تاریخآگاهان قوی و سطح بالا به خوبی میدانند که کردان و آذریان هر دو از نیروهای اجتماعی تاریخی تمدن ایران بزرگ در دورهی باستان هستند.

چالشهای عینی نیز مسائلی چون؛ اعتراض به وضعیت معیشتی، اعتراض به مسائل زیست.محیطی، اعتراض به عواقب رویدادهای طبیعی و غیر طبیعی را در بر میگیرند.
با توجه به نوع مواجههی قدرتهای ژئوپلیتیکی منطقه و ژئواستراتژیکی جهان با کشور ما ایران؛ دشمنان کشور و یا رقبای منطقهای، برای ایجاد چالش در کشور از این دو نوع چالش ذهنی و چالش عینی علیه کشور بهرهبرداری میکنند تا به اهداف خود برسند:
الف. چون جغرافیای ایران پیچیده است و توپوگرافی بغرنج آن مانع فتح سادهی سرزمینی آن میشود؛ قدرت ساختاری سراسری و قدرت مرکزیت یافتهی ملی آن را با ایجاد آشوبها؛ تضعیف کنند که البته جریانات افراطی داخلی و دولتها با بیتوجهی به مولفه عدالت و یا نادیده گرفتن حقوق اولیه اقلیتها در همسویی با قدرتهای جهانی و منطقهای در تضعیف ایرات بیشترین نقش را دارند.
ب. بر بستر ایجاد آشوبهای مختلف؛ حواس نهادهای امنیتساز را از اولویتهای کلیدیامنیتی مانند مراقبت از داراییهای حساس کشور در قالبهای انسانی و غیر انسانی پرت کرده و در قالب عملیاتهای ترور یا ضربات فنی و سایبری و غیره به کشور خسارات سنگین بزنند.
ج. به عنوان پیوست و پیشدرآمد حملات و ضربات سریع نظامی از این چالشها بهرهبرداری کنند.
د. رقبای ژئوپلیتیک به قصد استفادهی اهرمی از چالشها در جنگ کریدورها و بهرهبرداری از منابع و ژرفاهای استراتژیک، چالشهای مختلف داخلی را تشدید کنند.
رادیکالسازی نیروها و نهادهای اجتماعی در قالب دینداری افراطی و مقدس مآبی، ایجاد گفتمانهای محلی در قالب پانترکیسم، پانعربیسم، پانبلوچیسم، پانگلیکیسم، پانکردیسم، سلفیسم و غیره، یکی از برگههای بازی رقبای منطقهای یا قدرتهای جهانی علیه کشور ماست.
به طور مثال سوءاستفادهی جریانات سیاسی از جشنهای نوروزی کردها که ریشه در اصالت فرهنگ ایرانی دارد و تلاش برای دعوای ساختگی کرد و آذری، یکی از شگردهایی است که بارها با استفاده از آن کام ملت را در بزرگترین عید ایرانی تلخ کردهاند.
تاریخآگاهان قوی و سطح بالا به خوبی میدانند که کردان و آذریان هر دو از نیروهای اجتماعی تاریخی تمدن ایران بزرگ در دورهی باستان هستند و بسیار به هم نزدیکاند و تنها سیر حوادث روی برخی گویشها و فرهنگ آنان اثر گذاشته است، کردان هنوز زبان باستانی ایران را حفظ میکنند و آذریان پاسبانان صدها اثر باستانی از آتشکدهی آذرگشتسب در آذربایجان غربی تا سنگنوشتهی خشایار شاه بر فراز دریاچهی وان در ترکیهی امروزیاند که همه سند ایرانی بودن کردان و آذریان هستند و حتی از لحاظ بیولوژیک به سادگی قابل اثبات است که کردان و آذریان ژن ایرانی دارند و با ژنتیک سایر مردم در نقاط دیگر ایران یکسانند.
معالاسف در سایهی بیتوجهیها به آموزش اهمیت تمدن ایران بزرگ به شکلی که یک سریال تاریخی یا یک فیلم سینمایی در مورد عظمت تمدن ایران وجود ندارد و تاریخ باستان ایران در مدارس به شکل صحیح و بایسته آموزش داده نمیشود و با توجه به فعالیتهای ماموران غربی چه ماموران دولتی و چه ماموران کلیسا و همچنین ماموران یهودی از قرن ۱۷ میلادی به بعد یکی از دستور کارهای آنان ایجاد نوعی هویتهای کاذب ضد ایرانی در میان مردم ایران در قسمتهای مختلف کشور بود که در قالب ایجاد خط و تاریخسازیهای جعلی ضد ایرانی تبلور مییافت.
به سادگی نقش بریتانیا و ماموران بریتانیا در جدایی افغانستان و کشورهای حاشیهی خلیج فارس از ایران، نقش روسیه در جدایی کشورهای آسیای میانه و قفقاز از ایران، نقش شوروی سابق و ترکیه و آذربایجان کنونی در فعالیتهای ضد ایرانی در شمال غرب ایران و نقش یهود در ایجاد التهابات داخلی قابل اثبات اسنادی است، حتی امروزه چین هم مشغول جعل علیه تمدن ایران در جهت ممانعت بیداری هندوستانیها و نیز طرحهای کریدوری خود و منافع خاص خود است.
مع الاسف تلاشهای مذبوحانه برای ترور تاریخ توسط افراد و دولتهای ضد ایرانی از سالها پیش وجود داشته است که با تحریف منشاء حقیقی مردم مناطق مختلف و با ترجمههای جعلی از سنگ نوشتههای غرب فلات ایران تا شمال فلات ایران؛ سعی کردهاند تمدنهای معارض زیادی را علیه تمدن ایران ساماندهی کنند حال آنکه بررسیهای موشکافانه نشان میدهد که بسیاری از این به اصطلاح تمدنها؛ کاملا ریشهی ایرانی داشتهاند.
یکی از شگردهای اخیر دشمنان ایران، تضعیف نهاد دولت یکپارچه ایران به عنوان دستاوردی تمدنی به خرده دولتهای چندپارهی واگرا تحت بیرقهای مختلف و با شعار استانی کردن اقتصاد و استانی کردن خط و زبان و... است که متاسفانه به دلیل بیتفاوتیهای سیستم حکمرانی کشور به امر آموزش تاریخی، گاه با پوششهای مذهبی و گاه با پوششهای آئینی؛ به پیش میرود.
در شرایطی که کردان و آذریان؛ پیشانیهای تمدنی ایران هستند و کردان میبایست مدعی پیوند عراق تا سوریه به ایران و آذریان هم باید مدعی پیوستگی مرز میان ایران و یونان به خود و نیز پیوستگی شمال ارس تا گرجستان به ایران باشند، کار به جایی رسیده که دولتهای جدید ضد ایرانی؛ مدعی ایران و ایرانیان شدهاند و حتی درصدد مصادرهی جشنهای تمدن ایران و مفاخر ملی ایران باستان هستند.
در چنین شرایطی رسالت یک کرد که میراثدار اسطورهی آناهیتا و یک آذری که نماو اسطورهی میتراست این است که تاریخآگاهانه و پژوهشگرانه به پشتوانهی مطالعهی عمیق، تعهد به معنای ایران و تمدن مهرافزای ایران بتوانند از آب حیات دانش خویش، عطش هویت مردم خود را فرونشانند و اهمیت مفهوم ایران را نه تنها در میان ایرانیان بلکه در تمام جهان گسترش دهند چرا که هر جا پسوند اِستان دارد؛ از دروازههای چین تا مرکز اروپا؛ تحت تاثیر تمدن ایران بوده است و تلاش برای جدا کردن و کم اهمیت جلوه دادن تمدن ایران؛ که موسیقی، معماری، خط و انواع دانشها را به بشریت تقدیم کرده است، تلاشی ضد انسانی و شرورانه است.
کرد، بلوچ، فارس، ترکمن، لر، عرب، گیلکی و مازنی، گرجی، ارمنی، ترک و آشوریها
همه تعبیر یک رؤیا
همه معشوق یک عاشق
همان طوری که اسم اتحاد قطره باران است..
شکوه، حاصل جمع همه اقوام ایران است.
آدرس کوتاه خبر: