نوروز جشنی است براساس رویدادی طبیعی که در طی زندگی بشر و همزیستی با آن ایجاد شده است.

نوروز جشنی است براساس رویدادی طبیعی که در طی زندگی بشر و همزیستی با آن ایجاد شده است. انسان متمدنی که با آغاز عصر کشاورزی پس از هزارهها شکار و دورهگردی در هلال خصیب مسکن گزیده و خود را با گردش فصول و چرخش زمین و وضعیت آب و هوا وفق داده است؛ در واقع نوروز روایت سازگاری مردمان این سرزمین با طبیعت است بدون نژاد و زبان و دین و مذهب و ملیت. بنابراین نه متعلق به قومی خاص و نه آیین و مناسکی مذهبی است نه مبدا ملی و حکومتی است و نه سرآغاز و پایان فرد و گروه و دسته و حکومتی خاص و نه شرح شورش و قیام و نه ستایش و عبودیت است.
هزاران سال است نه فاتحان و اشغالگران از آشوریها و یونانیها تا استعمارگران و بنیادگرایان چه با شمشیر و خون، چه با زبان دین و مذهب و ابزار تکفیر نتوانستهاند نوروز را از ذهن و خاطر این مردم بزدایند.
چه ثبت ملی و جهانی نوروز برای گروه و دستهای خاص و چه برائت و تکفیر نوروز و خواندن آن همچون ستایش آتش و شرک از سوی گروهی مذهبی و دستهای ایدئولوژیک نشان از درک غلط و ناآگاهی از این رویداد طبیعی و جشن رستاخیز طبیعت است.
برافروختن آتش در جشن نوروز همچون نماد گرما و روشنایی مژده پایان سرما و آغاز گرم شدن زمین و زنده شدن مجدد طبیعت است آن هم در سرزمینی که سرمای زمستان و بهمن یخبنداناش مصیبتها و سختیها داشته و گرما و آتش نعمتی دلپذیر بوده است.
از سوی دیگر نوروز سرآغاز غلبه روشنایی بر تاریکی بوده است و پایان گرسنگی، سرما و یخبندان، تاریکی و بیکاری و خانهنشینی انسان زاگرسنشین بوده و نوروز سرآغاز روشنایی، فصل کشاورزی، فراوانی و وفور نعمت بوده است. بنابراین اهمیت آتش و روشنایی را برای این مردمان نباید از یاد برد. توهم پرستش آتش در چنین مراسمی نشان از جهل و دشمنی با چنین رویدادهایی است و حتی تقدس آتش در نزد زرتشتیان به مثابه پرستش آن نیست و حتی پیوند دادن این آتش افروختن با آیین زرتشت هم نمیتوان نشان و ادعای ساختگی جموداندیشان را فراهم نماید کما اینکه تقدس اماکن و نمادهای مذهبی دیگر ادیان چه اسلام و چه مسیحیت و یهودیت هم نمیتواند نشان از پرستش آنها باشد. از سوی دیگر قبل از آنکه آیین زرتشت در فلات ایران ظهور و گسترش یابد در میان مردمان این سرزمین نوروز گرامی داشته شده و جشنی عمومی بوده است.
تاریخ هزاران ساله این سرزمین و اتفاقات ریز و درشتاش بر ما ثابت نموده و آینده را اینگونه ترسیم میکند که تا زمانی زمین به دور خورشید بچرخد تا زمانی که گردش فصلها در جریان باشد تا زمانی که بهار از پی زمستان بیاید تا زمانی که فاصله زمین با خورشید اینگونه باشد و سرما و گرما و روز و شب در این محاسبه دقیق جای خویش را داشته باشند نوروز هم همچنان خواهد بود و هر نسل و عصری دیگر هم بیاید و هر تکنولوژی و تصرفی در کره زمین حاصل گردد باز هم نوروز نوروز است نه دشمنی و عناد، نه یاوهگویی و فلسفهبافی و نه خون و شمشیر و باروت میتواند این در همکنش انسان و طبیعت و حاصل هزاران ساله تجربه زیستهاش را نابود سازد و به فراموشی بسپارد و چه بسا صدها و هزاران حادثه و دگرگونی جوامعه انسانی این سرزمین با رمز نوروز به وقوع پیوسته و به پیروزی رسیدهاند.
نوروز همچون رمز آزادی، غلبه روشنایی بر تاریکی، پایان انجماد و تاریکی و دهها نشان دیگر که الهام از نوروز و آن اتفاق بینظیر در غلبه بهار و روشنایی و گرما بر زمستان و تاریکی و سرما بوده است.
نوروزتان خجسته باد.
* دکترای تاریخ
آدرس کوتاه خبر: