یکی دیگر از آسیبهای بزرگ نظام سرمایهداری انحصاری، تخلیه سریع منابع انرژی و مواد خام موجود در زمین است.
اگر بخواهیم نگاهی به عقبه تاریخی و شیوههای ابتدایی نظام سرمایهداری بیندازیم، باید به دورانهای تاریخی کهن برگردیم؛ اما معنای امروزی و نوین آن به پس از آغاز دوران استعمار و شکلگیری انقلاب صنعتی در اروپا بازمیگردد. اقتصاددانهای بسیاری را میتوان از نظریهپردازان اصلی این نظام اقتصادی دانست که در رأس آنها آدام اسمیت، نویسنده کتاب ثروت ملل و پدر علم اقتصاد نوین، قرار میگیرد. اما در یک نگاه میتوان متوجه شد که آنچه امروز به عنوان نظام سرمایهداری در جهان حاکم است، بسیار متفاوت از آن چیزی است که آداماسمیت در مورد بازار آزاد با فرصتهای برابر و امکان رقابت میگفت. نظام سرمایهداری کنونی تمامی خط قرمزها را کنار زده، با سرعتی دیوانهوار پیش میرود و نقطهی توقفی برای خود قائل نیست. مایلم امروز آسیبهای نظام سرمایهداری را از چند نقطه نظر مهم مرور نمایم:
1) تخریب زمین و محیط زیست
نظام سرمایهداری با تمام توان در حال تخریب محیط زیست در تمامی ابعاد است. منابع زمین را بیرحمانه تخلیه میکند و در حال به پایان رساندن تمام سوختهای فسیلی زمین است که در طی صدها میلیون سال ذخیره شده بودند و به واسطه آنها زمین توانسته بود آب و هوای معتدلتر و زیستپذیرتری را تجربه کند. میزان دیاکسیدکربن جو زمین در اثر فعالیتهای صنعتی و سوزاندن سوختهای فسیلی در دو سدهی اخیر به حدی رسیده است که در چند میلیون سال گذشته بیسابقه بوده است و کم کم به شرایط گرمای سوزان زمین در زمان دایناسورها نزدیک میشویم که در آن تنها خزندگان میتوانستند زندگی کنند. علاوه بر آن تغییرات اقلیمی ناشی از این فعالیتها سبب تغییر الگوهای آب و هوایی زمین میگردد که به نوبه خود به انقراض گونههای جانوری و گیاهی زیادی خواهد انجامید، به بخش زراعت صدمات جبرانناپذیری وارد خواهد نمود و انسان را با بلایای طبیعی متعدد و بسیار شدید از قبیل طوفان، سیل و خشکسالی در مقیاسهای وسیع مواجه خواهد کرد.
2) تعدی به تمامیت، استقلال و فرهنگ ملل و جغرفیای آنها
نظام سرمایهداری با امپریالیسم پیوندی دیرینه دارد و این پیوند به ویژه در سرمایهداری نوین بسیار عمیقتر است. علت آن هم ساده است؛ نظام سرمایهداری هنگامی که صنایعش با کمبود مواد خام، منابع انرژی و نیروی کار مواجه میشوند، سعی میکند با غارت سایر کشورها و ملل این موارد را جبران نماید. البته همزمان دلیل دیگری نیز برای آن وجود دارد که یافتن بازارهای هدف جدید و فروش بیشتر است. به ویژه هنگامی که نظام سرمایهداری در تقابل با دولتهایی قرار میگیرند که گمرکات خود را به روی کالاهای خارجی میبندند تا تولید ملی رونق بگیرد. البته امروزه امپریالیسم، دیگر مانند گذشته و دوران استعمار نیست که غالبا ً از طریق جنگ رخ میداد و اکنون بیشتر از طریق هجوم فرهنگی بوسیلهی رسانهها ، انعقاد قراردادهای تجاری از طریق فشارهای اقتصادی و سیاسی و ایجاد وابستگی اتفاق میافتد. همچنین، نظام سرمایهداری به سادگی با ایجاد احساس نیاز کاذب در جامعه سبب تغییر فرهنگهای اصیل میگردد و با ترویج پدیدههایی همچون مد، مصرفگرایی، تجملگرایی و بالا بردن غیرضروری استانداردهای فردی، ثروت تودهها را از چنگ آنها بیرون میکشد و سبب افزایش فقر و سرخوردگی در جامعه میگردد. چنان که میبینیم، روابط بشری نسبت به گذشته کمرنگتر شده و افراد جامعه به سمت خودمحوری و عطش «داشتن» حرکت میکنند که این امر سبب ماشینی شدن زندگی و افزایش افسردگی میگردد.
3) رفاه و عدالت اجتماعی
در طول تاریخ، تضاد میان دو طبقه کارگران و سرمایهداران همیشه وجود داشته و ناگزیر همواره این دو گروه در تقابل با یکدیگر قرار گرفتهاند. سرمایهداری نوین نیز نقطه مقابل سوسیالیسم و جنبشهای کارگری است؛ همان کارگرانی که کمترین بهره را از دسترنج خویش میبرند. اگر به کشور آمریکا به عنوان شاخصترین نماد نظام سرمایهداری دقت کنیم، میبینیم که به دلایل تاریخی، سیاسی، فرهنگی و بافت اجتماعی، هرگز جنبشهای سوسیالیستی قدرتمندی در آن شکل نگرفته است. به همین دلیل هم آمریکا اگرچه یک کشور صنعتی و ثروتمند است، اما در آن هیچ بیمهدرمانی فراگیری وجود ندارد، خدمات فراگیر مراقبت از کودکان وجود ندارد و قوانین حفاظت از حقوق کارگران ضعیف است. این امر ، یکی از دلایلی است که آمریکا را به اهداف سرمایهگذاران خارجی تبدیل میکند. در سایر کشورهایی نیز که اخیرا ً به اهداف جذابی برای سرمایهگذاران تبدیل شدهاند و نظام سرمایهداری بر آنها حاکم است، مانند سنگاپور و امارات متحده عربی، حمایتهای اجتماعی تنها محدود به شهروندان نسبتا ً کمتعدادشان است و بخش بزرگی از جمعیت کشورشان که کارگران خارجی هستند از درآمد بسیار پایینی برخوردارند و دسترسی محدودی به حمایتهای اجتماعی دارند.
در واقع این امر نوعی از بردهداری نوین محسوب میشود که در آن زندگی و توان انسانها در ازای مبلغی ناچیز خریداری میشود.
از نقطه نظری دیگر، نظام سرمایهداری در ابتدا بر مبنای رقابت در بازار آزاد و اصول عرضه و تقاضا شکل گرفته بود، اما آنچه امروز شاهد آن هستیم را میتوان «سرمایهداری انحصاری» نامید که در آن «رقابت»، که به عنوان مفهوم کلیدی «نظریهی سرمایهداری» ارائه شده توسط اقتصاددانانی همچون آدام اسمیت بود، به رقابت بین شرکتهای بزرگ، تراستها و کارتلهای اقتصادی تنزل داده شده است و حتی بدتر از آن بسیاری اوقات این کارتلها بازار را بین خودشان تقسیم میکنند و به اصطلاح همگی دستشان در یک کاسه است و نیمی از رقابتشان رفاقت پشت پرده است. در چنین بازارهایی مشخص است که حقوق مصرفکنندگان و ارائه محصولی با کیفیت بهتر و قیمت ارزانتر دیگر اولویت و دغدغه چندم است.
4) محروم ساختن نسلهای آینده
یکی دیگر از آسیبهای بزرگ نظام سرمایهداری انحصاری، تخلیه سریع منابع انرژی و مواد خام موجود در زمین است. به این ترتیب، نسلهای آیندهی بشر ناچارند با فقر، محرومیت، گرسنگی و آب و هوای بد زندگی کنند. ماشین سرمایهداری دنیا در حال بلعیدن زمین و تباه نمودن دستآوردهای هزاران سالهی بشر است و در ازای آن رشد GDP را به ما نشان میدهد و آیندهای خیالی را برای انسانها ترسیم میکند تا افیون خوابآوری باشد برای سکوت در برابر جنایتی که در برابر چشمانمان در حال وقوع است.
با آرزوی پیروزی مهر و عدالت
آدرس کوتاه خبر: