درخواست مینمایم یا عملیات احداث جاده آسفالت و مرمت مزار و مقبرهی بیسارانی را شروع نمایند یا اجازه انتقال مقبره را به ما بیسارانیها بدهند.
فرهنگ، بخش جداییناپذیر ذات انسانهاست که در طول تاریخ روان انسانها را در منطقهای خاص از این جهان با خود عجین نموده است.
شهرستان سروآباد نقطهی تلاقی فرهنگی چندهزار ساله است؛ به گواه کاوشهای باستانشناسی در روستاهای پایگلان و روار، سابقه سکونت در این منطقه به بیش از هفت هزار سال باز میگردد حتی کاوشهای تایید شدهی منتشر نشده سابقه تمدن و شهرنشینی را در حاشیهی رودخانه سیروان از پالنگان تا شهرزور را به چهل هزار سال پیش باز میگردانند و تایید مینمایند؛ برای نمونه غار کناچی(مهڕه وکناچێ) در اسپریز این ادعا را اثبات نموده است.
آغاز حرکتهای فرهنگی در شهرستان سروآباد را به فال نیک میگیریم اما اینجانب به عنوان یک فرهنگدوست که سالیان دراز عمر خویش را در زمینهی زبان و ادبیات کُردی و تاریخ منطقه سپری نمودهام نارضایتی خویش را از عدم بازنمایی، حفظ و نشر فرهنگ اصیل و جامعهپسند به عنوان هویت فرهنگی این منطقه اعلام میدارم. فرهنگ منطقه ما که میراثدار صدها آیین و راه و رسم باستانی است نباید با سرگرمیهایی که رنگ و بوی فرهنگی و اجتماعی ندارند جایگزین شوند.
هم اکنون که این متن نگارش یافته تعداد قابل توجهی از فعالان فرهنگی و اهل ادب منطقه از برگزاری سرگرمیهایی که جامعهپسند نیستند آزرده خاطر شدهاند و نکتهی غم انگیز این تراژدی هماهنگی با مدیران است.
شهرستان سروآباد به عنوان میراثدار فرهنگ کهن هورامان که یکی از غنیترین فرهنگها از لحاظ ادبیات و شعر، صنایع دستی، وجود صدها مقبرهی اهل ادب و عرفان، وجود شاعران و نویسندگان و همچنین طبیعت بکر و دلانگیز هورامان و ژاورود صدها ایده برای رونق گردشگری، هویتبخشی فرهنگی و... را داراست.
امید است مسئولین ارشد شهرستانی با کمک و مشورت فرهنگدوستان خوشنام زمینهی بازنمایی و نشر فرهنگ اصیل منطقه را در پیش گیرند.
مقبرهی شاعر و فیلسوف بزرگ کرد "ملا مصطفی بیسارانی" در نزدیکی شهر سروآباد در وضعیت تاسفباری قرار دارد و تاکنون مسئولین محترم شهرستان هیچ اقدامی برای آن انجام ندادهاند. بیسارانی علاوه بر طبع شاعری از شخصیتهای سیاسی پانصد سال پیش حکومت ملوکالطوایفی اردلان(عصر صفوی) بوده است و این بیمهری به این شخصیت بزرگ که از افتخارات هر کُرد و ایرانی میباشد توجیهپذیر نیست و حقیقتا این موضوع برای ما اهل ادب و فرهنگ پذیرفتنی نیست.
در کجای جهان مزار و آرامگاه شخصیت تراز اول ادبیشان استراحتگاه سگ و گراز ولگرد شده است! و این خود باعث رنجش روان زندهنام ملا مصطفی بیسارانی و همهی هورامیزبانان و مردمان کرد و تاریخدوستان کشور عزیزمان ایران شده است.
اینجانب به عنوان یک فرد بیسارانی که خود را میراثدار و وارث این بزرگمرد میدانم درخواست مینمایم یا عملیات احداث جاده آسفالت و مرمت مزار و مقبرهی بیسارانی را شروع نمایند یا اجازه انتقال مقبرهی ملا مصطفی بیسارانی را به ما بیسارانیها بدهند و ما در کمال احترام و افتخار مزار این بزرگمرد را به زادگاهش بازخواهیم گرداند و آنچه شایستهی این برزگمرد باشد را یکی از هزار برایشان فراهم نماییم و از لطف و مهماننوازی شما عزیزان تشکر نماییم.
بیسارانی در شعری مکان مزار خود را چنین وصیت نموده است:
چراغ ڕەزان بۆ...
خاس ئیدەن گڵکۆم نە پای ڕەزان بۆ
نزیک وە پرشنگ پای قەڵوەزان بۆ
ئامێتەی خاکم وەڵگی خەزان بۆ
بادا وە گلکۆم خاکی نۆ نەبۆ
با یەکجار کۆنەی سەد ساڵ کۆنە بۆ
بەڵکە قیبلەی وێم جە ناکا جارێ
بەیۆ وەسەیران ، عەزمی شکارێ
نابەڵەو بنیۆ پا وە گڵکۆم دا
وەقەبری تازەی تەنیایی نۆم دا
تا جە ژێری سەنگ ساکن بۆ دەردم
نەبا سەنگ سۆچۆ بە ئاهی سەردم
حال این شعر با این مزار چە نسبت و تناسبی دارد؟
با احترام فرزین پیره
منبع: سروآبادخبر
آدرس کوتاه خبر: