محقق و نویسنده: دکتر بهزاد دافعی و خانم نسرین عزیزی
«کوماسی» کانون کشمکشهای تاریخی
از لحاظ دستوری کوماسی دو واژهای است: واژه اول «کو» که در زبان سومری به معنی انباشته شدن یا جمع شدن است، در زبان فارسی اردو هم معنی جا و مکان است.
کوماسی در اصل نام یک طایفهای از ایل کرد ایران و تقریباً مرکب از 200 خانوار است و در کوه و دامنه سکونت دارند.
این طایفه بزرگ در منطقه کرماشان و لرستان سکونت داشتند و در زمان صفویه شعیه شده و به منطقه مریوان تبعید شدهاند زبان آنها تقریباً گوران (کلهر) و مذهب آنها تا دوره نادرشاه افشار نیز اهل تشیع بوده است که بعدها اهل تسنن شدهاند .
کوماسی: نام شهری در غنا است که در منطقه آشانتی واقع شده است همچنین نام فرودگاهی در غنا میباشد.
کوماسی بریلینت بلو با فرمول شیمیایی یک ترکیب شیمیایی میباشد.
از لحاظ دستوری کوماسی دو واژهای است: واژه اول «کو» که در زبان سومری به معنی انباشته شدن یا جمع شدن است، در زبان فارسی اردو هم معنی جا و مکان است.
در زبان مادی نیز به محل یا مکان ترجمه میشود و واژه دوم «ماس» که این در اصل شیوه نوشتاری هیچ معنی ندارد. اما در متون باستان ماس، مادهای بعد از هخامنشیان بودهاند که در کتاب ماد (دیاکونوف) ماد را ماس میخواند و ماس به زبان سورانی و هورامی به ماست گفته میشود. همچنین ماس در زبان کرمانج به «مهزن» یا بزرگوار نیز آمده است. واژهی «ی» حرف ربطی بوده است که چیزی را به جای متصل میکند.
کو/ ماس/ ی در معنی لغتی به محل جمع شدن مادها گفته میشود.
اما در کتاب زبان شناسی کورد و تاریخ کوردستان (ص 54) آمده است: هر شهر و روستا که پسوند سی دارند از زبان لولوبیها بهجا مانده است مثلا: سه له سی / سه لین / از توابع مریوان هستند که آدد نیراری آشوری از آنها نام برده است. شهرهای لولوبی : بوناس /آراس/باراهسی.
پیشینهی کوره ویز
بر طبق اسطوره شناسی سومری «کور» (کر) اساساً نام یک کوه یا کوههایی بوده، یعنی «کر» به کوه گفته شده و واژه ی کوری از دو بخش کور+ واژه (ی) به معنی کوهها و سلسله کوهها است.
G›R› ، به معنای کوه در زبان اوستا نیز با کمی تغییر نیز همان معنا را میدهد.
اِکور (E-KUR) در متن جشن بهاری در بین سومریان نام پرستشگاه بلندی است که بر بالای تپّهای بنا شده باشد.
kur سومری/ qor روسی/ gairi اوستایی/ garr لری /کوه فارسی.
«کورهویز» نام منطقهای است در استان کردستان با تحقیقات میدانی از ریش سپیدان اطلاعاتی بدست نیامد فقط در سندی نام این منطقه آمده است.
با توجه به نام این منطقه و واژه شناسی و همچنین شواهد تاریخی کورهویز زمانی تحت تسلط گوتیان بوده اما تاریخ مکتوب از زمان هزاره دوم پیش از میلاد یعنی به زمانی که آشوریها هم مرز با ماناییها بودند، برمیگردد.
در کاوشهای قله ایمام مریوان آب انبار از جنس تراش در سنگ و همچنین نشیمنگاهی در آن و قنات (کاریز) وجود داشت که این معماری مختص اورتوهاست و به زمان اتحاد مانا با اورتوها برمیگردد. در این کاوش ایستیلی به زبان مجهول آشوری کشف شد.
منطقه کورهویز یکی از مناطق استراتژی مریوان است که سر راه تیسفون و هگمتانه و تخت سلیمان (آتشکده آذرگشنسب به معنی آتش اسب نر) میباشد. این منطقه دارای کوههای بلند و رودخانهی بزرگ و پرآب و چشمههای زلال است که از لحاظ نظامی در دورههای مختلف حائز اهمیت بوده اکنون نیز هست.
معنی آن «کور» در زبانهای باستان به کوههای بلند گفته میشود و «ویز» نیز در زبان کردی به معنی دامنه (ئامیز) آمده است در زبان کردی هورامی وه یز به گردو گفته میشود.
با توجه به این تفاسیر تصور میشود که نام منطقه به دلیل وجود روستاهای آن در دامنه کوه باشد.
پوشش منطقه کوهستانی و جنگلی و بیشتر درختان آن بلوط و درخت سقز (قسقوان و ونه تق ) و در بلندیها نیزدرخت کتیره و گون دیده میشود.
کوماسی
کورهویزیا کهره وهز یاکروز در کتیبههای باستان اشاره کردهاند.
درکتاب کوردوکوردستان صدیق بورکهای آمده است که در زمان خان احمد خان پسر هلوخان اردلان لشکر او وارد کوماسی شده در سال( 1080- 1091) قمری طایفه کوماسی بخاطر دامداری نان و ماست زیادی به لشکر خان احمدخان دادهاند بخاطر انباشته شدن ظرف در کنارهم خان گفت کوی ماس به معنی جای انباشته شدی ماست. از آن به بعد نام کوره ویز را کوماسی خواندند.
در کتاب تجربه و حکمه (ملا جلال بازیار) طایفهای به نام کومایی در اطرف کرماشان به ناحیه کوره ویز امدهاند ودر روستاهای لاویسان وگولان آباد کرده اند.
گوران درکوماسی
روستای سوورکهول و گلیه وبیهره و نیزل خود را گوران میخوانند و تارخچه آمدنشان به این منطقه به بیش از 500 سال پیش برمیگردد که مشغول دامداری و ییلاق وقشلاق میکردند که در فصول سرد به شاره زوور و در فصول گرما به مناطق سارال و ههوهتووکوچ کردهاند. در میان این طایفه تیرهای به نام یزدان بخشی به سوی کردستان عراق کوچ کردهاند؛ وقتی خان احمد خان به فرماندهی کرکوک و موصل رسید با او همراهی کردند بعد از شاه عباس صفوی به مناطق کوماسی بازگشتند.
در تحفه ناصری و حدیقه نصریه نوشته شده کوروهز در شرق و ده فَرسَنگی سنندج که طایفه کوماسی هستند شامل بیست روستا و جمعیت آن 2500 تا3000 نفرمیباشند که 250تومان مالیات برای انها تعیین شده است که سالی بیش از 250 مرتبه برعلیه مباشران(برپرس مالیات ) میشوریدند بیشتر دامداری میکردند و کشاورزی آنها زیاد نبود به اندازه خود گندم وجو بود و به فراوانی کوهستانی ست و قارچ و ریواس و درختان ثمردار زیادی دارند آنها پیرو امام شافعی و اهل تسنن هستند. توتون و تنباکو و پنبه بیشتر از محصولات کشاورزی دارند. مردمان کوماسی بسیار مهماننواز هستند و در میان آنها مردان بزرگ و آزادیخواه بوده است.
پیرخیران
این روستا در کوماسی قرارگرفته است که در صده هفتم قمری پیرخدر یا پیر خضر شاهو وارد آن میشود اما این روستا قبل از آن نیز آباد بوده است که اسم آن قوتیلاوا (قهتلوئاوا) بوداست که اکنون جای نامی در اطراف روستای پیرخیران با اسم قوتیلاوا وجود دارد. قوتیلاوا به معنی جای بلند و آباد امده است که واژه قوت به معنی بلند و مغرور امده است. بعد از آمدن پیرخدر شاهو به پیرخیران تغیرکرده است. درکتاب محمدی ملاکریم (چه مکی میژوی هه ورامان و مریوان) آمده که پیرخضر در لهجه و گویش کوماسی به تدریج به پیرخیران تبدیل شده است. اما در اصل بعداز وفات پیرخضر پسرش را محمد نامیدند که به پیرخدر ثانی مشهور است و به علت آن دو پیر در آن روستا بودند و واژههای الف و نون در عربی معنی جمع را میدهد به پیرخیران یعنی دوپیر امده است.
در وقفنامه پیرخدر امده است که روستای پیرخیران وقف اولادان باشد و روستاهای ههلیزاوا و شایهر نیز جزو این وقف آمده است.
تاریخچه این دوروستا قدیمیتر از پیرخیران است. در ادامه مینویسد که روستای هه لیزاوا در آن طرف رودخانه بوده و بعدها به آن طرف دیگر رودخانه داخل دره کوچ کردهاند. (نورالانوار صمدی توار)
ملا ابوبکر چوری (به کردی: مهلا ئهبووبهکری چۆڕی) ملقب به مصنف چوری از شاعران و دانشمندان دینی کرد سده دهم و یازدهم هجری است. نام کامل وی ابوبکر محمد حسن فرزند سید هدایت الله ابن مولانا یوسف جان، از نسل پیر خضر شاهو است و در اشعارش ابن هدایت تخلص دارد.
وی در سال 909 قمری در روستای پیرخضران در کوماسی به دنیا آمد. وی در عصر صفویان میزیسته که در آن زمان هلوخان اردلان والی مریوان بودهاست.در آن زما ایشان مدرس مدرسه قلعه ایمام یا (مزگهوته سووره) بوده است و از زندگی وی جزئیات زیادی در دسترس نیست.
تعدادی از تذکرهها و کتابهای تاریخ کرد از جمله «خلاصةالاثر فی اعیان القرن الحادی عشر»، «قاموس الاعلام»، «کشف الظنون»، «مشاهیر الاکراد» و «کاتب العثمانی» حقایق مختصری از زندگی وی را ثبت کردهاند. وی از نسل پیرخضر شاهوست و از شجرهنامههای باقیمانده چنان بر میآید که افرادی همچون مولوی کرد و هیمن از نسل وی باشند. او در مسجد هلو خان به تدریس پرداخته و سرانجام در سال ۱۰۱۴ درگذشت. آرامگاه وی در روستای چور از توابع مریوان است. از اشعار وی بر میآید که در عهد صفوی زیسته و از حمله قزلباشان رنج بردهاست.
تاریخچه حجره در کوماسی
حجره کلمهای عربی به معنی اتاق است. از قدیم برای خوابگاه طلاب علوم دینی در حوزههای علمیه گفته میشده است. در مساجد قدیمی یا بازارهای قدیمی تعدادی حجره برای تحصیل در نظر گرفته میشده است
1- حجره شیخ زکریا در کاکو زهکریا حدود قرن 7م هجری شمسی
2- حجره پیرخدر روستای پیرخیران اواخرقرن6م
اثار تاریخی ثبت شده در کوماسی
قلعه گلان مریوان
قدمت و دوره تاریخی: دوره ماناییها و استفاده در دوره ماد بازسازی سلجوقی
تپه تخت گوره روستای وینینه علیا
قدمت و دوره تاریخی: ماد وسلجوقی
تپه آش جو روستای پیر خضران
قدمت و دوره تاریخی: سلجوقی
تپه نرخان روستای مولینان
قدمت و دوره تاریخی: دوره تاریخی ماد وساسانی
تپه میولی روستای هنگه ژاله
قدمت و دوره تاریخی: تاریخی ـ اسلامی
قبرستان سورکه ول
قدمت و دوره تاریخی: آهن
تپه ده کهنه ناول روستای هلیز آباد
قدمت و دوره تاریخی: ایلخانی ـ سلجوقی
تپه روستا کهنه باغ رحیم روستای سو رکه ول
قدمت و دوره تاریخی: سلجوقی
در منطقه کوماسی سه برادربه نامهای اسماعیل بیگ زنوری و عبدالله بیگ در هنگه ژاله و شاباز بیگ مشهور به شاوازبیگ در روستای بهردی سپی.
شاباز بیگ دو پسر داشت. شاباز بیگ کوچک و محمد حسن خان. محمدحسن بیگ دارای چند پسر به اسمهای ئاغه برا بیگ (سیف الله بیگ) مشهور به آغا ریس کوماسی فرمانده بزرگ جنگ برعلیه روسها بوده است.
برزون بیگ و فتح الله بگ و محمود بگ
روستای بهردی سپی قبلا جزو املاک حاجی شیخ سلام سیوهر بوده و روستای سیوهر نیز جزو املاک شاباز بگ بزرگ بوده که علاقه زیادی به شکار داشته و روستای بهردی سپی چون کوهستانی بوده آن را با روستای سیور معاوضه میکند.
در دیوان قانع آمده است که احمدبگ کوماسی ملقب به خالوی کوماسی از تیره بهردی سپی میباشد که همدوره مولوی بوده است.
بعضی از بیگ زادههای کوماسی همچون بگهای روستای بلچهسور از سانان هورامان هستند که در انجا سکونت گزیدهاند.
سه طایفه در کوماسی
1- روستاهای گلییه و بلچهسوور و نیزل بییهره و سوورکهول خود را گوران میخوانند. روستای بلچهسور در بخشش خون به خانهای هورامان یعنی حسن سلطان داده شده است که نامار بگ از چهرههای شناخته شده این طایفه است. در بعضی اسناد هم آمده است که بیگ زادههای روستای تخان در منطقه شامیان املاک این روستا ها را از نامار بگ خریداری و سپس به انجا کوچ کردهاند. این طایفه رحیمبیگ مشهور هستند در این مطلب میتوان به اسناد اختلاف هزارخانی وروستای گلییه اشاره کرد.
2- روستای گلان لاویسان وشایر خود را طایفه کلهر کرماشان میخوانند که لهجه وگویش انها نیز هنوز به کلهری نزدیک میباشد.
3- روستای وهنینه بخصوص وهنینه بالا خود را جاف و از عشایر کوچ کرده و دامدار جاف مناطق شارزور و جوانرو میدانند.
4- و باقی روستاها مقیم اصلی کوماسی هستند؛ یعنی قبل از ورود این طایفهها به کوماسی ساکن بودند.
5- طایفه لاله (خه یل لاله) این طایفه بعد از فتح هرات توسط محمد هراتی وارد کوماسی شدهاند. طایفه لاله در هرات سکونت دارند و حال نیز در همان جا مشهور به لالو هستند.
مسیر حرکت قوم کلهر از سنقر به کوماسی
ادامه دارد...
آدرس کوتاه خبر: