«آب» مهمترین و استراتژیکترین منبع عصر حاضر
بر اساس میزان جمعیت، شاخص مصرف آب و روند افزایش جمعیت کشور، انتظار میرفت که بحران آب از سال 1415 خود را نشان دهد؛ اما با مصرف بیرویه آب، این اتفاق 10 تا 15 سال زودتر روی داد و ما هم اکنون با «ورشکستگی آب» مواجه هستیم.
گرمایش جهانی و موضوع تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیتهای بشر یکی از چالشهای اصلی محیط زیستی است که در دو دهه اخیر توجه بسیاری از صاحبنظران و محافل سیاسی و علمی جهان را بهخود جلب کرده است. در حال حاضر این حقیقت که بشر وضعیت جو و زیستگاه کره زمین را تغییر میدهد، بر همگان مشخص شده است و در عمل نیز شاهد بروز این تحولات مخرب زیست محیطی هستیم. این پدیده باعث بهوجود آمدن عواقب و پیامدهایی بر تنوع زیستی اکوسیستمهای مختلف کره زمین، منابع طبیعی، امنیت غذا، بحران آب، مسائل اقتصادی و اجتماعی، شبکههای هیدرولوژیکی، گسترش شیوع آفات و بیماریها و بهطور کلی ایجاد اختلال در کلیه شبکههای حیات بشری و سایر موارد مرتبط با این موضوع شده است. بدون شک همگی ما در هر جایگاهی و از هر منظری اعم از اشخاص حقیقی، سازمانها، شرکتها و فعالان اقتصادی و... باید در چارچوب تعهد عملگرایانه به مسئولیتهای اجتماعی خود در قبال جامعه بشری بیشتر به این موضوع توجه داشته باشیم.
بر اساس میزان جمعیت، شاخص مصرف آب و روند افزایش جمعیت کشور، انتظار میرفت که بحران آب از سال 1415 خود را در کشور نشان دهد؛ اما مصرف بیرویه آب، حفر صدها هزار چاه غیرمجاز، برداشت بیش از 110 میلیارد مترمکعب از مخازن زیر زمینی، خشک شدن تالابها و رودخانهها، کاهش روان آبها نسبت به گذشته، 10 تا 15 سال زودتر اتفاق افتاد و ما هم اکنون با «ورشکستگی آب» مواجه هستیم. شاید مهمترین مشکل کنونی، فقدان مدیریت حوضه آبریز و بیتوجهی به این مهم است. عدم انطباق تقسیمات سیاسی و مرزبندی استانها با تقسیمبندی اکولوژیک و 6 حوضه اصلی و 30 حوضه فرعی آبریز کشور است. اگر تقسیمبندی سیاسی کشور با تقسیمبندی اکولوژیک سازگاری داشت، با همین میزان آب و استفاده از ساز و کارهای حکمرانی آب، کمآبی و بیآبی نمیتوانست این چهره کریه را از خود نشان دهد. انتقال آب از حوضه به حوضه خارج از برنامه آمایش سرزمین از دیگر خطاهای فاحش بوده است که محصول عدم مدیریت حوضه آبریز و عدم انطباق با تقسیمات استانی بوده است.
بخش زیادی از جمعیت شهرها و روستاها تنش آبی را در منابع آب شرب احساس میکنند و این وضعیت تا چند سال دیگر بسیار شدیدتر میشود.
کمآبی وارد قلب زندگی روزانه مردم شده و این منجر به شروع نا آرامیهای اجتماعی خواهد شد.
مسئله «آب» میانبخشی است و نمیتوان تنها با دید اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی به آن نگاه کرد.
متأسفانه بسیاری از سیاستمداران، کماکان به کمآبی ایران اعتقادی ندارند و بر طبل پروژههای انتقال آب میکوبند.
و اگر تغییر مسیر ندهیم، احتمال این وجود دارد که زیستپذیری ایران از بین برود و تبدیل به عبرت تاریخ شویم.
استفاده صحیح از منابع آبی کشور میتواند در گامهای توسعه یک کشور تاثیر دو چندان داشته باشد. شاید وقت آن رسیده کارشناسان به بحث« آب مجازی » بهاء دهند تا بتوانیم این منبع را حفظ و حراست کنیم.
* کارشناس ارشد مهندسی و مدیریت منابع آب
آدرس کوتاه خبر: