صدیق مینایی- روزنامهنگار
جعل اسامی شهرها و روستاهای کردستان سنت ماندگار رضاخان
تغییر و فارسی سازی اسامی شهر، روستا، آثار باستانی، تفرجگاهها و کوههای مناطق کوردنشین توسط حکومت فاشیستی اجرا شد که در قالب یک برنامه فاقد اساس عقلائی، حقوقی، ادبی و اخلاقی اقدام به تغییر اسامی واژههای کوردی کردند.
معادل سازی اسامی خاص غلط ترین کار ادبی است که بیشتر در کشورهای جهان سوم رایج است تا از این طریق قدرت هژمونیک (غلبه) زبان رسمی بر سایر زبانها را افزایش دهند، این رویکرد موجب بروز ناعدالتی فرهنگی از طریق تجاوز به حقوق هویتهای فرهنگی میشود.
علم زبان شناسی و ادبیات ثابت کرده که معادل سازی اسامی خاص حرکتی غیر فرهنگی است که ریشه در نگرش ایدئولوژیک حکومتها به فرهنگ دارد زیرا سبب تضعیف غنای فرهنگ ملی، بی اعتباری اخلاق فرهنگی در مجامع حقوق بشر و نهادهای فرهنگی بین المللی و ایجاد چالش در وحدت ملی و امنیت داخلی خواهد شد.
با روی کار آمدن رضاشاه پهلوی برنامه نابود سازی هویتهای غیر فارس تبدیل به رکن اصلی سیاست فرهنگی این حکومت شده و نابود سازی هویت فرهنگی کورد در اولویت این رویکرد قرار گرفت.
راه اندازی جو روانی شهری و دهاتی، ترویج جوکهای حرمت شکن، انکار اصالت نژادی، جعل تاریخ، جعل معانی واژهها، ترور شخصیت بزرگان فرهنگ و میدان دادن به کوتولههای فرهنگی از برنامههای حکومت رضا میرپنج برای رسیدن به هدف بود.
تغییر و فارسی سازی اسامی شهر، روستا، آثار باستانی، تفرجگاهها و کوههای مناطق کوردنشین توسط حکومت فاشیستی اجرا شد که در قالب یک برنامه فاقد اساس عقلائی، حقوقی، ادبی و اخلاقی اقدام به تغییر اسامی واژههای کوردی کردند، برای نمونه اشاره میشود به انتخاب واژه «دهگلان» به جای «دیولان» که در زبان کوردی به معنای «زادگاه پهلوان» است، «محمود گزک» به جای «مامیزه ک» به معنای زیستگاه آهوست اما «محمود گزک» معنایی بی ادبانه دارد که اشاره به آن خارج از نزاکت میباشد،«عبدالان» برای کوه «ئاوا لان» که به معنای مکان پر آب است اما از همه بدتر به کار بردن واژه فاقد اخلاق و ادب «دولاب» برای روستای عرفانی «دۆڵاو» است که در زبان کوردی به معنای «دره پر آب» است.
جنایات فرهنگی، کشتار جمعی، غارت آثار باستانی و کوچ اجباری کوردها هیچ انتخابی به جز جنگ با این رژیم فاشیستی را برایشان باقی نگذاشت به طوری که کوردها با استفاده از مدلهای نظامی، سیاسی و فرهنگی به مقابله با پروژههای ضد کوردی رضا و محمد رضا پهلوی پرداختند.
در زمانی که همه ملت ایران رژیم پهلوی را نماد ملی و نمود پیشرفت دانسته و در مناسبتهای حکومتی از جمله تاج گذاری و ولادت شاه جشن بر پا کرده، اکثر علما در مراسمات مذهبی برایشان دعا میکردند، نامداران نامههای مملو از مدح و ثنا برای رضا و محمد رضا مینوشتند و منابر مساجد تبدیل به تریبون حکومت پهلوی شده بود، کوردها در زندانها تحت شکنجه بودند و یا در کوهستانها با نیروهای نظامی رژیم میجنگیدند تا ایران را از وجود آنها پاک کنند.
دیوار زندانها، زنجیر سقف انفرادی، شلاق جلادان، صندلی متهم بیدادگاهها، طناب دار میادین اعدام، لوله تفنگهای تیر باران، حافظه بازجویان ساواک و قضات پهلوی را شاهد اثبات ادعا قرار میدهیم تا ثابت کنیم کوردها چه رشادتهایی از خود نشان دادند تا توانستند هم چهره غیر انسانی حکام پهلوی را آشکار سازند و هم ابهت آنها را بشکنند.
یکی از توقعات کوردها از حکومت اسلامی پایان دادن به ناعدالتی فرهنگی بود که با دخالت دادن سازمان یافته کوردها در سیاستگذاری و مدیریت فرهنگی، آموزشی و رسانهای کشور و تخصیص سهم عادلانه فرهنگ کورد تحقق مییابد که در حال حاضر خبری از حضور سازمان یافته کوردها در این عرصه نیست.
در ابتدای پیروزی قیام شرایط جا به جائی قدرت را بهانهای موجه برای اجرا نکردن عدالت فرهنگی قرار دادند اما این دوران فرصتی شد برای تقویت احساسات ایدئولوژیکی و فضا به سمت انحصار طلبی ایدئولوژیکی و غلبه فرهنگ غالب رفت که بازهم فرهنگ کورد به قربانگاه رفت؛ همزمان با این شرایط، جنگ ایران و عراق بهانهای شد برای اجرا نکردن عدالت فرهنگی و تحقق حقوق فرهنگی کوردها تا جائی که در مواردی سخن از هر دو، حرکتی ضد انقلابی تلقی میشد.
اما اکنون که حرارت انحصار طلبی فرهنگی تعدیل و کشور وارد روند توسعه همه جانبه شده باید حاکمیت به تکالیف فرهنگی خود در زمینه حقوق فرهنگی کوردها عمل کند.
اما تا به حال نمود عملی از تعیین سهم کوردها از قانون، مدیریت و منابع فرهنگی کشور مشاهده نمیشود به طوری که تنها به انجام اقدامات کوچک و نمایشی بسنده میشود که هیچ مطابقتی با نیاز فرهنگ غنی کورد، احکام دین اسلام، مصلحت وحدت و امنیت ملی، شان خدمات کورد به فرهنگ و تمدن ایران زمین و استانداردهای بین المللی ندارد.
آدرس کوتاه خبر: