پنج شنبه، 5 تیر 1404

آمینه/ داستان

حکایت تلخ نان‌آوران کولبر

موهای کم‌پشت و جوگندمی پدرش را کمی نوازش کرد و گفت: بابا، من بزرگ شدم. آخه امسال مدرک سیکلم رو می‌گیرم. نوه کاک احمد، هم‌سن من هست الان یک سال هست با عمویش کولبری می‌کنه. بابا به مامان بگین منو با خودش ببره. ...