با توجه به اينكه سالها تجربهی تدریس در مناطق روستایی کم برخوردار را دارم بر این باور هستم که در خلاء یک طرح جهشی و فوری برای حل مشکلاتی که منجر به ظهور پدیدهی معلّمهای پروازی شده است در آیندهای نه چندان دور ناعدالتی آموزشی به صورت گسترده در استانهای کمبرخوردار به شکل فراگیر خود را عیان خواهد کرد و طیف وسیعی از دانشآموزان سرخورده از تحصیل و بازمانده ار تحصیلات تکمیلی و ناتوان از انتخاب شغل و بیمهارت در زمینههای مختلف مواجه خواهیم شد.
یکی از چالشهای نوظهور سالهای اخیر در حوزهی آموزش روستایی؛ به وجود آمدن پدیدهای به نام معلّمان پروازی است.
برهم خوردن توازن و تناسب عدالت آموزشی میان کلانشهرها و شهرهای کوچک، ظهور مدارس خصوصی لاکچری یا مدارس خاص دولتی در برخی شهرها، یا شکاف میان مدارس مناطق مرفّه و مناطق حاشیهای شهرها و میان مدارس شهری و روستایی؛ از لحاظ دسترسی به معلم و دبیر، کیفیّت آموزش، برخورداری از امکانات کمکآموزشی، بافت و ساخت مدارس، دسترسی به منابع فوق برنامه، فعالیتهای تفریحی و پرورشی در قالب برگزاری اردوها و رویدادهای دینی، هنری، ورزشی، علمی، تاریخی و تمام مسائلی که میان اقشار برخوردار و کم برخوردار نوعی تمایز و بی عدالتی ایجاد میکند به اندازهی کافی هولناک و ناراحتکننده بود تا جایی که حتی برخی افراد برای کودکان خود مدارس خاصی را از منابع املاكهای مصادرهای و غیره ساختند و در بهترین و مرغوب ترین نقاط کلانشهری مانند تهران برای فرزندان خود مدرسههایی خصولتی احداث کردند و بعداً نیز برای توجیه اقدام خود بحث مشکلات فرهنگی و لزوم احداث مدارس خاص را مطرح نموده و حتی در چند نقطه از کشور نیز چند مدرسهی خیرساز را بنا کردند تا انتقادها را خنثی کنند.
حال پرسش اینجاست؛ یک دانش آموز روستایی یا شهرستانی چگونه با دانشآموازان مدارسی که با اخذ نزدیک به صد میلیون تومان شهریه در مناطقی مانند الهیه و سعادت آباد و شمال شهر تهران، بهترین کیفیت آموزشی و پرورشی را به مشتریان خاص خود ارائه میدهند و بیشتر دانشآموازان این مدارس حائز رتبههای برتر کنکور میشوند حتی از مدارس مناطق دیگر پایتخت تمایز معناداری دارند، رقابت کند؟ چگونه در کنکور حائز رتبهی برتر شود و چگونه به میانجی تحصیل به شغل و درآمد پایدار فکر کند؟
با این مقدمه میبایست پدیدهی نوظهور معلمان پروازی در روستاها را بیشتر معرفی و بررسی کرد تا متوجّه عمق کمعدالتی مضاعف آموزشی در روستاهای کردستان و برخی استانهای دیگر با مدارس لاکچری کشور شد.
یکی از مهمترین و ریشهایترین دلایل به وجود آمدن معلّمان پروازی، عدم توسعهی متوازن نقاط کم برخوردار و مهاجرت روستاییان برای دسترسی به کار و امکانات در نقاط دیگر کشور است که به نوبهی خود منبعث از شوکهای اقتصادی، فقر، خشک سالی، کمبود درآمد، بیبرنامگی در حوزهی توسعهی روستایی، عدم دسترسی به امکانات فرهنگی و بهداشتی و تغییر ذهنیت از ماندن در روستا به رفتن از روستا و مهاجرت در اثر مسائل فوقالاشاره است و حتی خانوادههای معدودِ باقی مانده در روستاها به دلیل مشکلات معیشتی به سمت تکفرزندی شدن و در نتیجه کاهش شدید جمعیّت دانشآموزان پیش میروند که این معضل باعث میشود تا مدارس روستاهای کمجمعیّت برای وزارت آموزش و پرورش صرفهی اقتصادی نداشته باشد و معلّمین مجبور شوند چند روز در هفته در یک روستا و چند روز دیگر را در روستایی دیگر به تدریس بپردازند. حال به این نکته نیز بایست توجه کرد که مدارس روستایی؛ مدارسی چند پایهای با یک معلّم هستند و آموزگار در شرایط عادی همواره با مشکل کمبود وقت برای تدریس با کیفیّت به دانشآموزان مواجه است اما در شرایطی که آموزگار به شکل معلّم پروازی در بین دو روستا در هفته در حال تردد باشد این کمبود وقت برای دانشآموزان چند پایه در دو مدرسه؛ تشدید خواهد شد و دانشآموزان علاوه بر حضور در مدارس کم کیفیت روستایی که همواره با مشکلات جانمایی غلط مکان مدرس، فرسودگی، بیامکاناتی و بعضا نا امن از لحاظ حصار کشی و مقاومت بنا و غیره دست و پنجه نرم میکنند، در چنین شرایطی از لحاظ تحصیلی به شدت ضربه پذیر میشوند.
شخصاً تجربهی تدریس همزمان در دو مدرسهی روستایی به صورت پروازی را دارم؛ برای حل چنین چالشی با قبول مسئولیت سنگین و با هدف جلوگیری از افت تحصیلی، دانش آموزان دو مدرسه را به صورت چرخشی با خود در روزهای مشخص شده از روستای محل تحصیل خودشان به روستای دیگر برای آموزش میبرم تا دانش آموزان بتوانند تمام طول هفته از فرصت یادگیری بهرهمند شوند.
بیشک با این وضعیت و چالشهای آینده، چنین وضعیت پروازیای تنها محدود به روستاها نخواهد ماند و ممکن است حتی با افت جمعیّت دانشآموزان در نقاط شهری نیز؛ شاهد ظهور پدیدهی معلّمان ترددی در مدارس شهرهای کم جمعیت و مهاجر فرست باشیم.
برای حل موارد فوق در سه ساحت میتوان برنامهریزی کرد:
الف. تغییر در سیاستگذاریها و جهتگیریهای کلی کشور به نفع رشد جمعیت، حل مشکلات مربوط به کمبود دسترسی روستانشینان به امکانات بهداشتی، مخابراتی، جادهای و غیره، تسهیل گری در کسب و کارهای روستایی، پایدارسازی جمعیت روستایی به مدد طرحهای توسعهی روستایی، توجه به مشکلات دامداران و کشاورزان و رفع موانع حضور آنان در روستاها، فرهنگ سازی و کار رسانهای برای درک اهمیت نقش روستاها و روستانشیبنان برای پیشرفت کشور؛ سهیم کردن روستانشینان در امتیازهای خاص اقتصادی و فرهنگی و ایجاد اکوسیستم زنجیرههای ارزش محلی به نحوی که روستاییان در امتداد این زنحیرهی ارزش تولیدگری و کسب سود تضمین شده داشته باشند.
ب. برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش و توجه نمایندگان ملت به آموزش و پرورش روستایی و تزریق بودجه، نیرو و امکانات کافی جهت تحقق عدالت آموزشی که از اصول اساسی و ارزشهای مهم کشور است، آنهم در شرایطی که متاسفانه این سالها آموزش و پرورش در اثر سیاست گذاریهای غلط ملی و برخی اشتباهات مدیریتی یا دخالتهای غیر کارشناسی خود با مشکلات عدیدهای از جمله کمبود بودجه، عدم استفادهی بهینه از معلّمین با کیفیّت و آموزش دیده در دانشگاه فرهنگیان، برخی تغییر کاربریهای اماکن آموزشی برای درآمد زایی، پایین آمدن نرخ سرانهی دانشآموزی، مشکلات معیشتی معلّمان، تعریف قالبهای خیر محور برای تامین نیازها و دهها چالش محیطی و درونی مواجه شده است.
ج. برنامهریزی درون استانی و درون شهرستانی برای حل مشکلات مربوط به جمعیت روستایی و چالشهای مدارس نقاط کم جمعیت روستایی به مدد همکاریهای دولتی، نهادی، ان.جی.اویی و مردمی.
با توجه به اينكه سالها تجربهی تدریس در مناطق روستایی کم برخوردار را دارم بر این باور هستم که در خلاء یک طرح جهشی و فوری برای حل مشکلاتی که منجر به ظهور پدیدهی معلّمهای پروازی شده است در آیندهای نه چندان دور ناعدالتی آموزشی به صورت گسترده در استانهای کمبرخوردار به شکل فراگیر خود را عیان خواهد کرد و طیف وسیعی از دانشآموزان سرخورده از تحصیل و بازمانده ار تحصیلات تکمیلی و ناتوان از انتخاب شغل و بیمهارت در زمینههای مختلف مواجه خواهیم شد.
لذا از همین امروز سیاست گذاران، مجریان و برنامه ریزان کشور بایست برای حل این چالش و فائق آمدن بر این مشکل و تعریف مسیر صحیح برای تحقق عدالت آموزشی در نقاط کم برخوردار آماده شوند که تاخیر در این امر صدمات غیرقابل جبران اجتماعی و تاثیرات ناهنجار خود را در دههی آتی بر جای خواهد گذاشت.
آدرس کوتاه خبر: