به هیچ عنوان نباید از بازیابی مرجعیت نوعدوستی جهانی خود؛ غفلت کنیم، هر چند علیه این بازبالندگی توطئههایی به شکل تاریخی و کنونی وجود دارد.
![](/uploads/posts/2024-05/medium/1715873710_img_20240516_190053_690.jpg)
دیگرخواهی به معنی نادیده گرفتن خود نیست بلکه در چشماندازی آیندهنگارانه و فرا افقنگر؛ خواستن سعادت خویش است.
محبت و دیگرخواهی چیزی نیست که ابداع شده باشد بلکه در وجود همهی انسانها موجود و زنده است اما برخی این مسالهی الهی، انسانی و طبیعی را در سایهی باورهای غلط یا منافع مادی یا مافیایی خویش میخواهند رویاپردازی و خیالسازی، جلوه دهند و خوشبختی جمعی را امری ناشدنی، غیر ممکن و آرزوی محال، بازنمایی کنند.
محبت و دیگر خواهی عین عقل روشن و خیرخواه است که آیندهی بلند مدت انسانها را می بیند.
از دید بلند مدت یک انسان یا یک گروه یا یک جنبش خیرخواه فقط به منافع شخصی، گروهی و جمعی خود توجه نمیکنند و ارزش نمادین پیدا کردن کارهایشان، برایشان اهمیت چندانی ندارد و در اولویت نیست، چرا که خیرخواهان، خوشبختی خود را هم در خوشبختی همه میبینند و این غریزهی زندگی و زیبایی است که آن فرد، گروه، سازمان یا مجموعهی خیرخواه را به پیش میبرد.
در امور بشردوستانه باید تلاش کرد که کار خوب یا امر زیبا یا دیگرخواهی به گفتمان ابزاری قدرتهای دولتی یا شرکتهای دارای منافع خاص، مبدل نشود.
دیگر خواهی؛ امری آزاد است و در جستجوی آزادی و حقیقت است؛ به این معنا که خودش در ذات خود یک حرکت سیاسی ضد استیلا و سلطه است.
انسانی را تصور کنید که در عصر تراشهها و تکنیکی نوع بشر برای یک کار خوب و تنها به نیت حمایت از انسانیت و شرافت حرکت میکند؛ همین امر حرکت در واقعیت و در ذات خود یک حرکت سیاسی ضد جریان مسلط زندگی است که بر انزوا و کنترل انسان به مدد ابزارهای مختلف سیاسی، تکنیکی، اقتصادی، فرهنگی و حتی متافیزیکی تاکید میکند.
دیگر خواهی شکل قوی تجلی انسانیت و معنای کائنات و خلقت است و آن هنگام که دیگر خواهی به شکل افقی و عمودی یک پهنهی اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد و جریانساز شود، انرژی تغییر و تحول و بازسازی نظم اجتماعی را ایجاد میکند.
وقتی ما متوجه شویم که هر چه تضادها و بی عدالتیها و رنجهای جمعی کمتر شود؛ آنگاه در ابتدای درک زندگی جدیدی برای خودمان و عزیزانمان میشویم؛ چرا که ما در جامعه امنتر و مرفهتر قرار خواهیم گرفت و رنجهای کمتری خواهیم کشید.
حال این مساله را باید برون سرزمینی و بزرگتر از مرزبندیهای جغرافیایی و عقیدتی و... دید. جهانی که در آن بیعدالتی و ناحقی در قالب مشغولسازی بشریت به منازعه و انشعاب شعلهور باشد امنیت و رفاه نوع بشر را از بین میبرد.
محبت داروی بسیاری از دردها و آسیبهای اجتماعی است. محبت مانتد شاخهی نوری است که میتواند بدترین و سیاهترین قلبها را هم تحت تاثیر قرار دهد.
گاهی یک قاتل هم با محبت و توجه، احساس دیگرخواهی میکند و این تجریهی زیستهای است که در برخورد با برخی مجرمین به شخصه دیدهام و گویی؛ احترام و توجه و تلاش معطوف به دیگرخواهی حتی سختترین قلبها را تحت تاثیر قرار میدهد.
تلاشهای فردی و گروهی نیکوکاران در ایران باید دولتها و مجامع و سازمانهای بین المللی را هم جهتدهی کند و ایران باز باید مرجعیت مسائل انساندوستانه و حقوق بشری را در سطح جهانی به دست آورد.
تمدن ما اولین الواح حقوقی را به جهان هدیه کرده و منشور کورش تنها یکی از الواح به دست آمده است و الواح دیگری نیز وجود دارد که به حقوق انسان پرداخته است و متاسفانه دست مرموزی سعی کرده علاوه بر تجزیهی قلمرو ایران و علاوه بر ایجاد تفرقه و فرقهسازی در داخل سرزمین ما؛ چهرهای ضد بشری از ایران و ایرانی را تصویرسازی کند که جدّاً محل هشدارها و تأملهای جدی برای همهی ماست.
حوزهی تمدنی ما که از آسیای میانه و شبه قارهی هند تا مرکز اروپا گستردگی داشته و ما ایرانیها که تاریخن بنیهی مادی و معنوی انتقال پیام به مردمان جهان را داریم و پیام ما نیز به دلیل پشتوانه و حقیقی بودن حتما مورد استقبال مردم جهان قرار میگیرد به هیچ عنوان نباید از بازیابی مرجعیت نوعدوستی جهانی خود؛ غفلت کنیم، هر چند علیه این بازبالندگی توطئههایی به شکل تاریخی و کنونی وجود دارد.
اما مرجعی که بتواند مفهوم امنیت جمعی، مهربانی بشری، رفاه جهانی و... را در عصر رقابت و انحصار و جنگ و بی ثباتی که در اثر طراحیهای مافیاهای جهانی ایجاد شده را منتقل نماید و با پیام محبت و انسانیت و رفاه و... حقیقی برای همه به پیش برود؛ آن مرجع در عرصهی جهانی موفقتر و تاثیر گذارتر خواهد بود و کشور خودش نیز مورد احترام همه قرار خواهد گرفت و پیشرفت خواهد کرد.
آدرس کوتاه خبر: