتحاد و امنیت ملی میشود نه برخورد از موضع قدرت.
سخن آخر این است: قاچاق را در کشتیهای چند هزار تنی دریا و کاروان کامیونها و تریلرهایی جستجو کن که بدون ترس از قانون، نهادهای مستقر در مرز و پاسگاههای مرزبانی از جادههای رسمی عبور و بار خود را بدون پرداخت مالیات، عوارض و بازرسی به مقصد میرسانند.
کوله 50 کیلیوئی کولبر نمیتواند کوچکترین آسیبی به توسعه اقتصادی کشور وارد کند، اگر در وطن پرستی صادقی و دلت برای میهن میسوزد «این گوی و این میدان».
آدرس کوتاه خبر: