دولتها با وعده پایان دادن به عقب ماندگی کردستان، اعمال عدالت در توزیع قدرت، ثروت و منزلت و گشایش فصل نوینی از حاکمیت بر کشور به میدان انتخابات آمدند و به شکار رای مردم پرداختند اما نتیجه چیزی جز تکرار گذشته و افزایش شدت نداشت.
کردستان قطب تامین امنیت غذائی، مواد اولیه کارخانجات صنعتی و نیروی انسانی روند توسعه، شاهرگ تجاری و پاسدار حریم مرزی غرب ایران است، دومین تولیدکننده گندم، اولین تولیدکننده توتفرنگی، چهارمین تولیدکننده سیبزمینی، سومین تولیدکننده گوشت قرمز و چهارمین تولیدکننده گوشت سفید ایران میباشد. 50 درصد طلا، 30درصد سنگ آهن و 60 درصد سنگهای تزئینی ایران هم از این استان تامین میشود.
یک لحظه تصور کنید، اگر این استان وجود نداشت چه مشکلات عظیمی در حوزه اقتصادی برای ایران پیش میآمد، کشور امنیت غذائی، تابآوری در برابر نوسانات عادی و جنگ اقتصادی، تامین مواد اولیه و نیروی انسانی واحدهای صنعتی و امکان دور زدن تحریمها را از دست میداد.
اما این روی سکه را نگاه کنید؛ کردستان تابلوی نمایش ناعدالتی در توزیع قدرت، ثروت و منزلت است و سند اثبات این ادعا، قرار گرفتن استان در آخرین رده درآمد سرانه (25 درصد میانگین کشوری)، رتبه آخر جمعیت تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی، فرزندآوری و ازدواج، رتبه اول بیکاری، گرانی، تورم، فلاکت، چک برگشتی، سرطان، مرگ، جمعیت تحت پوشش کمیته امداد، مهاجرت جوانان، افسردگی، طلاق، کاهش جمعیت و خودکشی ایران را دارد.
اگر این را باور ندارید و بر این باورید که نویسنده این مطلب عادت به انکار خدمات نظام اسلامی به کورد دارد چشمها را باز و کاروان کولبران خسته و گرسنه معابر مرزی، سینه شکافته شده و خونین کولبر، جسم متلاشی شده کولبر پرت شده از پرتگاهها، بدن یخزده کولبر، قیافه نحیف، لباس پاره، پای برهنه و لب خشکیده کودک دستفروش سر چهاراهها، چهره سراسر شرمنده زنان دستفروش، مانور گدایان، چشمان خوابآلود کودکان خوابیده بر کول مادران دستفروش، قیافه چرکین و لباس بدبوی زبالهگردان و عرق شرم پدرانی را ببینید که به علت بیکاری شب با دست خالی به خانه باز میگردد و آرزو میکند که همه در خواب باشند تا کسی به وی نگوید«خسته نباشی».
اگر اینها را هم نمیتوانید ببینید، جنازه کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان کورد را ببینید که برای فرار از دست ناعدالتی و فقر تحمیلی جان خود را به امواج بیرحم دریای سیاه و مدیترانه سپرده و امواج هم ناجوانمردانه آنها را غرق و جانشان را میگیرد.
علت اصلی این وضعیت، بیعدالتی در روند توسعه است زیرا نگاه از موضع مطلقنگری عقیدتی و برخورد از موضع برتری، اخلاق انسانی، عدالت و عقلانیت را به حاشیه رانده و سبب شکلگیری توهم دانائی، حقانیت و بزرگی می-گردد که به مرور زمان مانند سرطان بدخیم ساختار قدرت و نظام مدیریت را در برمیگیرد.
فلج شدن بدنه کارشناسی نهادهای اداری، فراهم کردن زمینه انتصاب مدیران ضعیف، ایجاد بستر برای ظهور باندهای فاسد از نتایج این توهمات است که مثل اختاپوس کردستان غنی را فقیر و کوردهای میهنپرست را آواره کرد، گذر زمان و دادن تاوان نتوانست این رویکرد سمی را تغییر دهد و همچنان پایدار و هر 4 سال با شکل و شمایل جدیدی و با نامی نو در این دیار ظاهر میشود.
دولتهای موقت، جنگ، سازندگی، اصولگرائی، اعتدال و خدمت، با وعده پایان دادن به عقب ماندگی کردستان، اعمال عدالت در توزیع قدرت، ثروت و منزلت، جدا سازی بدنه مدیریت از ایدئولوژی، نابود کردن باندهای فساد و گشایش فصل نوینی از حاکمیت بر کشور به میدان انتخابات آمده و به شکار رای مردم پرداختند اما نتیجه چیزی جز تکرار گذشته و افزایش شدت نداشت.
دولت چهاردهم که با ادعای گشایش فصل نوین در توسعه، عدالتگستری، رفع خشونت و پایان دادن به تبعیض وارد میدان انتخابات شد و توانست اعتماد همه مردم ایران را کسب کند اکنون مسئولیتی سنگین بر دوش دارد که امید است به دادن وعده توخالی، دادن پست دولتی به چند کورد دارای حداقل حس تعلق هویتی و چند پروژه عمرانی ختم نشود.
دولت پزشکیان باید این را بداند که انتصاب چند کورد در مناصب دولتی مطالبه کوردها نیست زیرا از سالها قبل از صدارت وی بیشتر پستهای اداری استانهای کوردنشین در دست خود کوردها قرار دارد. ورود کوردها به مجلس شورای اسلامی ممکن است، کوردها تا معاون اول رئیس جمهور، معاون وزیر، استاندار، فرمانده نیروی دریایی ارتش و سفارت پیش رفتند اما نتیجه همه این موارد نتوانست کوردهای مسلح را خلع سلاح، منتقدان را مداح، معترضان را ساکت، هویت خواهان را همراه حاکمیت و رای دهندگان را راهی ستادهای انتخابات و صندوقها کند.
تا 20 سال قبل مباحثی مانند بومی و غیر بومی، شیعه و سنی و راست و چپ، بازار گرمی در جامعه داشت و انتصاب یک فرد میتوانست دامنه بزرگی از رضایت و تشکر را فراهم سازد اما مرور زمان ثابت کرد که این افراد نمیتوانند نماینده مطالبات هویتی کوردها باشند به این علت است که انتصاب این افراد نمیتواند موجب خوشحالی و رضایت آنها شود.
امروزه افراد «بر ستادی» و «در ستادی» که بعد از پیروزی کاندیدایشان دنبال سهم خواهی از دولتها هستند نماینده کوردها و مطالباتشان نیستند بلکه «پاداش خواهانی» هستند که خود را نماد مطالبات کورد و نماینده آنها جلوه میدهند اما اشارهای به مشارکت 23 درصد مردم نمیکنند.
کوردها میدانند که شکستن انحصار ایدئولوژی در حاکمیت، نابود سازی باندهای فاسد در مدیریت و ایجاد زیرساخت قانونی حضور سازمان یافته کورد در نظام قدرت و مدیریت سخت است اما دولت هم باید بداند که مشارکت 23 درصدی کوردها در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ناشی از رویکرد 45 سال گذشته حاکمیت در قبال حقوق هویتی و مدیریت توسعه همه جانبه کوردها است و باید این رویکردها تغییر یابد.
مقاومت در برابر تغییر توسط ایدئولوژیگرایان و باندهای اقتدارگرا و قناعت دولت به وعده توخالی و رفتارهای نمایشی و فرمایشی عواقب زیانباری برای اتحاد، امنیت و توسعه ملی دارد که در مدت 16 سال گذشته به انواع مختلف خود را نمایش داده است.
یک لحظه تصور کنید، اگر این استان وجود نداشت چه مشکلات عظیمی در حوزه اقتصادی برای ایران پیش میآمد، کشور امنیت غذائی، تابآوری در برابر نوسانات عادی و جنگ اقتصادی، تامین مواد اولیه و نیروی انسانی واحدهای صنعتی و امکان دور زدن تحریمها را از دست میداد.
اما این روی سکه را نگاه کنید؛ کردستان تابلوی نمایش ناعدالتی در توزیع قدرت، ثروت و منزلت است و سند اثبات این ادعا، قرار گرفتن استان در آخرین رده درآمد سرانه (25 درصد میانگین کشوری)، رتبه آخر جمعیت تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی، فرزندآوری و ازدواج، رتبه اول بیکاری، گرانی، تورم، فلاکت، چک برگشتی، سرطان، مرگ، جمعیت تحت پوشش کمیته امداد، مهاجرت جوانان، افسردگی، طلاق، کاهش جمعیت و خودکشی ایران را دارد.
اگر این را باور ندارید و بر این باورید که نویسنده این مطلب عادت به انکار خدمات نظام اسلامی به کورد دارد چشمها را باز و کاروان کولبران خسته و گرسنه معابر مرزی، سینه شکافته شده و خونین کولبر، جسم متلاشی شده کولبر پرت شده از پرتگاهها، بدن یخزده کولبر، قیافه نحیف، لباس پاره، پای برهنه و لب خشکیده کودک دستفروش سر چهاراهها، چهره سراسر شرمنده زنان دستفروش، مانور گدایان، چشمان خوابآلود کودکان خوابیده بر کول مادران دستفروش، قیافه چرکین و لباس بدبوی زبالهگردان و عرق شرم پدرانی را ببینید که به علت بیکاری شب با دست خالی به خانه باز میگردد و آرزو میکند که همه در خواب باشند تا کسی به وی نگوید«خسته نباشی».
اگر اینها را هم نمیتوانید ببینید، جنازه کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان کورد را ببینید که برای فرار از دست ناعدالتی و فقر تحمیلی جان خود را به امواج بیرحم دریای سیاه و مدیترانه سپرده و امواج هم ناجوانمردانه آنها را غرق و جانشان را میگیرد.
علت اصلی این وضعیت، بیعدالتی در روند توسعه است زیرا نگاه از موضع مطلقنگری عقیدتی و برخورد از موضع برتری، اخلاق انسانی، عدالت و عقلانیت را به حاشیه رانده و سبب شکلگیری توهم دانائی، حقانیت و بزرگی می-گردد که به مرور زمان مانند سرطان بدخیم ساختار قدرت و نظام مدیریت را در برمیگیرد.
فلج شدن بدنه کارشناسی نهادهای اداری، فراهم کردن زمینه انتصاب مدیران ضعیف، ایجاد بستر برای ظهور باندهای فاسد از نتایج این توهمات است که مثل اختاپوس کردستان غنی را فقیر و کوردهای میهنپرست را آواره کرد، گذر زمان و دادن تاوان نتوانست این رویکرد سمی را تغییر دهد و همچنان پایدار و هر 4 سال با شکل و شمایل جدیدی و با نامی نو در این دیار ظاهر میشود.
دولتهای موقت، جنگ، سازندگی، اصولگرائی، اعتدال و خدمت، با وعده پایان دادن به عقب ماندگی کردستان، اعمال عدالت در توزیع قدرت، ثروت و منزلت، جدا سازی بدنه مدیریت از ایدئولوژی، نابود کردن باندهای فساد و گشایش فصل نوینی از حاکمیت بر کشور به میدان انتخابات آمده و به شکار رای مردم پرداختند اما نتیجه چیزی جز تکرار گذشته و افزایش شدت نداشت.
دولت چهاردهم که با ادعای گشایش فصل نوین در توسعه، عدالتگستری، رفع خشونت و پایان دادن به تبعیض وارد میدان انتخابات شد و توانست اعتماد همه مردم ایران را کسب کند اکنون مسئولیتی سنگین بر دوش دارد که امید است به دادن وعده توخالی، دادن پست دولتی به چند کورد دارای حداقل حس تعلق هویتی و چند پروژه عمرانی ختم نشود.
دولت پزشکیان باید این را بداند که انتصاب چند کورد در مناصب دولتی مطالبه کوردها نیست زیرا از سالها قبل از صدارت وی بیشتر پستهای اداری استانهای کوردنشین در دست خود کوردها قرار دارد. ورود کوردها به مجلس شورای اسلامی ممکن است، کوردها تا معاون اول رئیس جمهور، معاون وزیر، استاندار، فرمانده نیروی دریایی ارتش و سفارت پیش رفتند اما نتیجه همه این موارد نتوانست کوردهای مسلح را خلع سلاح، منتقدان را مداح، معترضان را ساکت، هویت خواهان را همراه حاکمیت و رای دهندگان را راهی ستادهای انتخابات و صندوقها کند.
تا 20 سال قبل مباحثی مانند بومی و غیر بومی، شیعه و سنی و راست و چپ، بازار گرمی در جامعه داشت و انتصاب یک فرد میتوانست دامنه بزرگی از رضایت و تشکر را فراهم سازد اما مرور زمان ثابت کرد که این افراد نمیتوانند نماینده مطالبات هویتی کوردها باشند به این علت است که انتصاب این افراد نمیتواند موجب خوشحالی و رضایت آنها شود.
امروزه افراد «بر ستادی» و «در ستادی» که بعد از پیروزی کاندیدایشان دنبال سهم خواهی از دولتها هستند نماینده کوردها و مطالباتشان نیستند بلکه «پاداش خواهانی» هستند که خود را نماد مطالبات کورد و نماینده آنها جلوه میدهند اما اشارهای به مشارکت 23 درصد مردم نمیکنند.
کوردها میدانند که شکستن انحصار ایدئولوژی در حاکمیت، نابود سازی باندهای فاسد در مدیریت و ایجاد زیرساخت قانونی حضور سازمان یافته کورد در نظام قدرت و مدیریت سخت است اما دولت هم باید بداند که مشارکت 23 درصدی کوردها در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ناشی از رویکرد 45 سال گذشته حاکمیت در قبال حقوق هویتی و مدیریت توسعه همه جانبه کوردها است و باید این رویکردها تغییر یابد.
مقاومت در برابر تغییر توسط ایدئولوژیگرایان و باندهای اقتدارگرا و قناعت دولت به وعده توخالی و رفتارهای نمایشی و فرمایشی عواقب زیانباری برای اتحاد، امنیت و توسعه ملی دارد که در مدت 16 سال گذشته به انواع مختلف خود را نمایش داده است.
آدرس کوتاه خبر: