مسئولان و مدیران کشور با توجه به جمیع جهات و لزوم درک لوازم و ابزارهای حکمرانی مطلوب متوجه این امر باشند که سیاست داخلی هم مانند سیاست خارجی، احتیاج به سیاست ورزی و تدبیر و داد و ستد میان مردم و حاکمیت برای حفظ انسجام ملی دارد.
برای بررسی آناتومی اعتراضات اخیر و ارائهی راه حل قطعا نیازمند پژوهشهای علمی هستیم، اما چیزهایی را که از کلیت رویدادهای مهرماه ۱۴۰۱ قابل درک است را میتوان به دو دسته عامل کلی داخلی و خارجی تقسیم کرد.
برخی از دلایل داخلی شکلگیری اعتراضات؛
۱. جهتگیری اقتصادی دولتها در سالهای متمادی که موجب تعمیق شکافهای طبقاتی در جامعه شد.
۲. طوفانهای تورمی بزرگ که موجب کوچک شدن طبقهی متوسط گردید.
۳. الیگارشیک شدن بیشتر بخشهای ساختار حاکمیتی و در نتیجه وقوع مفاسد، سودجوییها و سواستفادهها از کوچکترین مجموعهها مانند سمنها تا بانکها، نهادها و وزارتخانهها و وقوع انواع جرایم و اخبار مربوط به انواع سودجوییها در رسانههای داخلی.
۴. رشد افراد کم مطالعه و شخصیتهای غیر علمی که تنها به واسطهی خویش آوندی یا روابط سیاسی که قد و قامت نظام مدیریتی کشور را کوتاه کردهاند.
۵. عدم برنامه ریزی برای پاسخگویی به مطالبات جمعیت عظیم زنان و جوانان از بحران کار تا بحران مسکن و درآمد.
۶. ایجاد بسترهای آسیبزای فرهنگی مانند گشت ارشاد و امثالهم که نوعی سفرهی آماده برای بهرهبرداری بیگانگان است.
۷. عدم اطلاعرسانیهای به موقع و اظهار مسئولیت پذیری فوری در اتفاقات و رویدادهای ناگوار.
۸. عدم رعایت بهداشت کلامی و استفاده از ادبیات هیجانی توسط برخی افراد و تحریک مجدد بخش معترض جامعه برای واکنش نشان دادن به این اظهارات.
۹. خلا برنامهریزی برای ایجاد حس مشارکت سیاسی و اجتماعی و احساس مالکیت جوانان و در نتیجه بیگانه شدن بخشی از جوانان با بوروکراسی و قدرت سیاسی کشور.
۱۰. بیتوجهی به نحوهی آموزش اعتراضهای مدنی و ایجاد بسترهای قانونی برای شنیدن صدای جمعیتهای معترض.
۱۱. فقدان نظریهی فرهنگی متناسب با تهدیدات نوین فرهنگی که به مدد جعل، هنر، تکرار دادههای غلط، تهییج، فضاسازی و غیره انجام میگیرد.
۱۲. کمبود فضای گفتگو، شادی آفرینی و رسیدگی به نیازهای مدنی.
تنها بخشی از ریشههای اعتراضات اخیر در کشور در بخش داخلی است.
اما از جنبهی خارجی برخی از دلایل دامن زدن به اعتراضات مردمی در ایران توسط بیگانگان عبارتند از؛
۱. مقاومت ایران در برابر تحمیل برجام نصفه و نیمه توسط تروئیکای اروپایی و ایالات متحده که صرفا ابزاری در دست آنها برای تحمیل ارادهی خود بر ایران باشد.
۲. جهتگیری سیاست خارجی ایران در نظم جدید جهانی که سعی میکند موقعیت خود در مسائل مربوط به ژئوانرژی، ژئوپلیتیک و دسترسی به کریدورها را بهبود ببخشد و فشار غرب بر ایران برای مسدود کردن همکاریهای راهبردی ایران و کشورهای بزرگ آسیایی.
۳. وقوع جنگ اوکراین، تنش در تایوان و تشدید رقابت میان قدرتهای جهانی برای حفظ هژمونی پولی، اقتصادی، نظامی و سیاسی خود بر جهان که چهار بازیگر مهم آن ایالات متحده، اتحادیهی اروپا، چین و روسیه هستند که به بحران غذا و انرژی و صرف هزینه های نظامی زیادی انجامیده است.
۴. تلاش بازیگران منطقهای در خاورمیانه برای استفاده از شرایط و تضعیف ژئوپلیتیکی ایران و حذف ایران از مسیرهای عبور کالا و خدمات و انرژی و مسدود کردن دسترسیهای ایران به اروپا.
چنین دلایل عمدهای موجب شده تا در جنگ ترکیبی جدید غرب و رقبای منطقهای انواع و اقسام تاکتیک ها از جمله؛ جنگ رسانهای، جذب سلبریتیها و ورزشکارانی که مسئولان برای استفاده از توان آنها برنامهای ندارند، جنگ سایبری، جنگ اطلاعاتی، نفوذ تروریستی، جنگ نامنظم به مدد گروهکهای مسلح پیرامون کشور، جنگ دیپلماتیک، تحریمهای مداوم، تهدیدهای به اصطلاح معتبر نظامی، سارماندهی به اپوزیسیون خارج از کشور، جنگ شناختی و سایر تاکتیک ها علیه ایران به کارگرفته شود تا با بی ثبات سازی داخلی و تضعیف مرزهای پیرامونی زمینه چینی لازم برای تحمیل ارادهی خود بر ایران پیدا کنند و کارت حقوق بشر را در آینده برای خود به کارتهای امنیتی و مشروعیت بخش در جهت اقدام علیه ایران تبدیل نمایند که البته این فقط یکی از سناریوها از چند سناریویی است که بیگانگان به طور همزمان علیه ایران، طراحی و اعمال کردهاند.
مدیریت داخلی کشور بایست متوجه باشد که مردم تغییرات خوب و قابل لمس را تشخیص میدهند و همواره از آن استقبال میکنند و قشر خاکستری جامعهی ایرانی با نگرانی تحولات خارجی و داخلی را دنبال میکند، افرادی که به بهانهی عقبنشینی مانع از رجعت نظام به آرمانهای اصیل انقلاب میشوند و تنها راه حل را واکنش سلبی و سخت در برابر مسائل نرم - که احتیاج به کار و برنامهریزی دارد- میدانند و با پاسخهای رسانهای خطی و سنتی درصدد توجیه وضع موجود هستند و حتی از ارائهی یک بریف سادهی رسانهای از شرایط داخلی و خارجی ناتوانند تا قدمی کوچک برای تنویر افکار عمومی برداشته باشند، چگونه میخواهند کشور را در این شرایط مدیریت نمایند؟
امید که مسئولان و مدیران کشور با توجه به جمیع جهات و لزوم درک لوازم و ابزارهای حکمرانی مطلوب متوجه این امر باشند که سیاست داخلی هم مانند سیاست خارجی، احتیاج به سیاست ورزی و تدبیر و داد و ستد میان مردم و حاکمیت برای حفظ انسجام ملی دارد و رسیدگی به مطالبات مدنی مردم، هیچگاه عقبنشینی نیست، بلکه پیش روی نظام به سوی اهداف عالی انقلاب اسلامی است و مسائلی چون توجه به ارزشهایی چون حجاب از سوی بخشی از مردم منوط به رعایت ارزشهای اسلامی و انقلابی از سوی حاکمیت است که در این نوشتار به بخشی از آنها اشاره شد و مطمئنا عرف و فرهنگ دینی مردم ایران پس از توازن بخشی به نیروهای اجتماعی خود راه حلی متناسب در برابر تبلیغات ضد حجاب را ارائه خواهد کرد و حکومت تنها میتواند با تسهیل زمینههای پاسخهای نرم و حرفهای و روشنگری از خود جامعه برای حل چنین مسائلی در سویههای ایجابی استفاده کند.
خداوند به رسول اکرم(ص) میفرماید؛ اگر اخلاق نیکویی نداشتی مردم از دور تو پراکنده میشدند، توجه به روانشناسی اجتماعی، پرهیز از منت گذاری و تهدید، آنالیز صحیح شرایط، اقدام عملی برای رفع فقر و فساد و تبعیض و ارائهی خدمات به جامعه و سایر نکات پیش گفته موجب میشود تا در برابر تئاتر سیاسی و پرفرمنس محور بیگانگان بتوان با نوعی رویکرد فاصلهگذار و تبیینی، زمینههای بازتولید ارزشهای مشترک دینی و ملی ایرانیان را بازتولید کرد که تمامی این امور به وجود نیروهای کیفی در یک ارکستر بزرگ سیستماتیک نیاز دارد که توانایی مدیریت اقتصاد و فرهنگ را داشته باشند و خود محصول مناسبات ناموزن و الیگارشیک جاری نباشند.
پیش گفته موجب میشود تا در برابر تئاتر سیاسی و پرفرمنس محور بیگانگان بتوان با نوعی رویکرد فاصلهگذار و تبیینی، زمینههای بازتولید ارزشهای مشترک دینی و ملی ایرانیان را فراهم کرد که تمامی این امور به وجود نیروهای کیفی در یک ارکستر بزرگ سیستماتیک نیاز دارد که توانایی مدیریت اقتصاد و فرهنگ را داشته باشند و خود محصول مناسبات ناموزن و الیگارشیک جاری نباشند.
آدرس کوتاه خبر: