تنها را ممکن و باقی مانده برای دستیابی به حق اشتغال دانشآموختگان علوم سیاسی، اتخاذ واکنشهای عملگرایانه میدانی و واقعبینانه است که اتفاقاً امروزه نمود بارز آن را در میان معلمان و پرستاران میبینیم.
بحران اشتغال در رشته علوم سیاسی معلول ذهن مسموم نمایندگان و کارگزاران نظام سیاسی در مجلس شورای اسلامی و وزارت علوم میباشد و در این راستا نیز به نظر میرسد برای همگان آشکار شده است که سیاست صبر و انتظار، مکاتبات پی در پی، طی کردن مراحل قانونی، لابیگیری در مجلس و... برای اشتغال علوم سیاسی حاصلی جز بی ارج کردن منزلت دانشآموختگان علوم سیاسی نداشته است؛ در نتیجه تنها را ممکن و باقی مانده برای دستیابی به حق اشتغال دانشآموختگان علوم سیاسی، اتخاذ واکنشهای عملگرایانه میدانی و واقعبینانه است که اتفاقاً امروزه نمود بارز آن را در میان معلمان و پرستاران میبینیم.
این در حالی است که فارغالتحصیلان علوم سیاسی در مقایسه با آنها یک گام هم عقبتر هستند. تصور کنید که در مقایسه با رشته علوم سیاسی امروزه فارغ التحصیلان بسیاری از رشتهها دیگر مشکلی از جهت مسئله اشتغال ندارند یا حداقل مشکل کمتری دارند اما دانشآموختگان علوم سیاسی هنوز در حال مبارزه برای مسئله اشتغال هستند تا چه رسد به مسئله میزان دستمزدها و یا افرایش حقوقها که امروزه مسئله و خواسته سایر گروهای شغلی دیگر میباشد.
* دکتری علوم سیاسی
آدرس کوتاه خبر: