پنج شنبه، 9 فروردین 1403
روژان پرس » اسلایدر » سنگ‌نگاره‌های کردستان منطقه «باینچو» Rock art

سلام اسماعیل سرخ

سنگ‌نگاره‌های کردستان منطقه «باینچو» Rock art

0
کد خبر: 416

سنگ‌نگاره‌های کردستان منطقه «باینچو» Rock art

به گفته‌ی جمال لحافیان، این نقوش در 3 دوره ی زمانی 6000 سال، 4000 سال و 3000 سال قبل حکاکی شده است که شاید وضعیت و کیفیت این نقوش صخره‌ای هم انعکاسی از زمان و روحیات انسان شکارچی آن وقت باشد.
روژان پرس: جهان در گذر است. راه کار زار در زمین و دریا آسمان برایمان هموار گشته است. درست نمی‌دانیم حد واسط زندگی نیاکان ما در گذشته چگونه بوده است. از گنجینه‌ای 5/4 میلیارد سال پیدایش زمین که به ما پیشکش کرده است تنها با 200 هزار سال حیات خود آن را زیر و رو کرده‌ایم که بیشتر آن سرگشتگی بود. انسان ابتدایی زندگی ابتدایی داشت؛ به ابزار تولید و خط و زبان دسترسی پیدا نکرده بود و هنر در حد ابتدایی خود بود. اما هوشیاری و نیاز او در طول زمان مبنای تکامل شد. از دل غارها بیرون آمد و به زندگی چوپانی رسید و با آگاهی نوین در کشاورزی با انباشتن خوراک نخستین نگرانی‌ها را از خود دور کرد و به هنر دست یافت. هنر هر چند در حد ابتدایی بود اما بعد از هزاران سال روی تخته سنگ‌ها و لابلای کوه‌ها و درون غارها با حجاری‌ها و سنگ‌نگاره‌ها اولین جلوه‌های شناخته شده حساسیت هنری و زیباشناسی نیاکان دور ما در بسیاری از مناطق جهان است که بر سطح سنگها حکاکی شده است.
هنر صخره‌ای تنها شکل بیان فرهنگی انسان است که بدون وقفه از ده‌ها هزار سال پیش تاکنون تداوم داشته است (ماری ژوزه تیل 1377) فرایندی منطقی که به اختراع خط انجامید و چهل هزار سال پیش در حال تکوین بود. (آناتی1377). پراکندگی سنگ نگاره‌ها و هنر صخره‌ای در کردستان مربوط به ادوار مختلف است. «شکار» برای نیاکانمان فقط تهیه خوراک نبوده است بلکه جنگی بوده که باید به وسیله آن آقایی و اطمینان خاطر انسان شکارچی را بر محدوده خود فراهم آورد. زندگی با شکار هیچ جنبه ابتکاری نمی‌توانست داشته باشد. اگر در مرحله انسان شکارچی باقی می‌ماند چیزی جز  یکی از هزاران گوشت‌خوار نبود و نمی‌توانست گوهر انسانی خود را آشکار سازد که از مرحله متزلزل شکار خارج شود و به مرحله مطمئن چوپانی درآید و به اهلی کردن حیوانات پرداخت و نزدیک به سیر شدن شد. تنها تمدن است که انسان را به فکر ایجاد مدینه و بنیان‌های مدنیت می‌اندازد و این سنگ‌نگاره‌ها اولین بنیان‌های هنری قبل از تاریخ (که نه خط بود، نه زبان گفتگو، نه کشاورزی‌) که راه را برای ادامه هنر زندگی باز گذاشت. سنگ‌نگاره‌ها آرزوهای ساده و معمول انسان قبل از تاریخ بود که مبنای آن شکار بود. بر همین اساس است که بیشتر کنده‌کاری‌ها و سنگ‌نگاره‌ها روی دیوار کوهها یا داخل غارها نگارکنده‌هایی از بز کوهی، سگ، روباه، اسب، انسان اسب سوار، جا پنجه‌های گرگ و سگ و انسان شکارچی که گاهی گرز و کوپال به دست دارد و گاهی هم اشیاء تیزی مثل خنجر و گاهی نقش نگاره‌های دیده می‌شود، به شکل دایره و مربع و نماد‌هایی که برای ما زیاد معلوم نیست و گاهی هم ارجاعی به اسطوره‌ها است که همان مبنای آن جنگ روشنایی و تاریکی باشد.
در سنگ‌نگاره‌ها و دست‌کند‌ه‌ها، نوعی ناآرامی و اراده دیده می‌‌شود که انسان شکارچی بودن خود را اثبات کند، که بله من وجود دارم که اغلب در سنگ نگاره‌های کردستان جدا از بیان زندگی روزانه، که همان شکار باشد را به شیوه‌ی عیان بیان می‌کند. چه در «دربند» روستای ژیوار در اورامان  و روستای «باینچو» و غار کرفتو‌، جای پنجه‌ی دست انسان دیده می‌شود که بر روی دیوارة غار و سنگ‌ها کنده شده است که من (انسان) زندگی را به پیش می‌برم.
سنگ‌نگاره‌های کردستان در روستای «باینچو» به ظاهر ساده و از وقایع معمول روزانه که شکار باشد صحبت می‌کنند اما در ذات و درون مایة این سنگ نگاره‌ها جلوه‌های هنر و کشش آن به خوبی تجلی می‌کند که بعد از هزاران سال در مقابل سرما و گرما پایداری نموده و هنوز پا بر جا هستند.
کردستان همواره قبل از تاریخ هم گهوارة زندگی انسان بوده است. سنگ نگاره‌ها سند محکم بر تاریخ و زندگی ادوار بوده است. نیاکان ما با هنرنمایی خود دست کنده‌ها و سنگ‌نگاره‌ها جدا از هنر ماندگار راه را برای به وجود آمدن خط یکی از بنیان‌های تمدن هموار کردند. مردمان شکارچی عصر قبل از تاریخ از تجربه‌ای که از شکار به دست آورده بودند فهمیده بودند که اگر نوک پیکان سرنیزه‌هایشان محکم‌تر باشد شکار را راحت می‌زنند به همین دلیل به دنبال سنگ‌های محکم بودند که سیلیس درآن وجود داشت که ماده محکم آتشفشانی است و اغلب برای ترسیم این دست‌کند‌ه‌ها تخته سنگ‌های محکم پیدا کردند که مواد سیلیس در آن وجود داشته باشد و ماندگاری آن در گذر زمان بهتر و پایدارتر باشد. بیشتر این سنگ‌نگاره‌ها روی تخته‌سنگ‌های آتشفشانی که مواد سیلیسی در آن وجود داشته کنده شده‌اند.
برای تأیید این گفته «پرفسور حسین معین وزیری» زمین‌شناس همشهری‌امان کتابی دارد به نام«آتشفشان‌های جوان، منطقه‌ی قروه‌ و تکاب، بیجار» که تأییدی است بر این سنگ‌های آتشفشانی در کردستان که دست‌کنده‌ها و نگارها روی آن حک شده است. این آثار به غایت مهم که در نقاط کوهستانی و بر روی تخته‌سنگ‌ها حک شده‌اند مؤید این نظریه هستند که با دقت آمده‌اند تخته‌سنگ‌های محکم پیدا کرده‌اند که در گذر زمان این «نگار کنده‌ها» ماندگار‌تر باشد.    
در منطقه روستایی «باینچو» حومه سنندج یک کُلنی از اجتماع نگار کنده‌ها که به شیوه «کوبشی» کنده شده‌اند می‌بینیم؛ اما در نقاط سخت و کوهستانی مثل «اورامان» باید نقاط مرتفع و پراکنده پیموده شود و اغلب چندین روز کوهپیمایی لازم است تا به نگار‌کنده‌ها که اغلب پراکنده هستند برسیم که موقعیت شکار را در این منطقه قبل از تاریخ بیان می‌کند؛ اما در «سارال» دیواندره و منطقه‌ی «باینچو» به علت آب و هوای مناسب و دشت‌های حاصلخیز و وجود چشمه‌ها و جویبار‌ها، موقعیت مناسب‌تر برای زندگی و شکار ایجاد کرده است که نگارکنده‌ها هم زیاد پراکنده نیستند و اغلب به صورت اجتماعی از تصاویر شکار حیوانات مورد نظر بیشتر (بز کوهی، روباه، سگ، شتر) دیده می‌شوند. «باینچۆ» در 45 کیلومتری دیواندره و سنندج به طرف غرب محدوده‌ی وسیعی است که روستا‌های «دلی موه، تفتیله، بازی‌روا، روستای گزان پایین و بالا، قلاته‌ره‌شکه،کوچک چرمو» (کوه‌های «‌میرزا درویشان»، «آلملو»، «شاه جو»، «شیخ معروف»، «چرخ لان»، «هیلانه دال»، «لانه عقاب»، «هه‌نگه‌ژال»، «کانی برامبر»، کوه «ملکه»، «بابه حاجی» و کوه «شیخ بیان»)را در بر می‌گیرد که فاصله 20 کیلومتری دارد. و در دامنه‌ی کوه‌های «افراسیاب»، «سنگر سید عطا» که کوه‌های سر کشی هستند بازمانده‌ی این نگارکنده‌ها دیده می‌شود. در جنوب غربی روستای باینچو کوه «سخناخ» با 2680 متر سر بر آسمان می‌ساید که در زمستان‌ها در دره و دامنه‌هایش برف زیادی به خود می‌گیرد که میعادگاه کوهنوردان است که متأسفانه به علت گرمای اقلیمی، چندین سال است از چنین برف‌هایی دیگر خبری نیست که سنگ‌هایی که برروی آنها تصاویر حک شده است از نوع (سنگ دگرگونی Metamorphisim) به شیوه کوبشی یعنی سنگ با سنگ یا که آهن بر روی سنگ (کوبشی peeking) که این منطقه را به یک موزه‌ی طبیعی تبدیل کرده است.
کردستان، منطقه کوهستانی در زاگرس شمالی است که در حرکت‌های دوران دوم زمین‌شناسی قسمتی از باقیمانده‌های آهکی دوران «ژوراسیک» در کردستان، از زیر آب سر بر آوردند و همچون جزایری، با مناطق وسیع خود را نمایان ساختند (محمودی 14-1973) که یکی از جایگاه‌های بس کهن زندگی انسان بوده است. خصوصیات اکولوژیکی، جغرافیایی، جنگل، کوه و رودخانه‌های وسیع و دشت‌های پهناور زیستگاه مناسبی را برای زندگی و ماندگاری به وجود آورده است؛ به همین روی غارها و کوه‌ها و لا‌بلای تخته‌سنگ‌ها در کردستان خاستگاه مناسبی بو که انسان ماقبل تاریخ چگونگی زندگی روزانه خود را بر روی آنها به شکل سنگ‌نگاره بیافریند که امروز چون اثر‌های هنری تحسین همگان را برانگیخته است.
مناطق سارال در دیواندره و حومه (باینچو، دهگلان، غار کرفتو، دربند روستای ژیوار در اورامان و مناطق دیگر کردستان، نشانگر این است که جوامع انسانی با فرهنگ درخشان 3000 سال تا 6000 قبل در این مکانها زندگی کرده‌اند (کرده‌وانی م 27-1969). آثار جوامع و زندگی انسان «نئاندرتال» در غارهای مرتاریک و مر خوره تاو در (بیستون کرمانشاه) و غار کناچی و سیچر (یعنی تشی) در اورامان و غار کانی‌میکائیل و کرفتو در منطقه هوبه‌تو) زندگی انسان ماقبل تاریخ را به 40 هزار سال قبل رسانید از اینرو کوهها راز ماندگاری و سندی برای بقا و ادامه حیات گردید. از هزاران سال که نیاکان ما در دامنه کوهها آرام گرفتند احساس و راز زندگی روزانه خود را با هنر «نگارکشی» در درون غارها و به بدنة کوهها هنر را جاودانه کردند و گامی کوچک برای پیدایش خط و دریچه‌ای به سوی زیبا‌شناسی و بیان احساسات روزانه گردید. به همین روی «سنگ‌نگاره‌ها‌» گنجینه گران‌بهای قسمتی از زندگی انسان قبل از تاریخ است. و هر تلاشی برای شناخت و ارزش گذاری این راز های ماندگار ما را با قسمتی از تاریخ و هنر کهن این دیار بیشتر آشنا خواهد کرد.
سنگ نگاره‌های منطقه باینچو در 65 کیلومتری شمال غربی سنندج و با همین فاصله در جنوب غربی دیواندره ما را با تاریخ و هنر این مرز و بوم بیشتر آشنا می‌کند که به شیوة حکاکی کوبشی است که در دل کوه‌های اطراف بر روی دیوارة سنگها در گذر زمان ماندگار گردیده است و راز این ماندگاری هنر آن است.
در این سال‌های گذشته کوهنوردی جدا از آرامش و حرکت و لمس زیباترین آرایه‌های طبیعت، جامعه‌شناسی رنگینی را هم برای من به ارمغان آورده که  مردمان جامعه خود را با خصوصیات و روحیات و فرهنگ‌های متنوع بیشتر بشناسم که در هر چهار گوشه ایران دوستان اندیشمند و بزرگواری را برایم به ارمغان آورده است که یادگاری است در این گذر ایام، که یکی از این بزرگواران محقق و با انگیزه «جمال لحافیان» می‌باشد اهل سنندج، که هر چند دیر با ایشان آشنا شدم اما زود به قلبم راه یافت. آموزه های علمی ایشان بر روی سنگ‌نگاره‌های کردستان او را چون محققی برجسته که بیشتر از 25 سال است هم و غم خود را در راه شناسایی این « نگارکنده‌ها» و سنگ نگاره‌ها و به علمی کردن این هنر، که هنرمندان آنها نیاکان گمنام ماقبل از تاریخ بودند؛ او را چون استاد ارزشمند در این خطه ماندگار کرده است.
مقالات علمی و تحقیقی ایشان در مجلات معتبر ایران و خارج مورد توجه قرار گرفته و نظرات و پژوهش های او به چاپ رسیده است.
من قبلاً «نقوش و هنر صخره‌ای» را در دست کنده‌ها و سنگ‌نگاره‌های قلعه و غار «کرفتو» و منطقه دربند روستای «ژیوار» در اورامان و غار «کانی میکائیل» از نزدیک دیده بودم و به نوعی کشش آگاهی و دانستن گوشه‌ای از این رازهای نهفته ی «هنر صخره‌ای» که به صورت سنگ‌نگاره متجلی است را در من بیشتر کرد. آقای لحافیان قسمتی از آموزه‌ها و نوشته‌های خود را پیرامون هنر «سنگ نگاره‌ها» با من در میان گذاشت و نشان داد که علم  و دانش و کتاب چگونه می‌تواند فاصله خود و خواننده را به حداقل برساند که راز ماندگاری است.
«منطقه باینچو» جدا از اینکه منطقه خوش آب و هوا، با رودخانه ی سخناخ که از کوه های افراسیاب، سنگر سید عطا، کوه سخناخ، سر چشمه گرفته و به سد قشلاق در سنندج می ریزد و کوه سرکش و باشکوه سخناخ، در جنوب غربی آن سر بر آسمان می ساید. روستای باینچو، منطقه‌ی آبادی بوده با جایگاه شاخص از عارف نامی و شاعر «شیخ احمد باینچو» که از 400 سال قبل پرچمدار عدالت ورزی و آرامش بوده است که مریدان زیادی در اطراف و اکناف دارد و بودن «سنگ‌نگاره‌ها» این منطقه را دوچندان ارزشمند و به یک موزه ملی و طبیعی تبدیل کرده است؛ به همین دلیل جدا از کوهنوردی کوه «سخناخ» با 2680متر دیدن آثار باقیمانده‌ی هنر انسان اولیه بر روی دیواره سنگ‌ها و لا‌بلای کوه‌های این منطقه این حرکت را برایمان دوچندان دلپذیر و ارزشمند کرده است.
جهان درگذر است و هر روز فراز و نشیب های خودش را دارد. دوست دارم این سفر تکرار عبارت دلتنگی‌ها نباشد و این روز بازتاب تاریخ کهن این دیار با دیدن سنگ نگاره‌های نیاکانمان باشد. دوست دارم در این سفر همگام با ما «هنرنگاری‌ها»‌یی که مشهور هستند را از نزدیک ببینید و در کوهنوردی بر کوه «سخناخ» با دنیای ارتفاع و حرکت و پویایی، سکون را پایانی باشد. در فاصله 45 کیلومتری مسیر سنندج و دیواندره از شهر «حسین آباد» به طرف غرب راه را ادامه داده و روستاهای «دلی مه‌وه»،«تفتیله»، «بازی روا»، «روستای گزان بالا و پایین» را پشت سر گذاشته که جمعاً به 20 کیلومتر می‌رسد و به روستای «باینچو» که 200 خانوار است می‌رسیم که با روستای «قلاته رشکه» در شمال شرقی و با روستای «کوچک چه‌رمو» در جنوب غربی همسایه است.
کوله ها به کول در کوهنوردی از کوه «سخناخ» در نظمی هماهنگ از یال و دره ی کوه بالا می رویم. طلوعی دیگر برآمده یک آفتاب آشنا، که چشمانمان تعلق تاریخی بدان دارند در نخستین روز های دی ماه است باد بر فراز کوه سخناخ در تلاطم است؛ مه یخ زده در گُرده ی کوه انباشته شده است. روح بلند کوهستان ما را در آغوش گرفته ، که متأسفانه در گرمایی که اقلیم زمین را فراگرفته، طبیعت خیلی متأثر از این چرخش ناگهانی، برف به نسبت سالهای قبل خیلی کمتر است و آب که مایه ی آبادانی است؛ متأثر از این تحولات، روز به روز کمتر!
می خواهیم زودتر خود را به نقوش صخره ای که حد فاصل کوه های باینچو و کوچک چرمو پراکنده هستند برسانیم.سنگ ها و دیواره هایی که نقوش صخره ای «سنگ نگاره ها» در طول هزاران سال بر روی آنها حک شده است آمال و آرزو ها و هنر انسان قبل از تاریخ را به خوبی نشان می دهد. که بر روی سنگ های دگرگونی (metamorphisim)به شیوه کوبشی،بیشتر حیوانات (بزکوهی، گوزن، سگ، روباه ، شتر) نقش بسته اند و در لابه لای نقوش، انسان شکار چی که گاهی گُرز به دست دارد، و نقوشی هم دیده می شود که ابزار تیز از جمله کاردو نقوش هندسی دایره و مربع و گاهی هم خطوطی که معلوم نیست بیان نمادهایی است که از اسطوره صحبت می‌کنند.
آشنایی با سنگ‌نگاره‌ها در کردستان و علم و آگاهی از چگونگی آنها بیشتر  مدیون تلاشهای «جمال لحافیان» است که 25 سال وقت و امکانات خود را وقف آگاهی از این هنر دیرینه نموده است. که جلوه هایی از هنر راستین هستند که امروزه استادانی چون «هادی ضیاءالدینی در سنندج، خاتوزین در سقز، ریبین در بوکان» این هنر را ادامه می‌دهند. دیدن این گنجینه هنر «خستگی کوهنوردی کوه سخناخ» را از تنمان زدوده، و با زبان بی زبانی  این نقوش، در گذر زمان با ما صحبت می کنند. به گفته‌ی (ماری ژوزه تیل1377) این نقوش صخره‌ای یک بیان فرهنگی است که قبل از تاریخ شروع شده و در گذر زمان به پیدایش خط انجامیده است. دیواره ی کوهها و سنگهایی که این نقوش صخره ای بر آنها نقش بسته اند در گذر زمان سرما و گرما باد و باران بر نقوش تأثیر گذاشته و تختهذسنگ‌ها رنگ سیاه به خود گرفته‌اند و به وضوح بیان وقایع روزانه‌ی انسان شکارچی آن روز است. خصوصاً نقوش «بزکوهی» بیشتر دیده می‌شوند. اغلب شاخ‌های آن بزرگ و به عقب کشیده شده است که از نوع نژاد ارمنی است که حالا هم بقایای این نوع قوچ و میش در منطقه ی حفاظت شده ی بیجار در کردستان (کانی کوچکین و قه‌مچۆخه) حفاظت می گردند. جای پنجه های گرگ،خرس،سگ در اغلب کُلنی نقوش حک شده است. و نقوشی هم به شکل صلیب یا که انسانی بوده که دستهایش را باز کرده است در گذر زمان مقداری مخدوش شده است و البته انسان اسب سوار و سگ در نقوش هم جای خود دارد. البته در این مدت زمان به حقیقت فرصت و شناسایی همه ی نقوش صخره ای برایمان امکان پذیر نبوده است. به گفته جمال لحافیان، این نقوش از دروازه ی سارال روستای (ساروقامیش) شروع می گردد و تا «چهل چشمه» امتداد می یابد که نقوش صخره ای عمده ی «سارال» را دربر می گیرد. البته در اینجا هم کیفیت نقوش جای تحقیق و بررسی است. به گفته‌ی جمال لحافیان، این نقوش در 3 دوره ی زمانی 6000 سال، 4000 سال و 3000 سال قبل حکاکی شده است که شاید وضعیت و کیفیت این نقوش صخره‌ای هم انعکاسی از زمان و روحیات انسان شکارچی آن وقت باشد که تا حدی در گذر زمان نشانی باشد بر پراکندگی هنر صخره‌ای در کردستان. در نقوش «هنر صخره ای» اغلب حکاکی هایی از سگ دیده می شود. موجودی که برای انسان شکارچی آن وقت ارزش خاصی داشته، رفیق و یار و یاور انسان قبلا از تاریخ بوده، در شکار او را کمک کرده است و نگهبان او هم بوده است و به همین دلیل این حس وفاداری را انسان ماقبل تاریخ نشان داده که با یاد و جادوی حضورش از مهر و وفاداری و از مودت با سگ یاد کرده است. بر خلاف انسان ناسپاس امروز، که اقتصاد دامداری و زندگی روستایی ضعیف شده دیگر سگ آن قدر و قیمت خود را نزد صاحبانش از دست داده انسان ناسپاس امروز اغلب سگهایشان را ول کرده‌اند آواره، گرسنه و رنجور و مریض در کوچه پس کوچه‌ها و گاهی خیابان‌ها پرسه می‌زنند که دیدن این صحنه‌ها دردی است بر رهروان غم زده‌ی دوران امروز!
در قسمتی از سنگواره‌ها، نقوشی به شکل اشکال هندسی مربع، دایره، و گاهی لوزی و خطوطی دیگر دیده می‌شود که این اشکال لوزی شکل به کرات در طبقه‌ی اول«غار کرفتو» هم دیده می‌شوند که حکاکی شده‌اند. با توجه به اینکه این نقوش راز آمیز در حدود چهل هزار سال قبل تا امروز در حال تکوین بوده اند به یقین نمی‌توانیم تفسیر قاطعی داشته باشیم. (سنگ نگاره‌های کردستان- جمال لحافیان)
تفسیرهای گوناگونی در این مورد ابراز شده است که از قبیل استفاده از آن ها در مراسم مربوط به حاصلخیزی زمین و باران و صید ماهی و در بعضی فرهنگ ها برای مراسم مربوط به باروری زنان و یا تطبیق آن با اجرام سماوی (Cupules:Luiseno8cahuilla) «بد ناریک» معمولا بر بی‌نتیجه بودن مهم بدون درک عقاید خالقان آنها تأکید می ورزد.(bednarik2008).
این سنگ نگاره ها جدا از اثر ماندگار هنری از نیاکانمان که به قبل از تاریخ بر می گردند؛ یک شناسنامه ملی هستند که در کشاکش روزگار پا برجا مانده اند و با زبان بی زبانی «ذوق و شوق زندگی ساده ی آن روز» انسان شکارچی که به نوعی احساسات و عقل و منطق و هنر آشکار انسان قبل از تاریخ در جدال و رویارویی پنهان و آشکار زندگی سخت آن روز را نشان می دهند. خیلی شانس اورده ایم که در گذر هزاران سال این آثار هنری ماقبل تاریخ از مهلکه های طبیعی دور مانده اند ؛ امید است امروز با دانش و آگاهی از مهلکه های انسانی بدور باشند. این نقوش نشانی از هنر زندگی در خود دارند، ندایی از اعماق زمان که آنان هم رهروان پاک کوهستان بودند و این راز بی‌همتایی آنها است.
مسحور دیدن این «صخره نگاری ها» شده ایم گذر زمان را از دست داده ایم شب و تاریکی در کمین پوشاندن آخرین اشعه های روشنایی ، این کهن دیار کوهستان لبریز از گفتنی ها و دیدنی ها. از اینکه در این سفر هم ما را همراهی کردید به شادی و سرور می سپارم تا سفری دیگر با آواز خوش کوهستان، طعم با هم بودن را تجربه‌ای دیگر. بدرود.
........................
منابع: سنگ نگاره‌های کردستان: جمال لحافیان  
پانوشت:
*روستای «قه‌ڵاته‌ره‌شکه» در شمال شرقی روستای «باینچو» واقع گردیده است. که زادگاه «عه‌تا‌که‌ل» می‌باشد. همرزم « حه‌مه تاڵی بانه» که در زمان رضا شاه سر به طغیان برداشتند و در طوفان حوادث، زندگی آنها در هم پیچیده شد.
*شیخ احمد باینچو در سال842 «هجری قمری» در روستای «ملکشان» سنندج دیده به جهان گشوده است. در بغداد و مصر و حجره های کردستان تحصیل کرده است. و طریقت سهروردی را آموخته و به کردستان برگشته است. و روستای «باینچو» جایگاه و محل تدریس و ارشاد او بوده است تساهل و همزیستی و عرفان، اصولی برای خدا شناسی طریقت او بوده است و مریدان زیادی دارد و در همین روستا به خاک سپرده شده است در زمان خود شاعر بزرگی بوده است.
با شعری از او در رثای قلم:
چو نبود بی قلم یک حرف قابل
قلم را هم زمرد کرد حاصل
قلم را از زمرد ساحت حق را
نظر کرده به او چون یافت مشق را
که امرش بر نوشتن آغاز کرد
که فهرستش به بسم الله کند ساز  و...
جمال لحافیان متولد 1339 شهر سنندج. که 25 سال است به شیوه ی علمی و آکادمیک «سنگ نگاره های» کردستان را مورد بررسی و تحقیق و پژوهش قرار داده است که در مراکز علمی ایران استقبال شایانی از پژوهش های او شده است و در مجلات و مراکز علمی جهان به چاپ رسیده است ؛ از جمله:
Australian Rock Art
Research Assaclatian (AuRA)
مجله میراث کرد- سال اول- شماره 2- زمستان
گوفار هزار میرد- ژماره 26 سال 2005

در روزنامه روژان شماره 588 سال 1401 چاپ شده است
بازشر با ذکر منبع بلامانع است
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید